Dictiornary-Farsi | سفیر فوق العاده | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 175 (9 milliseconds)

English	Persian
ambasador extraordinary	سفیر فوق العاده


Other Matches

recredential	نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
embassy	سفیرکبیر و اعضای سفارتخانه شهر محل اقامت سفیر بنایی که سفیر در ان اقامت دارد
embassies	سفیرکبیر و اعضای سفارتخانه شهر محل اقامت سفیر بنایی که سفیر در ان اقامت دارد
ambassadors	سفیر
legate	سفیر
legates	سفیر
diplomatic agent	سفیر
ambassador	سفیر
ambassadress	سفیر زن
field allowance	فوق العاده ماموریت رزمی فوق العاده جنگی
nunico	سفیر پاپ
nuncio	سفیر پاپ
ambassadress	همسر سفیر
embassage	اعزام سفیر
embassador	سفیر کبیر
embassador	سفیر ایلچی
minister resident	سفیر مقیمی که زیردست سفیرتام الاختیاراست
The country has recalled its ambassador from Indonesia.	این کشور سفیر خود را از اندونزی فراخواند.
nonpar <adj.>	خارق العاده
marvelous [American] <adj.>	خارق العاده
astonishing <adj.>	خارق العاده
amazing <adj.>	خارق العاده
admirable <adj.>	خارق العاده
nonpar <adj.>	فوق العاده
transnormal	فوق العاده
wondrous <adj.>	خارق العاده
wonderful <adj.>	خارق العاده
stupendous <adj.>	خارق العاده
startling <adj.>	خارق العاده
prodigious <adj.>	خارق العاده
marvellous [British] <adj.>	خارق العاده
gobsmacking [British] [colloquial] [amazing] <adj.>	خارق العاده
astounding <adj.>	خارق العاده
rewardable	فوق العاده
metaphsical	خارق العاده
out of the ordinary	فوق العاده
ripsnorting	فوق العاده
astounding <adj.>	فوق العاده
extra special	فوق العاده
allowances	فوق العاده
wondrous <adj.>	فوق العاده
strenuous	فوق العاده
weird	خارق العاده
weirder	خارق العاده
weirdest	خارق العاده
admirable <adj.>	فوق العاده
wonderful <adj.>	فوق العاده
allowance	فوق العاده
inestimable	فوق العاده
fantastic	خارق العاده
phenomenal	فوق العاده
terrific	فوق العاده
remarkably	فوق العاده
marvellous [British] <adj.>	فوق العاده
gobsmacking [British] [colloquial] [amazing] <adj.>	فوق العاده
extraordinary	فوق العاده
phenomenal	خارق العاده
phenomenally	فوق العاده
phenomenally	خارق العاده
astonishing <adj.>	فوق العاده
fantastical	خارق العاده
amazing <adj.>	فوق العاده
precious	فوق العاده
startling <adj.>	فوق العاده
singular	خارق العاده
stupendous <adj.>	فوق العاده
prodigious <adj.>	فوق العاده
marvelous [American] <adj.>	فوق العاده
singular	فوق العاده
rewarded	فوق العاده
supernatural	فوق العاده
rewards	فوق العاده
reward	فوق العاده
special session	نشست فوق العاده
extraordinary meeting	نشست فوق العاده
emolument	حق الزحمه فوق العاده
an outstanding time	مدت فوق العاده
a terrific time	مدت فوق العاده
wonderfully well	فوق العاده خوب
whizzbang	ممتاز خارق العاده
invaluable	فوق العاده گرانبها
combat pay	فوق العاده رزمی
emergency loading	بارگذاری فوق العاده
emergency ration	جیره فوق العاده
envoy extraordiinary	فرستاده فوق العاده
envoy extraordiinary	نماینده فوق العاده
extra charge	هزینه فوق العاده
extreme values	ارزشهای فوق العاده
extremely high	فوق العاده زیاد
fitting allowance	فوق العاده مناسب
flight pay	فوق العاده پرواز
monstrous cruelly	بیرحمی فوق العاده
overactive	فوق العاده فعال
overhelming	زیاد فوق العاده
overrider	حق دلالی فوق العاده
combat pay	فوق العاده جنگی
aviation pay	فوق العاده پرواز
rarely	بطور فوق العاده
emergencies	فوق العاده اضطراری
emergency	فوق العاده اضطراری
ice cold	فوق العاده سرد
ice-cold	فوق العاده سرد
breakneck	فوق العاده خطرناک
jitters	عصبانیت فوق العاده
freezing	فوق العاده سرد
enormously	فوق العاده زیاد
extra	فوق العاده اضافی
extra-	فوق العاده اضافی
extras	فوق العاده اضافی
extraordinarily	بطور فوق العاده
unusually	بطور فوق العاده
wonderfully	عجیبانه فوق العاده
whizbang	ممتاز خارق العاده
supernaturally	بطور خارق العاده
supersubtle	فوق العاده فریف
supersubtlety	فرافت فوق العاده
thaumaturgic	خارق العاده سحر
emoluments	حق الزحمه فوق العاده
thaumaturgy	کار خارق العاده
special session	جلسه فوق العاده
supersensitive	فوق العاده حساس
ripsnorter	چیز فوق العاده
rarely beautiful	استثنائی یافوق العاده
undercool	فوق العاده سرد کردن
extraordinary general meeting	مجمع عمومی فوق العاده
costs an arm and a leg <idiom>	[فوق العاده پرخرج یا گران]
allowance	فوق العاده و هزینهء سفر
unco	غیر عادی خارق العاده
thaumaturgic	مربوط به معجزه یا کارخارق العاده
allowances	فوق العاده و هزینهء سفر
ultrahigh frequency	فرکانس فوق العاده زیاد
forcemajeure	حادثه فوق العاده یا غیرمترقبه
he is no grat shakes	انقدرهاخوب یافوق العاده نیست
it is unusually large	فوق العاده بزرگ است
She eats extraordinary quantities.	او [زن] مقدار فوق العاده ای را می خورد.
emergencies	امر فوق العاده و غیره منتظره
monstrously	بطور شگفت انگیز یا خارق العاده
hyperirritability	حساسیت واستعداد تحریک فوق العاده
emergence	امر فوق العاده و غیره منتظره
supersensitive	ماسوره یا مین فوق العاده حساس
wonder worker	ادم خارق العاده و صاحب کرامت
emergency	امر فوق العاده و غیره منتظره
set the world on fire <idiom>	کاری فوق العاده انجام دادن
green thumb	استعداد و قدرت فوق العاده درپروراندن گیاهان
hyperphysical	خارق العاده مافوق قوه بدنی ومادی
hypersensitive	دارای حساسیت فوق العاده خیلی حساس
base pay	حقوق ثابت بدون مزایا وفوق العاده
worthy of remark	قابل ملاحظه برجسته مشهور فوق العاده استثنائی
superfluid	جسم یامایع دارای قدرت هدایت فوق العاده
tearjerker	نمایش یاداستان فوق العاده هیجان انگیز واحساساتی
daimon	خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو
tear jerking	نمایش یاداستان فوق العاده هیجان انگیز واحساساتی
daemon	خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو
bat money	فوق العاده افسران بابت حمل ونقل بنه سفر
bat allowance	فوق العاده افسران بابت حمل ونقل بنه سفر
Ditterling	[تزئینات خارق العاده شمال اروپا به سبک گروتسکو بی تناسب]
ems dispatch	تلگراف امس عنوان واقعه مشهور ملاقات سفیر فرانسه با ویلهم اول در سال 0781 در امس که بیسمارک صدراعظم وقت المان با تحریف مفاد تلگرافی که از موضوع این ملاقات حکایت می کرد باعث بروزجنگ فرانسه و پروس شد
thaumaturge	کسیکه که کارهای خارق العاده ومعجزه نما میکند خرق عادت کن
supertropical bleach	نوعی ماده ضدعفونی فوق العاده قوی مخصوص مناطق حاره
k ration	بسته کوچک مواد غذایی ارتشی برای موارد فوق العاده
middleman	دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی
middlemen	دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی
drastic times call for drastic measures <idiom>	[زمانی که شما فوق العاده بی امید هستید و میخواهید یک تصمیم موثر بگیرید]
hyper	پیشوندی بمعنی روی و بالای و برفراز و ماوراء و خارج از حد عادی وفوق العاده ومافوق و اضافه و بیش از حدو بحد افراط
hyper-	پیشوندی بمعنی روی و بالای و برفراز و ماوراء و خارج از حد عادی وفوق العاده ومافوق و اضافه و بیش از حدو بحد افراط
overtime	وقت اضافی اضافه کار اضافه کاری ساعت فوق العاده
demons	خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو.دیو
demon	خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو.دیو
travel allowance	فوق العاده سفر هزینه سفر
allowances	جیره دادن فوق العاده دادن
emergency loading	بارگزاری فوق العاده بارگزاری اضطراری
allowance	جیره دادن فوق العاده دادن
compensatory time	ساعاتی از کار رسمی که به عنوان جبران کار فوق العاده از کار کارگر حذف و به اومرخصی داده میشود
supereminent	برجسته فوق العاده برجسته