Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (31 milliseconds)
English
Persian
abort
سقوط کردن موشک یا هواپیما
aborted
سقوط کردن موشک یا هواپیما
aborting
سقوط کردن موشک یا هواپیما
aborts
سقوط کردن موشک یا هواپیما
Other Matches
crash-landed
سقوط کردن هواپیما
crash land
سقوط کردن هواپیما
crash-landing
سقوط کردن هواپیما
crash-lands
سقوط کردن هواپیما
crashing
سقوط کردن هواپیما
crashed
سقوط کردن هواپیما
crash
سقوط کردن هواپیما
crashes
سقوط کردن هواپیما
crash-land
سقوط کردن هواپیما
crashingly
سقوط کردن هواپیما
crashes
سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
crashingly
سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
crashing
سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
crashed
سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
crash
سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
landing
فرود
[هواپیما یا موشک]
lift off
بلند شدن هواپیما یا موشک
controls
وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
controlling
وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
control
وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
terminal guidance
هدایت موشک در مراحل اخرمسیر هدایت هواپیما ازفرودگاه یا به فرودگاه
homing guidance
هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
paradrag drop
سقوط ازاد از ارتفاع کم سقوط با چتر کمکی
barometric leveling
تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
space charter
اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
sprint
نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprints
نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprinted
نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
missilery
موشک شناسی مبحث ساختمان وپرتاب موشک
missilry
موشک شناسی مبحث ساختمان وپرتاب موشک
crashed
سقوط کردن
aborted
سقوط کردن
tailspin
سقوط کردن
crash
سقوط کردن
aborts
سقوط کردن
crashing
سقوط کردن
aborting
سقوط کردن
crashes
سقوط کردن
nosedive
سقوط کردن
nosediving
سقوط کردن
nosedives
سقوط کردن
nosedived
سقوط کردن
crashingly
سقوط کردن
wipe out
سقوط کردن
fall
سقوط کردن
abort
سقوط کردن
lapse vi
سقوط کردن
drops
قطره سقوط کردن کم کنید
drop
قطره سقوط کردن کم کنید
dropped
قطره سقوط کردن کم کنید
falling of the womb
سقوط کردن پائین افتادگی
dropping
قطره سقوط کردن کم کنید
little john
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
celestial guidance
سیستم هدایت نجومی موشک هدایت موشک یا قمرمصنوعی با استفاده از صورفلکی
slumps
یکباره فرو ریختن سقوط کردن
slump
یکباره فرو ریختن سقوط کردن
slumped
یکباره فرو ریختن سقوط کردن
slumping
یکباره فرو ریختن سقوط کردن
precipitates
سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
precipitating
سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
precipitated
سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
precipitate
سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
cut off velocity
سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
subroc
موشک نصب شده روی زیردریایی موشک مخصوص زیردریایی
midcourse guidance
هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
launching
به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launched
به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launch
به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launches
به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
missiles
موشک باران کردن
launch a missile
موشک پرتاب کردن
missile
موشک باران کردن
refire time
زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
surface missile
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
skyrocketing
مثل موشک بهوا پرتاب کردن
skyrocket
مثل موشک بهوا پرتاب کردن
skyrocketed
مثل موشک بهوا پرتاب کردن
skyrockets
مثل موشک بهوا پرتاب کردن
approach end
نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
landing gear
چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
altitude sickness
حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
touchdown
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
touchdowns
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
aircraft scrambling
دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
aircraft arresting barrier
وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
air mileage indicator
کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
aft
قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
plane director
نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
spoiler
صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
screwpropeller
پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
rearming
تجدیداماد مهمات درانبارها مسلح کردن مجدد ماسوره یاچاشنی بمب یا موشک
coordinated turn
دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
collapsed
متلاشی شدن دچار سقوط واضمحلال شدن غش کردن
collapse
متلاشی شدن دچار سقوط واضمحلال شدن غش کردن
collapsing
متلاشی شدن دچار سقوط واضمحلال شدن غش کردن
collapses
متلاشی شدن دچار سقوط واضمحلال شدن غش کردن
jigs
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
jig
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
moments
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moment
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
holding point
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
quail
نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
quails
نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
cocooning
رنگ کردن هواپیما
change over
عوض کردن
[هواپیما]
apogee
زاویه انحراف ثقل موشک زاویه انحراف مرکز ثقل موشک در روی مسیر
transition altitude
ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
roll in point
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
azimuth indicator
شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
take off
برداشتن پرواز کردن هواپیما
turn off guidance
راهنمای تاکسی کردن هواپیما
aircraft cross servicing
سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
aprons
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
apron
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
airlifts
بوسیلهء هواپیما حمل و نقل کردن
airlift
بوسیلهء هواپیما حمل و نقل کردن
airlifted
بوسیلهء هواپیما حمل و نقل کردن
picketing
شیرجه کردن هواپیما یا هلی کوپتر
airlifting
بوسیلهء هواپیما حمل و نقل کردن
cocooning
اب بندی کردن درز وسایل هواپیما
wreck
لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
parking
پارک کردن هواپیما یا وسیله توقفگاه خودرو
wrecks
لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
steering
روانه کردن راندن ناو یا هواپیما یاخودرو
wrecking
لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
ramp
محل توقف و پیاده سوار کردن هواپیما
ramps
محل توقف و پیاده سوار کردن هواپیما
aircraft arresting reset unit
وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
troop space
جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
goldie
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
bow line
نوعی گره برای متصل کردن هواپیما به زمین
aircraft turn around
اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
vector
راه یا مسیر هواپیما بازگشتن در حال طی کردن بودن
vectors
راه یا مسیر هواپیما بازگشتن در حال طی کردن بودن
clear way
محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
bail out
به قید کفیل ازاد کردن و شدن با پاراشوت از هواپیما پریدن
transfer loader
دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما
ranges
تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
ranged
تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
range
تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
crack up
سقوط
come down
سقوط
crashes
سقوط
crashed
سقوط
downfall
سقوط
nosedives
سقوط
crashingly
سقوط
tailspin
سقوط
prolapse
سقوط
elapsing
سقوط
crack-up
سقوط
prolapsus
سقوط
nosedive
سقوط
elapse
سقوط
elapses
سقوط
crashing
سقوط
crash
سقوط
nosediving
سقوط
nosedived
سقوط
falling
سقوط
collapsed
سقوط
drops
سقوط
collapsing
سقوط
collapse
سقوط
low dwon
سقوط
collapses
سقوط
chute
سقوط
chutes
سقوط
dropping
سقوط
drop
سقوط
fall
سقوط
downcome
سقوط
dropped
سقوط
staging base
پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
gastroptosis
سقوط معده
stumbling block
سبب سقوط
discharge of an obligation
سقوط تعهد
fall velocity
سرعت سقوط
stumbling blocks
سبب سقوط
arrest
جلوگیری از سقوط
chutes
ریزش با سقوط
chutes
سقوط انحطاط
arrests
جلوگیری از سقوط
loss
گریز سقوط
chute
ریزش با سقوط
chute
سقوط انحطاط
free fall
سقوط ازاد
prolapse of the uterus
سقوط رحم
falling
سقوط کننده
lapse inconduct
سقوط در رفتاروکردار
arrested
جلوگیری از سقوط
break down
سقوط ناگهانی
drops
چکه سقوط
dropping
افت سقوط
velocity of fall
سرعت سقوط
fall
افت سقوط
dropping
چکه سقوط
dropped
افت سقوط
dropped
چکه سقوط
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com