English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 125 (7 milliseconds)
English Persian
hail سلام برشما باد
hailed سلام برشما باد
hailing سلام برشما باد
hails سلام برشما باد
peace be with you سلام برشما باد
Other Matches
parting salute سلام نظامی با توپ و غیره برای عزیمت اشخاص سلام بدرقه
To stand at the salute. بحالت سلام ایستادن (سلام نظامی )
saluting احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
salutes احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
saluting battery توپ اجراکننده تیر سلام اتشبار تیر سلام
salute احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
saluted احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
hand salute سلام نظامی دادن سلام نظامی
hullo سلام
salute سلام
kind regards سلام
salutations سلام
salutation سلام
allhail سلام
all hail سلام
saluted سلام
saluting سلام
salutes سلام
good afternoon سلام
howdy سلام !
hello سلام
salaams سلام
salaam سلام
salaaming سلام
salaamed سلام
ave سلام
greets : سلام
greeted : سلام
greet : سلام
regards سلام
regarded سلام
greeting سلام
regard سلام
greetings سلام
take the salute سلام گرفتن
to take the salute سلام گرفتن
full dress لباس سلام
to give the time of day سلام کردن
minute gun توپ سلام
saluting gun توپ سلام
stye سنده سلام
sty سنده سلام
styes سنده سلام
sties سنده سلام
nodding acquaintance سلام علیک
hails سلام کردن
hails : سلام درود
greeting سلام کننده
greetings سلام کننده
hail : سلام درود
hail سلام کردن
hailed : سلام درود
hailed سلام کردن
hailing : سلام درود
hailing سلام کردن
salutes سلام دادن
hallos سلام کردن
salaamed سلام کردن
color salute سلام به پرچم
salaaming سلام کردن
blank catridge گلوله سلام
hellos سلام کردن
saluted سلام دادن
saluting سلام دادن
salaams سلام کردن
admirals' march سلام تیمساری
hullos سلام کردن
half cap نیم سلام
salute سلام دادن
gun salute تیر سلام
hello سلام کردن
salaam سلام کردن
curtseying سلام یاتواضع کردن
Give him my regards. سلام من را به او برسان. [مرد]
Remember me to him. سلام من را به او برسان. [مرد]
evening gun توپ سلام شامگاه
curtsey سلام یاتواضع کردن
curtsied سلام یاتواضع کردن
curtsies سلام یاتواضع کردن
curtsy سلام یاتواضع کردن
curtsying سلام یاتواضع کردن
fire salute توپ سلام انداختن
to fire salute توپ سلام انداختن
to make a curtsy سلام زنانه کردن
saluter سلام دهنده یاکننده
to return a greeting جواب سلام دادن
to salute an officer افسری را سلام دادن
They greeted each other. با هم سلام وتعارف کردند
Please give him my (best) regards. سلام مرا به اوبرسانید
give my r. s to him سلام مرابه او برسانید
To take the salute. جواب سلام ( نظامی ) رادادن
present arms سلام درحال پیش فنگ
personal salute تیر سلام برای افراد
personal salute مراسم سلام افراد برجسته
To be a nodding acquaintance of someone . با کسی سلام وعلیک داشتن
gratulate تبریک گفتن سلام کردن
He didnt return (acknowledge) my greetings. جواب سلام مرا نداد
To greet someone . To exchange greetings with someone. با کسی سلام وتعارف کردن
salutation تعارف سلام اول نامه
he has an axe to grind سلام لربی طمع نیست
salutations تعارف سلام اول نامه
half cap سلام با اندک تکانی درکلاه
Everyone sends their regards to you. همگی بهت سلام رسوندن.
levee سلام عام بارعام دادن
to do make or pay obeisance to بکسی تواضع یا باسر سلام کردن
parting shots تیر سلام برای بدرقه یکانها یامهمانان
Can't you just say hello like a normal person? نمیتونی مثل یک آدم معمولی سلام بدی؟
parting shot تیر سلام برای بدرقه یکانها یامهمانان
ahoy ندا و خبر برای مواقع سلام لفظ
salute سلام کردن یا دست دادن دو کشتی گیر در اغازمبارزه
cap سلام دادن بوسیله برداشتن کلاه از سر سربطری یا قوطی
capped سلام دادن بوسیله برداشتن کلاه از سر سربطری یا قوطی
salutes سلام کردن یا دست دادن دو کشتی گیر در اغازمبارزه
saluted سلام کردن یا دست دادن دو کشتی گیر در اغازمبارزه
saluting سلام کردن یا دست دادن دو کشتی گیر در اغازمبارزه
gun salute سلام با تیراندازی توپخانه ادای احترام با شلیک توپ
salvo شلیک توپ برای ادای احترام توپ سلام
salvoes شلیک توپ برای ادای احترام توپ سلام
rifle salute احترام با تفنگ سلام با تفنگ
color salute سلام پرچم احترام به پرچم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com