English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 125 (6 milliseconds)
English Persian
Please give him my (best) regards. سلام مرا به اوبرسانید
Other Matches
parting salute سلام نظامی با توپ و غیره برای عزیمت اشخاص سلام بدرقه
To stand at the salute. بحالت سلام ایستادن (سلام نظامی )
saluting battery توپ اجراکننده تیر سلام اتشبار تیر سلام
salute احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
salutes احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
saluted احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
saluting احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
hand salute سلام نظامی دادن سلام نظامی
salaams سلام
salaam سلام
salaamed سلام
salutes سلام
saluted سلام
all hail سلام
salute سلام
allhail سلام
saluting سلام
salutations سلام
salutation سلام
howdy سلام !
greetings سلام
good afternoon سلام
greets : سلام
greeted : سلام
greet : سلام
ave سلام
greeting سلام
hullo سلام
salaaming سلام
kind regards سلام
regard سلام
regarded سلام
regards سلام
hello سلام
to give the time of day سلام کردن
to take the salute سلام گرفتن
saluting سلام دادن
admirals' march سلام تیمساری
take the salute سلام گرفتن
half cap نیم سلام
gun salute تیر سلام
nodding acquaintance سلام علیک
minute gun توپ سلام
saluting gun توپ سلام
color salute سلام به پرچم
blank catridge گلوله سلام
hailing : سلام درود
hellos سلام کردن
hello سلام کردن
hallos سلام کردن
hailed : سلام درود
sty سنده سلام
sties سنده سلام
styes سنده سلام
stye سنده سلام
hailed سلام کردن
full dress لباس سلام
hails سلام کردن
hails : سلام درود
hailing سلام کردن
hullos سلام کردن
salaam سلام کردن
salaaming سلام کردن
salutes سلام دادن
saluted سلام دادن
greeting سلام کننده
salute سلام دادن
hail : سلام درود
greetings سلام کننده
salaams سلام کردن
hail سلام کردن
salaamed سلام کردن
They greeted each other. با هم سلام وتعارف کردند
Remember me to him. سلام من را به او برسان. [مرد]
Give him my regards. سلام من را به او برسان. [مرد]
hailing سلام برشما باد
to salute an officer افسری را سلام دادن
to return a greeting جواب سلام دادن
hails سلام برشما باد
curtsying سلام یاتواضع کردن
give my r. s to him سلام مرابه او برسانید
to fire salute توپ سلام انداختن
fire salute توپ سلام انداختن
evening gun توپ سلام شامگاه
curtsey سلام یاتواضع کردن
curtseying سلام یاتواضع کردن
curtsied سلام یاتواضع کردن
curtsies سلام یاتواضع کردن
curtsy سلام یاتواضع کردن
hailed سلام برشما باد
peace be with you سلام برشما باد
to make a curtsy سلام زنانه کردن
saluter سلام دهنده یاکننده
hail سلام برشما باد
present arms سلام درحال پیش فنگ
salutations تعارف سلام اول نامه
salutation تعارف سلام اول نامه
levee سلام عام بارعام دادن
To be a nodding acquaintance of someone . با کسی سلام وعلیک داشتن
To greet someone . To exchange greetings with someone. با کسی سلام وتعارف کردن
he has an axe to grind سلام لربی طمع نیست
half cap سلام با اندک تکانی درکلاه
personal salute تیر سلام برای افراد
gratulate تبریک گفتن سلام کردن
He didnt return (acknowledge) my greetings. جواب سلام مرا نداد
Everyone sends their regards to you. همگی بهت سلام رسوندن.
To take the salute. جواب سلام ( نظامی ) رادادن
personal salute مراسم سلام افراد برجسته
to do make or pay obeisance to بکسی تواضع یا باسر سلام کردن
ahoy ندا و خبر برای مواقع سلام لفظ
parting shots تیر سلام برای بدرقه یکانها یامهمانان
parting shot تیر سلام برای بدرقه یکانها یامهمانان
Can't you just say hello like a normal person? نمیتونی مثل یک آدم معمولی سلام بدی؟
salute سلام کردن یا دست دادن دو کشتی گیر در اغازمبارزه
saluted سلام کردن یا دست دادن دو کشتی گیر در اغازمبارزه
capped سلام دادن بوسیله برداشتن کلاه از سر سربطری یا قوطی
saluting سلام کردن یا دست دادن دو کشتی گیر در اغازمبارزه
salutes سلام کردن یا دست دادن دو کشتی گیر در اغازمبارزه
gun salute سلام با تیراندازی توپخانه ادای احترام با شلیک توپ
cap سلام دادن بوسیله برداشتن کلاه از سر سربطری یا قوطی
salvoes شلیک توپ برای ادای احترام توپ سلام
salvo شلیک توپ برای ادای احترام توپ سلام
rifle salute احترام با تفنگ سلام با تفنگ
color salute سلام پرچم احترام به پرچم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com