Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (13 milliseconds)
English
Persian
campaign
سلسله عملیات کوره بلند
campaigned
سلسله عملیات کوره بلند
campaigning
سلسله عملیات کوره بلند
campaigns
سلسله عملیات کوره بلند
Other Matches
aborting
متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
aborts
متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
aborted
متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
abort
متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
blast furnace coke
کک کوره بلند
blast furnaces
کوره بلند
blast furnace
کوره بلند
hearth
بوته ی کوره ی بلند
foamed blast furnace slag
سرباره کوره بلند
blast furnace burden
بار کوره بلند
blast pressure
فشار کوره بلند
blast furnace plant
تاسیسات کوره بلند
blasts
هوای دم کوره بلند دم
blast
هوای دم کوره بلند دم
top gas
گاز کوره بلند
blast furnace gas
گاز کوره بلند
bell type distributing gear
زنگ کوره بلند
hearths
بوته ی کوره ی بلند
dust catcher
گردگیر کوره بلند
lead blast furnace
کوره بلند سربی
furnace campaign
عملیات داخل کوره
heat treating furnace
کوره عملیات حرارتی
blast furnace gun
وسیله تزریق کوره بلند
blast furnace slag
روباره تفاله کوره بلند
blast furnaceman
مسئول یا متصدی کوره بلند
slag sinter
تفاله کوره اهنگدازی بلند
downcomer
لوله انتقال گاز کوره بلند
scrubber
دستگاه تصفیه گاز کوره بلند
blast furnace gas main
لوله اصلی گاز کوره بلند
blast furnace slag
تفاله کورههای مرتفع روباره کوره بلند
onion skin language
زبان عملیات پایگاه داده ها که میتواند ساختار داده سلسله مراتبی را پردازش کند
fettling
شن یاکلوخهای که درته کوره می ریزند تا انرا محافظت کند خاکستر ته کوره
chains
سلسله سلسله مراتب
chain
سلسله سلسله مراتب
ghaut
سلسله سلسله کوه
open hearth furnace
کوره روباز کوره زیمنس مارتین
glazing kiln
کوره لعابی کوره لعاب پزی
tunnel klin
کوره کانالی کوره تانل
recuperative furnace
کوره بهبوددهنده کوره نیروبخش
clackvalve
دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
farmgate type operations
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
touting
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
tout
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touted
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touts
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
command channels
سلسله مراتب فرماندهی سلسله مراتب
counter air
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
counter air operations
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
anticrop operations
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
dirndl
نوعی دامن بلند با کمر بلند
statement
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statements
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagate
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation
عملیات کنترل زمین عملیات
code panel
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
air-sea rescue
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m
مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
army operations center
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
systems
سلسله
system
سلسله
strips
سر سلسله
chain
سلسله
chains
سلسله
range
سلسله
kingdom
سلسله
ranged
سلسله
trained
سلسله
ranges
سلسله
gradations
سلسله
catena
سلسله
gradation
سلسله
train
سلسله
runs
سلسله
run
سلسله
genealogies
سلسله
genealogy
سلسله
nexus
سلسله
dynasties
سلسله
dynasty
سلسله
trains
سلسله
hierarchies
سلسله مراتب
pulse train
سلسله تپش ها
ghat
سلسله کوه
ranks
سلسله مقام
ranked
سلسله مقام
channels
سلسله مراتب
the vascular system
سلسله اوندهاومجراها
protomartyr
سر سلسله شهدا
trained
رشته سلسله
pecking order
سلسله مراتب
ranges
سلسله ردیف
ranged
سلسله ردیف
trains
رشته سلسله
train
رشته سلسله
system
سلسله رشته
nervous systems
سلسله عصب
nervous system
سلسله عصب
systems
سلسله رشته
hierachy
سلسله مراتب
range
سلسله ردیف
ghat
رشته سلسله
string
ردیف سلسله
channel
سلسله مراتب
mountain ranges
سلسله جبال
series
سلسله ردیف
chain of command
سلسله مراتب
sequence
سلسله مراتب
chain
سلسله کوه
channeled
سلسله مراتب
sequences
سلسله مراتب
chains
سلسله کوه
rank
سلسله مقام
unit system
سلسله احاد
ommiad
سلسله امیه
coneatenation
تسلسل سلسله
channelled
سلسله مراتب
channeling
سلسله مراتب
hierarchy
سلسله مراتب
ommiades
سلسله امیه
phylon
اجداد سلسله
phylum
اجداد سلسله
hierachical structure
ساختار سلسله مراتبی
flight
یک رشته پلکان سلسله
occupational hierarchy
سلسله مراتب شغلی
military channel
سلسله مراتب نظامی
request mast
از طریق سلسله مراتب
heavenly hierarchy
سلسله مراتب فرشتگان
neural
وابسته به سلسله اعصاب
achamenidae
سلسله هخامنشی هخامنشیان
response hierarchy
سلسله مراتب پاسخ
memory hierarchy
سلسله مراتب حافظه
data hierarchy
سلسله مراتب داده ها
cryptochannel
سلسله مراتب رمز
the nervous system
سلسله پیهای نباتی
thearchy
سلسله مراتب خدایان
control hierarchy
سلسله مراتب کنترل
chain of command
سلسله مراتب فرماندهی
hierarchy of needs
سلسله مراتب نیازها
hierarchical model
مدل سلسله مراتبی
hierarchism
اصول سلسله مراتب
hierarchical network
شبکه سلسله مراتبی
request mast
گزارش از طریق سلسله مراتب
hierarchies
ساختار دادهای سلسله مراتبی
novus actus intervenieus
قطع سلسله علیت در خسارات
hierarchy
ساختار دادهای سلسله مراتبی
echelon
ستون طبقه سلسله مراتب
ohms
واحد مقاومت برق در سلسله .S.K.
ohm
واحد مقاومت برق در سلسله .S.K.
hierachical file system
سیستم فایل سلسله مراتبی
pecking order
سلسله مراتب دانه چینی
hierarchic
وابسته به سلسله مراتب وریاست
argumentum
یک سلسله دلایل قابل قبول
habit family hierarchy
سلسله مراتب عادتهای هم خانواده
dynastical
وابسته بیک سلسله پادشاهان
dynast
عضو سلسله پادشاهان سرسلسله
algebraic hierarchy parenthese
پرانتزهای سلسله مراتبی جبری
echelons
ستون طبقه سلسله مراتب
sympathetics
سلسله پیهای نباتی باشد
time resolution
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
trained
سلسله وقایع توالی حیله جنگی
exempted station
یکان استثنایی از نظر سلسله مراتب
train
سلسله وقایع توالی حیله جنگی
trains
سلسله وقایع توالی حیله جنگی
monofilament
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
underplot
یک سلسله حوادث تبعی و عرفی نمایش توط ئه
hierarchical data base management system
سیستم مدیریت پایگاه داده سلسله مراتبی
semiosis
یک سلسله فعل وانفعالات مشخص جانور علامت
airhead operations
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
hierarchy
گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
hierarchies
گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
fiscal station
قسمت اداری یا مالی که در یک سلسله به ترتیب شماره قرارگرفته باشد
shaggy ugs
فرش های با پرز بلند
[این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
hdbms
DataBase Hierarchicalسیستم مدیریت پایگاه داده سلسله مراتبی Systems anagement
operation
1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
combined operations
عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
kilns
کوره
stove
کوره
stoves
کوره
kiln
کوره
incinerator
کوره
incinerators
کوره
manhole
کوره
manholes
کوره
ovens
کوره
furnace
کوره
burners
کوره
chimney
کوره
chimneys
کوره
furnace bottom
کف کوره
fornax
کوره
fornacis
کوره
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com