Dictiornary-Farsi | سلسله مقام | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (10 milliseconds)

English	Persian
rank	سلسله مقام
ranked	سلسله مقام
ranks	سلسله مقام


Other Matches

chains	سلسله سلسله مراتب
ghaut	سلسله سلسله کوه
chain	سلسله سلسله مراتب
plate milling stand	مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
command channels	سلسله مراتب فرماندهی سلسله مراتب
chain	سلسله
kingdom	سلسله
chains	سلسله
gradations	سلسله
train	سلسله
runs	سلسله
run	سلسله
gradation	سلسله
ranges	سلسله
trained	سلسله
catena	سلسله
trains	سلسله
system	سلسله
genealogies	سلسله
dynasty	سلسله
dynasties	سلسله
nexus	سلسله
systems	سلسله
range	سلسله
ranged	سلسله
genealogy	سلسله
strips	سر سلسله
embassage	مقام سفارت مقام ایلچی سفارت
system	سلسله رشته
trained	رشته سلسله
ranges	سلسله ردیف
train	رشته سلسله
ommiades	سلسله امیه
phylon	اجداد سلسله
mountain ranges	سلسله جبال
trains	رشته سلسله
protomartyr	سر سلسله شهدا
sequence	سلسله مراتب
ranged	سلسله ردیف
ommiad	سلسله امیه
phylum	اجداد سلسله
systems	سلسله رشته
channeled	سلسله مراتب
the vascular system	سلسله اوندهاومجراها
unit system	سلسله احاد
range	سلسله ردیف
channeling	سلسله مراتب
hierachy	سلسله مراتب
channelled	سلسله مراتب
channels	سلسله مراتب
pulse train	سلسله تپش ها
sequences	سلسله مراتب
channel	سلسله مراتب
chains	سلسله کوه
series	سلسله ردیف
hierarchy	سلسله مراتب
chain	سلسله کوه
chain of command	سلسله مراتب
hierarchies	سلسله مراتب
string	ردیف سلسله
nervous system	سلسله عصب
pecking order	سلسله مراتب
ghat	رشته سلسله
ghat	سلسله کوه
nervous systems	سلسله عصب
coneatenation	تسلسل سلسله
memory hierarchy	سلسله مراتب حافظه
flight	یک رشته پلکان سلسله
achamenidae	سلسله هخامنشی هخامنشیان
military channel	سلسله مراتب نظامی
request mast	از طریق سلسله مراتب
response hierarchy	سلسله مراتب پاسخ
chain of command	سلسله مراتب فرماندهی
neural	وابسته به سلسله اعصاب
occupational hierarchy	سلسله مراتب شغلی
control hierarchy	سلسله مراتب کنترل
cryptochannel	سلسله مراتب رمز
hierachical structure	ساختار سلسله مراتبی
hierarchical model	مدل سلسله مراتبی
heavenly hierarchy	سلسله مراتب فرشتگان
hierarchism	اصول سلسله مراتب
thearchy	سلسله مراتب خدایان
the nervous system	سلسله پیهای نباتی
hierarchical network	شبکه سلسله مراتبی
data hierarchy	سلسله مراتب داده ها
hierarchy of needs	سلسله مراتب نیازها
echelons	ستون طبقه سلسله مراتب
echelon	ستون طبقه سلسله مراتب
dynastical	وابسته بیک سلسله پادشاهان
ohms	واحد مقاومت برق در سلسله .S.K.
novus actus intervenieus	قطع سلسله علیت در خسارات
ohm	واحد مقاومت برق در سلسله .S.K.
pecking order	سلسله مراتب دانه چینی
hierachical file system	سیستم فایل سلسله مراتبی
habit family hierarchy	سلسله مراتب عادتهای هم خانواده
argumentum	یک سلسله دلایل قابل قبول
hierarchic	وابسته به سلسله مراتب وریاست
campaigns	سلسله عملیات کوره بلند
algebraic hierarchy parenthese	پرانتزهای سلسله مراتبی جبری
dynast	عضو سلسله پادشاهان سرسلسله
campaign	سلسله عملیات کوره بلند
hierarchies	ساختار دادهای سلسله مراتبی
campaigned	سلسله عملیات کوره بلند
hierarchy	ساختار دادهای سلسله مراتبی
request mast	گزارش از طریق سلسله مراتب
campaigning	سلسله عملیات کوره بلند
sympathetics	سلسله پیهای نباتی باشد
trained	سلسله وقایع توالی حیله جنگی
trains	سلسله وقایع توالی حیله جنگی
train	سلسله وقایع توالی حیله جنگی
exempted station	یکان استثنایی از نظر سلسله مراتب
underplot	یک سلسله حوادث تبعی و عرفی نمایش توط ئه
semiosis	یک سلسله فعل وانفعالات مشخص جانور علامت
aborting	متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
hierarchical data base management system	سیستم مدیریت پایگاه داده سلسله مراتبی
abort	متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
aborted	متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
aborts	متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
hierarchies	گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
hierarchy	گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
fiscal station	قسمت اداری یا مالی که در یک سلسله به ترتیب شماره قرارگرفته باشد
hdbms	DataBase Hierarchicalسیستم مدیریت پایگاه داده سلسله مراتبی Systems anagement
authority	مقام
eminency	مقام
equipotential	هم مقام
foothole	مقام
opposite number	هم مقام
place	مقام
places	مقام
eminence	مقام
settings	مقام
connection	مقام
connexions	مقام
offices	مقام
pews	مقام
pew	مقام
status	مقام
stage	مقام
stages	مقام
stature	مقام
setting	مقام
paripassu	هم مقام
functions	مقام
position	مقام
stand	مقام
office	مقام
function	مقام
functioned	مقام
rete	مقام
placing	مقام
standing	مقام
pank	مقام
positioned	مقام
roll stand	مقام نورد
vice chancellor	قائم مقام
vice-chancellor	قائم مقام
men of position	صاحبان مقام
vice-chancellors	قائم مقام
receivership	مقام امانت
senatorship	مقام سناتوری
see of rome	مقام پاپ
subsitute	قائم مقام
officeholder	شاغل مقام
oldman	مقام فرماندهی
defensive	مقام تدافع
peerages	مقام سناتوری
officiated	مقام رسمی
papal dignity	مقام پاپ
priorate	مقام اسبق
professoriat	مقام استادی
officiating	مقام رسمی
much	عالی مقام
officiate	مقام رسمی
placer	مقام دار
officiates	مقام رسمی
prelacy	مقام اسقفی
shrievalty	مقام ومنصب
in power	صاحب مقام
viscounty	مقام ویکنت
deplume	از مقام انداختن
devil may care	بی توجه به مقام
duumvir	شریک مقام
vizierate	مقام وزارت
viziership	مقام وزارت
first water	بالاترین مقام
wardenship	مقام ریاست
A musical tone .	مقام ( درموسیقی )
status symbols	علامت مقام
status symbol	علامت مقام
high-class	والا مقام
office-holders	صاحب مقام
doctors of eminence	پزشکان پر مقام
commandery	مقام فرماندهی
mastership	مقام استادی
man of place	صاحب مقام
locumtenens	قائم مقام
knight errantry	مقام سلحشوری
kingship	مقام سلطنت
attorneyship	مقام وکالت
baronage	مقام بارونی

rank