English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 123 (6 milliseconds)
English Persian
photoelectric cell سلول فتوالکتریکی
Other Matches
spermatid سلول حاصله از تقسیم سلول منی سازکه تبدیل به سلول منی میشود
photoelectric devices دستگاههای فتوالکتریکی
internal photoelectric effect اثر فتوالکتریکی داخلی
spermatogonium سلول اولیه جنس نر سلول بیضه
isogamete سلول جنسی که ازنظر شکل و کار از سلول جنسی جفت خود قابل تشخیص نیست
gametangium سلول یا عضوسازنده سلول جنسی
data cell سلول
cells سلول
cell سلول
zoogamete سلول
memory cell سلول حافظه
lymph cell سلول لنف
locular سلول دار
galvanic cell سلول گالوانی
gametangium سلول جنسی
gonium سلول نطفه
gonocyte سلول جنسی
germ cell سلول نطفه
germ cell سلول تخم
mononuclear سلول یک هستهای
nerve cell سلول عصبی
odontoblast سلول دندانی
unit cell سلول واحد
transformer cell سلول ترانسفورماتور
syncytium سلول چند هسته ایی
stractural cell سلول ساختاری
storage cell سلول انباره
selenium cell سلول سلنیومی
scarlet sage سلول اتشی
pixel سلول تصویر
photoelectric cell سلول فتوالکتریک
photoconductive cell سلول فوتورسانا
photo cell سلول فتوالکتریک
phagocytosis سلول خواری
cellulated سلول دار
cytology سلول شناس
ward سلول زندان
cleave شکافتن سلول
cleaved شکافتن سلول
cleaves شکافتن سلول
solar cell سلول خورشیدی
cellulous سلول دار
solar cells سلول خورشیدی
cellular سلول دار
accumulator cell سلول اکومولاتور
active cell سلول فعال
cellule سلول کوچک
binary cell سلول دودویی
data cell سلول داده
cell پیل سلول
wards سلول زندان
celluloid مانند سلول
cell سلول یکنفری
cells سلول یکنفری
cells پیل سلول
spermatogonium سلول موجد تخم
gonocyte سلول تولید کننده
karyoplasm پرتوپلاسم هسته سلول
endoderm لیف درخت یا سلول
cellulosic ساخته شده از سلول
barrier layer cell سلول لایه سدی
phagocyte سلول بیگانه خوار
cataplasia تغییرات قهقهرایی در سلول
ectoclast پوسته خارجی سلول
intracellular واقع در درون سلول
half cell potential پتانسیل نیم سلول
half cell reaction واکنش نیم سلول
ideal galvanic cell سلول گالوانیکی ایده ال
progamete سلول مولد تخمچه
primitive cell سلول واحد ابتدایی
interneuron وابسته به سلول عصب
interneural وابسته به سلول عصب
microphage سلول میکروب خوار کوچک
light sensitive cell سلول حساس در برابر نور
eletric eye سلول فوتوالکتریک چشم الکتریکی
acrosome برجستگی قدامی سلول جنسی نر
enclosure سلول تارکان دنیا [دین]
lysis زوال وفساد سلول وغیره
ovum سلول نطفه ماده تخمک
endosarc قسمت درونی سفیده سلول
macrogamete سلول جنسی ماده بزرگتر
karyokinesis تقسیم غیرمستقیم هسته سلول
engram تحولات دائمی هسته سلول
engramme تحولات دائمی هسته سلول
loculus سلول یا حفره تخمدان مرکب
end centered unit cell سلول واحد دو وجهی متقابل پر
chromatolysis تجزیه وتحلیل مواد رنگی سلول
gonogenesis کمال و بلوغ سلول نطفه یاجرثومه
biont واحد مستقل موجود زنده سلول
entry مقدار اطلاعات درون یک سلول مشخص
guard cell یکی از دو سلول لوبیایی شکلی که منافذ
gametogenesis ایجاد سلول جنسی قابل لقاح
photovoltaic cell سلول خورشیدی [الکترونیک مهندسی برق]
solar cell سلول خورشیدی [الکترونیک مهندسی برق]
nucleolus هستک گرد میان هسته سلول
fibrocyte سلول دوکی شکل بافت همبندی
lysate محصول زوال وفساد تدریجی سلول
histogram نمایش طرز انتشار وفواصل وارتفاع سلول ها از هم
unipotent دارای قدرت رویش در یک جهت یا بصورت یک سلول
zero condition حالت یک سلول مغناطیسی زمانی که صفر را نمایش میدهد
gametocyte سلولی که تقسیم شده و از ان سلول جنسی بوجود میاید
gamete سلول جنسی بالغ قابل تکثیر انگل مالاریا
mitosis تقسیم هسته سلول بدوقسمت بدون کم شدن کرموزم ها
gametophore سلول تغییر یافته و منشعب جنسی قابل لقاح
meiosis تغییرات متوالی هسته که منتهی به تشکیل سلول جدیدمیگردد
haplosis تقلیل تعدادکروموزوم ها درنتیجه تقسیم بدو سلول منفرد
gastraea رویان کیسهای شکل ابتدایی که از دوقشر سلول تشکیل یافته
gastrea رویان کیسهای شکل ابتدایی که از دو قشر سلول تشکیل یافته
histochemistry علمی که درباره پدیدههای شیمیایی سلول وبافت بحث میکند
germ layer یکی از طبقات سلول ابتدایی جنین پس از تکمیل مرحله گاسترولا
bit mapped screen pixel یک صفحه نمایش که در ان هر سلول تصویری میتوانددر ارتباط با مکانی از حافظه
unbalanced cell سلول باطری نیکل کادنیم که بیش از سلولهای دیگر تخلیه شده است
pronucleus هسته سلول قابل لقاح پس ازتکمیل دوره بلوغ وورودنطفه به درون تخم جانور
lymphoblast سلولی که تبدیل بذره سفید یابیرنگ بلغم یاخلط میگردد سلول نرسیده لنفی
kil مقبره این کلمه بصورت پیشوند وپسوند نیزبکاررفته وبمعنی >حجره و سلول ونهر<است
photovoltaic cell مبدلی که مانند سلول فتوالکتریک تابشهای الکترومگنتیک را با طول موجهای مرئی و نزدیک ان به الکتریسیته تبدیل میکند
gonidium یکی از سلولهای سبزی که زیر غشاء خارجی بدنه گیاه گلسنگها وجود دارد سلول جنسی جلبک ها وقارچ ها
cross fertilization لقاح دو سلول جنسی متفاوت لقاح متقابل
microphagus سلول میکروب خوار کوچک خرد خوار
karyology هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
loculate سلول دار حجره دار
oogamete سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com