Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
barrier layer cell
سلول لایه سدی
Other Matches
spermatid
سلول حاصله از تقسیم سلول منی سازکه تبدیل به سلول منی میشود
spermatogonium
سلول اولیه جنس نر سلول بیضه
isogamete
سلول جنسی که ازنظر شکل و کار از سلول جنسی جفت خود قابل تشخیص نیست
gametangium
سلول یا عضوسازنده سلول جنسی
services
توابعی که در یک لایه DSI برای استفاده در لایه بالاتر به کار می روند
blanket course
لایه ضد میک لایه در برابر کشش موئی روکش پادرس
collapse pressure
حگاکثر فشار وارد به یک لایه تا ان لایه ریزش نکند
underlays
در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
underlay
در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
media
زیر لایه در لایه اتصال داده از مدل شبکه OSI که دستیابی به رسانه ارسال را ممکن می سازد
die
قطعه نازک مستطیلی از یک قرص نیمه هادی سیلیکان که به هنگام ساخت مدارهای مجتمع بریده شده یا لایه لایه می گردد
blanket course
لایه محافظ در مقابل رس لایه پادرس
permafrost
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
delamination
لایه لایه شدگی
lamination
لایه لایه سازی
delamination
لایه لایه شدن
interlayer
لایه بین دو لایه
delamination
لایه لایه کردن
argillite
خاک رس لایه لایه
delaminate
لایه لایه شدن
cells
سلول
cell
سلول
zoogamete
سلول
data cell
سلول
gas plasma display
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas discharge display
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
cells
پیل سلول
binary cell
سلول دودویی
selenium cell
سلول سلنیومی
cells
سلول یکنفری
solar cell
سلول خورشیدی
cell
پیل سلول
active cell
سلول فعال
cellular
سلول دار
cell
سلول یکنفری
accumulator cell
سلول اکومولاتور
pixel
سلول تصویر
storage cell
سلول انباره
germ cell
سلول نطفه
germ cell
سلول تخم
stractural cell
سلول ساختاری
data cell
سلول داده
cytology
سلول شناس
scarlet sage
سلول اتشی
transformer cell
سلول ترانسفورماتور
cellulous
سلول دار
cleaves
شکافتن سلول
cleaved
شکافتن سلول
cleave
شکافتن سلول
galvanic cell
سلول گالوانی
gametangium
سلول جنسی
cellule
سلول کوچک
unit cell
سلول واحد
cellulated
سلول دار
solar cells
سلول خورشیدی
gonium
سلول نطفه
syncytium
سلول چند هسته ایی
memory cell
سلول حافظه
locular
سلول دار
phagocytosis
سلول خواری
nerve cell
سلول عصبی
photoelectric cell
سلول فتوالکتریکی
wards
سلول زندان
photoconductive cell
سلول فوتورسانا
photo cell
سلول فتوالکتریک
mononuclear
سلول یک هستهای
lymph cell
سلول لنف
ward
سلول زندان
gonocyte
سلول جنسی
celluloid
مانند سلول
photoelectric cell
سلول فتوالکتریک
odontoblast
سلول دندانی
ectoclast
پوسته خارجی سلول
interneuron
وابسته به سلول عصب
intracellular
واقع در درون سلول
endoderm
لیف درخت یا سلول
karyoplasm
پرتوپلاسم هسته سلول
ideal galvanic cell
سلول گالوانیکی ایده ال
primitive cell
سلول واحد ابتدایی
interneural
وابسته به سلول عصب
phagocyte
سلول بیگانه خوار
progamete
سلول مولد تخمچه
cellulosic
ساخته شده از سلول
gonocyte
سلول تولید کننده
cataplasia
تغییرات قهقهرایی در سلول
half cell potential
پتانسیل نیم سلول
half cell reaction
واکنش نیم سلول
spermatogonium
سلول موجد تخم
engram
تحولات دائمی هسته سلول
macrogamete
سلول جنسی ماده بزرگتر
end centered unit cell
سلول واحد دو وجهی متقابل پر
eletric eye
سلول فوتوالکتریک چشم الکتریکی
enclosure
سلول تارکان دنیا
[دین]
karyokinesis
تقسیم غیرمستقیم هسته سلول
engramme
تحولات دائمی هسته سلول
ovum
سلول نطفه ماده تخمک
lysis
زوال وفساد سلول وغیره
acrosome
برجستگی قدامی سلول جنسی نر
loculus
سلول یا حفره تخمدان مرکب
endosarc
قسمت درونی سفیده سلول
light sensitive cell
سلول حساس در برابر نور
microphage
سلول میکروب خوار کوچک
chromatolysis
تجزیه وتحلیل مواد رنگی سلول
biont
واحد مستقل موجود زنده سلول
guard cell
یکی از دو سلول لوبیایی شکلی که منافذ
lysate
محصول زوال وفساد تدریجی سلول
nucleolus
هستک گرد میان هسته سلول
solar cell
سلول خورشیدی
[الکترونیک مهندسی برق]
photovoltaic cell
سلول خورشیدی
[الکترونیک مهندسی برق]
gametogenesis
ایجاد سلول جنسی قابل لقاح
gonogenesis
کمال و بلوغ سلول نطفه یاجرثومه
fibrocyte
سلول دوکی شکل بافت همبندی
entry
مقدار اطلاعات درون یک سلول مشخص
histogram
نمایش طرز انتشار وفواصل وارتفاع سلول ها از هم
unipotent
دارای قدرت رویش در یک جهت یا بصورت یک سلول
mitosis
تقسیم هسته سلول بدوقسمت بدون کم شدن کرموزم ها
gametophore
سلول تغییر یافته و منشعب جنسی قابل لقاح
haplosis
تقلیل تعدادکروموزوم ها درنتیجه تقسیم بدو سلول منفرد
gamete
سلول جنسی بالغ قابل تکثیر انگل مالاریا
zero condition
حالت یک سلول مغناطیسی زمانی که صفر را نمایش میدهد
gametocyte
سلولی که تقسیم شده و از ان سلول جنسی بوجود میاید
meiosis
تغییرات متوالی هسته که منتهی به تشکیل سلول جدیدمیگردد
gastrea
رویان کیسهای شکل ابتدایی که از دو قشر سلول تشکیل یافته
germ layer
یکی از طبقات سلول ابتدایی جنین پس از تکمیل مرحله گاسترولا
histochemistry
علمی که درباره پدیدههای شیمیایی سلول وبافت بحث میکند
gastraea
رویان کیسهای شکل ابتدایی که از دوقشر سلول تشکیل یافته
bit mapped screen
pixel یک صفحه نمایش که در ان هر سلول تصویری میتوانددر ارتباط با مکانی از حافظه
unbalanced cell
سلول باطری نیکل کادنیم که بیش از سلولهای دیگر تخلیه شده است
pronucleus
هسته سلول قابل لقاح پس ازتکمیل دوره بلوغ وورودنطفه به درون تخم جانور
lymphoblast
سلولی که تبدیل بذره سفید یابیرنگ بلغم یاخلط میگردد سلول نرسیده لنفی
kil
مقبره این کلمه بصورت پیشوند وپسوند نیزبکاررفته وبمعنی >حجره و سلول ونهر<است
ribband
لایه
tier
لایه
tiers
لایه
lamellar
لایه لایه
lamellose
لایه لایه
layer line
خط لایه
provine
لایه
ribbands
لایه
substrate
لایه
layers
لایه
coat
لایه
coated
لایه
coatings
لایه
coats
لایه
leaf
لایه
riband
لایه
coursed
لایه
beds
لایه
yard
لایه
yards
لایه
bed
لایه
courses
لایه
ribands
لایه
padding
لایه
course
لایه
three ply
سه لایه
strata
لایه ها
three-ply
سه لایه
stratum
لایه
stuffless
بی لایه
shells
لایه
shelling
لایه
shell
لایه
layer
لایه
photovoltaic cell
مبدلی که مانند سلول فتوالکتریک تابشهای الکترومگنتیک را با طول موجهای مرئی و نزدیک ان به الکتریسیته تبدیل میکند
surface course
لایه رویی
hard layer
لایه سخت
thin film
لایه نازک
pads
لایه پشتی
plying
لایه کاغذ
ply
لایه کاغذ
stratosphere
لایه- سپهر
undercoat
زیر لایه
waterproofing course
لایه اب بندی
valence shell
لایه والانس
zonate
لایه دار
magnetic layer
لایه مغناطیسی
plied
لایه کاغذ
plies
لایه کاغذ
surfacing
لایه پوشش
pad
لایه پشتی
hard layer
لایه سفت
pervious blanket
لایه زهکش
layer of rock
لایه سنگی
priming
لایه اول
ionosphere
لایه یونسفر
intermediate layer
لایه میانی
overburden
لایه سربار
outer shell
لایه والانس
mylar
لایه پولیستری
multilayer
چند لایه
insulated layer
لایه عایق
limnetic zone
لایه نورگیر اب
impervious blanket
لایه ناتراوا
impervious blanket
لایه نفوذناپذیر
in layers
در چند لایه
oxide film
لایه اکسیدی
layering
لایه بندی
lamella
لایه صفحه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com