English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English Persian
unit cell سلول واحد
Search result with all words
biont واحد مستقل موجود زنده سلول
end centered unit cell سلول واحد دو وجهی متقابل پر
primitive cell سلول واحد ابتدایی
Other Matches
spermatid سلول حاصله از تقسیم سلول منی سازکه تبدیل به سلول منی میشود
spermatogonium سلول اولیه جنس نر سلول بیضه
isogamete سلول جنسی که ازنظر شکل و کار از سلول جنسی جفت خود قابل تشخیص نیست
gametangium سلول یا عضوسازنده سلول جنسی
absolute system of units سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
powering واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powers واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powered واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
knot نات [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
morpheme واحد معنی دار لغوی کوچکترین واحد
cpu واحد محاسبه و منط ق و واحد ورودی / خروجی
functional unit واحد در حال کار واحد تابعی
knot میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
data cell سلول
zoogamete سلول
cell سلول
cells سلول
cytology سلول شناس
photoelectric cell سلول فتوالکتریکی
cellular سلول دار
photoconductive cell سلول فوتورسانا
phagocytosis سلول خواری
photo cell سلول فتوالکتریک
accumulator cell سلول اکومولاتور
stractural cell سلول ساختاری
photoelectric cell سلول فتوالکتریک
selenium cell سلول سلنیومی
scarlet sage سلول اتشی
storage cell سلول انباره
solar cell سلول خورشیدی
solar cells سلول خورشیدی
binary cell سلول دودویی
galvanic cell سلول گالوانی
pixel سلول تصویر
gametangium سلول جنسی
transformer cell سلول ترانسفورماتور
germ cell سلول نطفه
wards سلول زندان
ward سلول زندان
cellule سلول کوچک
cellulated سلول دار
cell پیل سلول
cells سلول یکنفری
data cell سلول داده
cells پیل سلول
memory cell سلول حافظه
lymph cell سلول لنف
locular سلول دار
cleave شکافتن سلول
cleaved شکافتن سلول
cellulous سلول دار
cell سلول یکنفری
cleaves شکافتن سلول
active cell سلول فعال
odontoblast سلول دندانی
syncytium سلول چند هسته ایی
germ cell سلول تخم
nerve cell سلول عصبی
gonium سلول نطفه
gonocyte سلول جنسی
celluloid مانند سلول
mononuclear سلول یک هستهای
ideal galvanic cell سلول گالوانیکی ایده ال
phagocyte سلول بیگانه خوار
progamete سلول مولد تخمچه
interneuron وابسته به سلول عصب
karyoplasm پرتوپلاسم هسته سلول
ectoclast پوسته خارجی سلول
interneural وابسته به سلول عصب
half cell reaction واکنش نیم سلول
half cell potential پتانسیل نیم سلول
intracellular واقع در درون سلول
gonocyte سلول تولید کننده
endoderm لیف درخت یا سلول
spermatogonium سلول موجد تخم
barrier layer cell سلول لایه سدی
cellulosic ساخته شده از سلول
cataplasia تغییرات قهقهرایی در سلول
engramme تحولات دائمی هسته سلول
lysis زوال وفساد سلول وغیره
macrogamete سلول جنسی ماده بزرگتر
endosarc قسمت درونی سفیده سلول
microphage سلول میکروب خوار کوچک
acrosome برجستگی قدامی سلول جنسی نر
engram تحولات دائمی هسته سلول
loculus سلول یا حفره تخمدان مرکب
ovum سلول نطفه ماده تخمک
light sensitive cell سلول حساس در برابر نور
eletric eye سلول فوتوالکتریک چشم الکتریکی
enclosure سلول تارکان دنیا [دین]
karyokinesis تقسیم غیرمستقیم هسته سلول
solar cell سلول خورشیدی [الکترونیک مهندسی برق]
photovoltaic cell سلول خورشیدی [الکترونیک مهندسی برق]
entry مقدار اطلاعات درون یک سلول مشخص
guard cell یکی از دو سلول لوبیایی شکلی که منافذ
gonogenesis کمال و بلوغ سلول نطفه یاجرثومه
chromatolysis تجزیه وتحلیل مواد رنگی سلول
nucleolus هستک گرد میان هسته سلول
gametogenesis ایجاد سلول جنسی قابل لقاح
lysate محصول زوال وفساد تدریجی سلول
fibrocyte سلول دوکی شکل بافت همبندی
histogram نمایش طرز انتشار وفواصل وارتفاع سلول ها از هم
unipotent دارای قدرت رویش در یک جهت یا بصورت یک سلول
gametophore سلول تغییر یافته و منشعب جنسی قابل لقاح
mitosis تقسیم هسته سلول بدوقسمت بدون کم شدن کرموزم ها
gametocyte سلولی که تقسیم شده و از ان سلول جنسی بوجود میاید
gamete سلول جنسی بالغ قابل تکثیر انگل مالاریا
haplosis تقلیل تعدادکروموزوم ها درنتیجه تقسیم بدو سلول منفرد
zero condition حالت یک سلول مغناطیسی زمانی که صفر را نمایش میدهد
meiosis تغییرات متوالی هسته که منتهی به تشکیل سلول جدیدمیگردد
gastraea رویان کیسهای شکل ابتدایی که از دوقشر سلول تشکیل یافته
histochemistry علمی که درباره پدیدههای شیمیایی سلول وبافت بحث میکند
gastrea رویان کیسهای شکل ابتدایی که از دو قشر سلول تشکیل یافته
germ layer یکی از طبقات سلول ابتدایی جنین پس از تکمیل مرحله گاسترولا
bit mapped screen pixel یک صفحه نمایش که در ان هر سلول تصویری میتوانددر ارتباط با مکانی از حافظه
unbalanced cell سلول باطری نیکل کادنیم که بیش از سلولهای دیگر تخلیه شده است
lymphoblast سلولی که تبدیل بذره سفید یابیرنگ بلغم یاخلط میگردد سلول نرسیده لنفی
pronucleus هسته سلول قابل لقاح پس ازتکمیل دوره بلوغ وورودنطفه به درون تخم جانور
kil مقبره این کلمه بصورت پیشوند وپسوند نیزبکاررفته وبمعنی >حجره و سلول ونهر<است
photovoltaic cell مبدلی که مانند سلول فتوالکتریک تابشهای الکترومگنتیک را با طول موجهای مرئی و نزدیک ان به الکتریسیته تبدیل میکند
gonidium یکی از سلولهای سبزی که زیر غشاء خارجی بدنه گیاه گلسنگها وجود دارد سلول جنسی جلبک ها وقارچ ها
cross fertilization لقاح دو سلول جنسی متفاوت لقاح متقابل
microphagus سلول میکروب خوار کوچک خرد خوار
karyology هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
loculate سلول دار حجره دار
units واحد
monad واحد
plank واحد
at the same time در ان واحد
module واحد
one واحد
singlets خط واحد
single واحد
unilinear در یک خط واحد
modules واحد
ones واحد
univalent واحد
measure واحد
unit واحد
unitage یک واحد
singlet خط واحد
input block واحد ورودی
information unit واحد اطلاعات
industrial unit واحد صنعتی
imaginary unit واحد موهومی
motifs واحد تکراری
display unit واحد نمایشگر
pound واحد وزن
identity matrix ماتریس واحد
pounded واحد وزن
dust arrester واحد گردگیری
ounces واحد جرم
ounce واحد جرم
driver unit واحد محرک
fee بهای واحد
efficiency unit واحد کارایی
electrostatic unit واحد الکترواستاتیک
contractors yard واحد ساختمانی
interlocking directorate مدیریت واحد
input unit واحد ورودی
motif واحد تکراری
basic construction unit واحد ساختمانی
display unit واحد نمایش
input unit واحد اولیه
bril واحد درخشندگی
henry واحد خودالقایی
heat unit واحد حرارت
plants واحد صنعتی
plant واحد صنعتی
stepping واحد مجزا
astronomical unit واحد نجومی
arithmetic unit واحد محاسبه
cpu واحد کنترل
cost unit قیمت واحد
step واحد مجزا
gold standard واحد طلا
control unit واحد کنترل
command unit واحد فرمان
angstrom unit واحد انگستروم
cu واحد کنترل
absolute unit واحد مطلق
disk unit واحد دیسک
building unit واحد ساختمانی
disk unit واحد گرده
secondary unit واحد فرعی
fuse element واحد فیوز
fuse unit واحد فیوز
derived unit واحد فرعی
datum یک واحد داده
concern واحد اقتصادی
concerns واحد اقتصادی
pounding واحد وزن
data unit واحد داده
dyadic unit واحد دو عضوی
data item واحد داده
pounds واحد وزن
basic shaft محور واحد
arithmetic unit واحد حساب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com