Dictiornary-Farsi | سمنت کاری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
cementation	سمنت کاری


Other Matches

cementing	سمنت
cements	سمنت
cement	سمنت
cemented	سمنت
cementing	سمنت کردن چسباندن
cements	سمنت کردن چسباندن
cemented	سمنت کردن چسباندن
cement	سمنت کردن چسباندن
torch	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
to know the ropes	راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
torches	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
blow torch	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torching	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torched	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
stringing	خطوط خاتم کاری و منبت کاری
pence for any thing	میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
glid	تذهیب کاری [در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
drilling pattern	نمونه مته کاری الگوی مته کاری
mosaics	موزاییک کاری معرق معرق کاری
plumbery	سرب کاری کارخانه سرب کاری
active	کاری
intent on doing anything	کاری
under employment	کم کاری
malfunction	کژ کاری
impotency	کاری
slobbery	تف کاری
parget	گچ کاری
currie	کاری
hypofunction	کم کاری
impotence	کاری
feckful	کاری
curry	کاری
inaction	بی کاری
malfunctions	کژ کاری
malfunctioned	کژ کاری
effective	کاری
curry powders	کاری
plastering	گچ کاری
electroplating	اب کاری
curries	کاری
curry powder	کاری
plasterwork	گچ کاری
flower piece	گل کاری
burnishing	صیقل کاری
frustrate	بدل کاری
burnishing	پرداخت کاری
workbenches	محیط کاری
relievo	برجسته کاری
pique	منبت کاری
purview of an occupation	حدود کاری
workbench	محیط کاری
extrude	چکش کاری
extruded	چکش کاری
extrudes	چکش کاری
extruding	چکش کاری
hammering	چکش کاری
plating	روکش کاری
metalwork	فلز کاری
reservedness	احتیاط کاری
etched	تیزاب کاری
frustrates	بدل کاری
frustrating	بدل کاری
afforestation	جنگل کاری
repetition of an act	تکرار کاری
lead work	سرب کاری
the needful	اصل کاری
turnery	منبت کاری
turnery	تراش کاری
specialization	ویژه کاری
trephine	مته کاری
trephination	مته کاری
treacherousness	خیانت کاری
toryism	محافظه کاری
tongue lash	فحش کاری
to reproach an act	کاری را بد دانستن
ultraism	افراط کاری
wood carving	منبت کاری
etches	تیزاب کاری
you are welcome	کاری نکردم
workspace	فضای کاری
working storage	انباره کاری
working storage	حافظه کاری
working set	مجموعه کاری
workgroup	گروه کاری
work year	سال کاری
work area	ناحیه کاری
etch	تیزاب کاری
tinwork	قلع کاری
insulation	عایق کاری
scrimshaw	هنرمنبت کاری
scabbing	تیشه کاری
sinfulness	خطا کاری
illumination	تذهیب کاری
illuminations	تذهیب کاری
latticework	شبکه کاری
roughening by picking	تیشه کاری
rice field	برنج کاری
reshaping	روانه کاری
energetic	جدی کاری
stalactite work	مقرنس کاری
stannary	قلع کاری
boo boo	اشتباه کاری
the manner of doing any thing	طرزانجام کاری
tessellation	موزاییک کاری
surgical operation	دست کاری
studious to do a thing	بکردن کاری
studious of doing a thing	بکردن کاری
stonemasonry	سنگ کاری
steelwork	فولاد کاری
metallurgy	فلز کاری
pomiculture	میوه کاری
acting	فعال کاری
fiendishness	تبه کاری
fal lal	ریزه کاری
misconduct	خلاف کاری
fairing	صیقل کاری
acrography	گچ کاری برجسته
active cell	خانه کاری
factorage	حق العمل کاری
an active man	مرد کاری
an active remedy	درمان کاری
anaplasty	پیوند کاری
dry farm	دیم کاری
figuration	شیرین کاری
finishing touches	دست کاری
flagitiousness	تبه کاری
squalor	کثافت کاری
habitual way of doing anything	کردن کاری
graving	کنده کاری
mining	معدن کاری
glyptics	کنده کاری
galvanization	رویینه کاری
decoration	زینت کاری
decorations	زینت کاری
folding press	پرس خم کاری
folding machine	دستگاه خم کاری
drilling work	مته کاری
argentation	نقره کاری
cautiousness	احتیاط کاری
cementation	سیمان کاری
delicacy of touch	ریزه کاری
d. touch	نازک کاری
chromium plating	اب کرم کاری
cutting off	برش کاری
crypianalysis	پنهان کاری
counterattack	بدل کاری
cotton plantation	پنبه کاری
compulsiveness	مکرر کاری
conservativeness	محافظه کاری
caulking	بتونه کاری
cartwhip	شلاق کاری
canniness	ملاحظه کاری
blindage	صیقل کاری
brick work	سفت کاری
brick work	اجر کاری
brickworks	سفت کاری
probationership	ازمایش کاری
discreetnss	احتیاط کاری
bumping tool	ابزار خم کاری
business hours	ساعت کاری
discreetness	احتیاط کاری
calk	بتونه کاری
disguised underemployment	کم کاری پنهان
contrasuggestibility	وارون کاری
hole punching	منگنه کاری
plaster background	دورنمای گچ کاری
misprision	خلاف کاری
welding	جوش کاری
lubrication	روغن کاری
meshwork	شبکه کاری
measure of prevention	احتیاط کاری
drilling	مته کاری
masonery	سنگ کاری
marquetery	خاتم کاری
marquetery	منبت کاری
fretwork	منبت کاری
marbling	مرمر کاری
molding operation	فرم کاری
joinery	نازک کاری
farming	اجاره کاری
perfidiousness	خیانت کاری
patchery	وصله کاری
parquetry	موزاییک کاری
neglectfulness	غفلت کاری
negativism	منفی کاری
punching	منگنه کاری
workstation	ایستگاه کاری
workstations	ایستگاه کاری
mosaic work	موزائیک کاری
molding operation	قالب کاری
compounding	امیزه کاری
maleficence	تبه کاری
malefaction	تبه کاری
brickwork	سفت کاری
insagacity	ندانم کاری
glazing	شیشه کاری
ingraving	کنده کاری
elegance	ریزه کاری
i will see sbout it	یک کاری می کنم
hypothyroidism	کم کاری تیروئید