Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 184 (9 milliseconds)
English
Persian
thought out
سنجیده مطالعه شده
thought-out
سنجیده مطالعه شده
Other Matches
feasability study
مطالعه امکان اجرای چیزی مطالعه اقتصادی بودن امری
karyosystematice
بخشی از رده بندی موجودات که روابط طبیعی انهارابوسیله مطالعه خصوصیات سلولی موجودات مورد مطالعه قرارمیدهد
planned economies
اقتصاد سنجیده
weightiest
سنجیده با نفوذ
weighty
سنجیده با نفوذ
weightier
سنجیده با نفوذ
planned economy
اقتصاد سنجیده
with measured step
با اقدام مناسب
[سنجیده]
to weigh one's word
سخنان خودرا سنجیدن سنجیده سخن گفتن
reference junction
اتصالی در سیستم ترموکوپل که دمای اتصال دیگر نسبت به ان سنجیده میشود
pert chart
نمودار وابستگیهای داخلی عناصر کاری که نسبت به زمان سنجیده می شوند
appraisal
ارزش فرش که عموما با قدمت، وضعیت ظاهری، طرح، رنگ، یکنواختی و هماهنگی سنجیده می شود
study
مطالعه
studies
مطالعه
reading
مطالعه
readings
مطالعه
studying
مطالعه
etude
مطالعه
extemporal
بی مطالعه
perusal
مطالعه
offhandedly
بی مطالعه
offhanded
بی مطالعه
off hand
بی مطالعه
extemporarily
بی مطالعه
feasibility study
مطالعه امکانپذیری
studios
اطاق مطالعه
portable standard
چراغ مطالعه
at sight
بی مطالعه قبلی
praxeology
مطالعه رفتارانسان
analyse
[British]
مطالعه کردن
unstudied
مطالعه نشده
study habits
عادتهای مطالعه
system study
مطالعه سیستم
studied
از روی مطالعه
lucubration
مطالعه سخت
dissect
[analyse]
مطالعه کردن
evaluate
مطالعه کردن
bolt
[examine]
مطالعه کردن
check
مطالعه کردن
determine
مطالعه کردن
surveyed
مطالعه مجمل
motion study
مطالعه ی حرکت
enquire into
مطالعه کردن
examine
مطالعه کردن
explore
مطالعه کردن
investigate
مطالعه کردن
impromptu
بی مطالعه تصنیف
studio
اطاق مطالعه
look into
مطالعه کردن
survey
مطالعه کردن
study
مطالعه کردن
scrutinize
مطالعه کردن
assay
مطالعه کردن
inspect
مطالعه کردن
analyze
[American]
مطالعه کردن
survey
مطالعه مجمل
surveys
مطالعه مجمل
analyzing
جزئیات را مطالعه کردن
metallography
مطالعه الیاژهای فلزی
psychognosis
مطالعه عمیق روانی
psychognosy
مطالعه عمیق روانی
self study
مطالعه پیش خود
geologic survey
مطالعه زمین شناسی
myrmecologyt
مطالعه علمی مورچگان
analyzes
جزئیات را مطالعه کردن
analyzed
جزئیات را مطالعه کردن
feasibility study
مطالعه امکان سنجی
analyse
جزئیات را مطالعه کردن
analysed
جزئیات را مطالعه کردن
analyses
جزئیات را مطالعه کردن
analysing
جزئیات را مطالعه کردن
well read
اهل مطالعه و تحقیق
criminology
مطالعه علمی جرم
to pore
[over; on]
به مطالعه دقیق پرداختن
cella
[اتاق مطالعه ی راهبها]
ethnography
مطالعه علمی نژادها
demography
مطالعه مهاجرت جمعیت
subjecting
مبحث موضوع مطالعه
subjected
مبحث موضوع مطالعه
teppetology
مطالعه ریشه ای فرش
subject
مبحث موضوع مطالعه
subjects
مبحث موضوع مطالعه
sub judice
مورد مطالعه دادگاه
to study out
با بر رسی یا مطالعه پیداکردن
teleology
مطالعه حکمت غایی
well-read
اهل مطالعه و تحقیق
integrate circuit technology
مطالعه فن مدار مجتمع تکنولوژی ای سی
sinology
مطالعه ادبیات ورسوم چین
to make a study of something
چیزی را بررسی یا مطالعه کردن
methods of economic study
روشهای مطالعه علم اقتصاد
toponymy
مطالعه وجه تسمیه شهرهاونقاط
adjustable lamp
چراغ مطالعه قابل تنظیم
income and expenditure approach
مطالعه جریان پول و اثاراقتصادی ان
articulated machine lamp
چراغ مطالعه با گردن تاشو
sight read
بدون مطالعه قبلی خواندن
sight-read
بدون مطالعه قبلی خواندن
sight-reading
بدون مطالعه قبلی خواندن
sight-reads
بدون مطالعه قبلی خواندن
reconsider
مجددا درامری مطالعه کردن
reconsidered
مجددا درامری مطالعه کردن
reconsidering
مجددا درامری مطالعه کردن
reconsiders
مجددا درامری مطالعه کردن
consumer research
مطالعه وضعیت مصرف کنندگان
angiology
مطالعه عروق خونی و لنفی
humanist
مطالعه کننده طبیعت یا امورانسانی
ethnology
علم مطالعه نژادها و اقوام
capability study
مطالعه امکان انجام کار
studies
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
study
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
studying
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
extemporizing
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
faunist
کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند
rheological
<adj.>
علم مطالعه تغییر شکل و جریان ماده
gastroenterology
مطالعه معده و روزده وبیماریهای ان
geopolitics
مطالعه نفوذ عوامل فیزیکی
optics
علم مطالعه در خواص نور
extemporised
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporises
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
geophysical survey
مطالعه خواص فیزیکی زمین
extemporising
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
flexible arm lamp
چراغ مطالعه قابل انعطاف
extemporizes
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporized
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporize
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
endocrinology
علم شناسایی و مطالعه غددمترشحه داخلی
to poreone's eyes out
چشم را از بسیاری مطالعه خسته کردن
theogony
مطالعه وشناسایی اجداد واعقاب خدایان
symbology
مبحث مطالعه علائم ونشانههای رمزی
skimmer
الت سرشیرگیری مطالعه کننده سطحی
geologize
مطالعه علم زمین شناسی کردن
Ekistics
[دانش مطالعه زیستگاه های انسانی]
commodity approach
بررسی بازار با مطالعه مسیرتولید تا مصرف
semitics
مطالعه زبان وادبیات وتاریخ سامی
protohistory
مطالعه اوضاع ماقبل تاریخی انسان
bookworm
کسیکه علاقه مفرطی به مطالعه کتب دارد
bookworms
کسیکه علاقه مفرطی به مطالعه کتب دارد
group dynamics
مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
She laid the book aside .
کتاب را کنار گذاشت ( مطالعه اش را متوقف کرد)
glottochronology
مبحث مطالعه سیر تکامل زبانهای مختلف
theogonic
وابسته به مطالعه وشناسایی اجداد واعقاب خدایان
crystallography
کریستال شناسی مطالعه بلورها شناخت بلور
booklore
علم کتابی معلومات ناشی از مطالعه کتاب
dysgenics
مبحث مطالعه فساد نسل وتباهی نژادی
helminthology
مطالعه دراطراف کرم های بیماری زاوانگلی
speleology
مطالعه غارها ازلحاظ زمین شناسی وتاریخی
pragmatics
مطالعه و بررسی روابط میان علائم و استفاده انها
mock up
مدلی باندازه طبعی وکامل برای مطالعه وازمایش
bioastronautics
مطالعه اثرات مسافرتهای فضایی در اشکال مختلف حیات
Ergonomics
[مطالعه در ارتباطات بین کارهای انسانی، کار پژوهی]
gestalt psychology
مطالعه قوه ادراک و رفتار از نقطه نظرواکنش شخصی در برابرامورکلی
morphophonemics
مبحث مطالعه صور مختلف یاتصاریف مختلفه یک لغت یاریشه
ideologist
ایده ئولوگ کسی که در مورد افکار وعقاید مطالعه میکند
epizootiology
علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizootology
علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizoology
علم مطالعه خواص وبوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
impromptu
کاری که بی مطالعه و بمقتضای وقت انجام دهند بالبداهه حرف زدن
After dinner he likes to retire to his study.
پس از شام او
[مرد]
دوست دارد به اتاق مطالعه خود کناره گیری بکند.
dendrochronology
دوران شناسی و مطالعه قدمت محیط از روی حلقههای متشکله در چوب درختان
casework
مطالعه بسیط اجتماع و محیط فرد یا خانواده برای تشخیص مرض ودرمان
input output analysis
تحلیل داده ها ستاده ها مطالعه تجربی روابط متقابل بخشهای مختلف اقتصاد
historcicism
فرضیهای که معتقداست کلیه پدیدههای اجتماعی وفرهنگی باید از لحاظ تاریخی مطالعه شود
structuralism
بخشی از روانشناسی که ازراه تعقل وتفکر وضع روحی فرد را مورد مطالعه قرارمیدهد
geopolitic
علمی که روابط بین موقعیت جغرافیایی سرزمینها را باپیدایش و نابودی قدرتهای بزرگ و امپراطوریها مطالعه میکند
cybernetics
مطالعه ومقایسه بین دستگاه عصبی خودکارکه مرکب ازمغز واعصاب میباشدبادستگاه الکتریکی ومکانیکی فرمانشناسی
functional distribution
توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع
psychbiology
علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
harmonics
مبحث مطالعه خواص ومختصات اصوات موسیقی مبحث الحان موزون همسازها
premeditate
قبلا فکر چیزی را کردن مطالعه قبلی کردن
market research
تحقیقات درخصوص بازار مطالعه وضعیت بازار
immunogenetics
رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
pteridology
مطالعه علمی سرخس ها سرخس شناسی
bionics
مطالعه سیستمهای زنده به منظور ارتباط دادن ویژگی هاو اعمال انها به توسعه سخت افزار مکانیکی و الکترونیکی کاربرد علم بیولوژی درمهندسی الکترونیک و سایرعلوم مهندسی
studying
تحصیل کردن مطالعه کردن
studies
تحصیل کردن مطالعه کردن
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
study
تحصیل کردن مطالعه کردن
conciliating
ارام کردن مطالعه کردن
conciliated
ارام کردن مطالعه کردن
conciliate
ارام کردن مطالعه کردن
conciliates
ارام کردن مطالعه کردن
fragment
[فرشی که در طول زمان بصورت تکه تکه درآمده باشد. باستان شناسان با مطالعه همین تکه ها عمر فرش، قدمت رنگرزی، نوع طرح و محل بافت را ارزیابی می کنند.]
feasibility study
مطالعه قابلیت اجرای کار بررسی امکان اجرای کار
Recent search history
✘ Close
Contact
 |
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com