Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 186 (9 milliseconds)
English
Persian
stronghold
سنگر پناهگاه
strongholds
سنگر پناهگاه
Search result with all words
transitory shelter
پناهگاه یا سنگر پیش ساخته فلزی سرپناه فلزی
Other Matches
parapet
حفاظ سنگر خاکریز جلو سنگر دیواره سنگی
parapets
حفاظ سنگر خاکریز جلو سنگر دیواره سنگی
slit trench
سنگر خندقی شکل سنگر درازکش گروهی
case mate
پناهگاه توپ پناهگاه بمب جای نصب توپ در ناو
crow's nest
سنگر
dug out
سنگر
emplacement
سنگر
fox hole
سنگر
parapet
سنگر
barricading
سنگر
pits
سنگر
fort
سنگر
trenches
سنگر
trench
سنگر
bunkers
سنگر
bunker
سنگر
barricade
سنگر
earthwork
سنگر
barricaded
سنگر
blinds
سنگر
blinded
سنگر
blind
سنگر
casemate
سنگر
barricades
سنگر
pit
سنگر
citadel
سنگر
citadels
سنگر
slit trench
سنگر
dike-house
سنگر
rifle pit
سنگر
parapets
سنگر
harbors
پناهگاه
harbored
پناهگاه
ambush
پناهگاه
harboring
پناهگاه
shelters
پناهگاه
sheltered
پناهگاه
shelter
پناهگاه
ambushing
پناهگاه
sheltering
پناهگاه
ambushes
پناهگاه
ambushed
پناهگاه
harbour
پناهگاه
haven ofrest
پناهگاه
howf
پناهگاه
howff
پناهگاه
sanctury
پناهگاه
harborage
پناهگاه
harbor
پناهگاه
harboured
پناهگاه
harbouring
پناهگاه
harbours
پناهگاه
haven
پناهگاه
refuges
پناهگاه
resorts
پناهگاه
resorted
پناهگاه
resort
پناهگاه
asylums
پناهگاه
asylum
پناهگاه
covert
پناهگاه
refuge
پناهگاه
bretess
سنگر موقت
bunkers
سنگر بتونی
trench
گودال سنگر
bretise
سنگر موقت
trenches
سنگر کندن
bastions
سنگر و استحکامات
cornel
سنگر واستحکامات
brettys
سنگر موقت
bretesse
سنگر موقت
bretisee
سنگر موقت
bastion
سنگر و استحکامات
bunker
سنگر بتونی
standard trench
سنگر معمولی
fire trench
سنگر تیراندازی
brattishing
تزئینات سنگر
pillbox
سنگر مستحکم
pillboxes
سنگر مستحکم
bretex
سنگر موقت
entrench
سنگر کندن
prone shelter
سنگر درازکش
gun pit
سنگر توپ
foxholes
سنگر بزانو
foxhole
سنگر بزانو
outwork
سنگر خارجی
stockades
سنگر چوبی
stockade
سنگر چوبی
fortress
سنگر مستحکم
sump
چاله سنگر
fortresses
سنگر مستحکم
sumps
چاله سنگر
trench
سنگر کندن
trenches
گودال سنگر
fire trench
سنگر اتش
slit trench
سنگر انفرادی
light shelter
پناهگاه سبک
tax haven
پناهگاه مالیاتی
elephant shelter
پناهگاه ضدگلوله
lean-to
پناهگاه موقت
lean-tos
پناهگاه موقت
dug out
پناهگاه زیرزمینی
tax havens
پناهگاه مالیاتی
pup tent
چادر پناهگاه
funk hole
پناهگاه موقتی
elephant shelter
پناهگاه فلزی
casemate
پناهگاه توپ
hovel
پناهگاه خیمه
hovels
پناهگاه خیمه
sanctuaries
پناهگاه تحصین
sanctuary
پناهگاه تحصین
dugout
پناهگاه موقتی
dugouts
پناهگاه موقتی
burrow
نقب پناهگاه
burrowed
نقب پناهگاه
awnings
پناه پناهگاه
case mate
پناهگاه توپ
emergency shelter
پناهگاه اضطراری
alee
پناهگاه کشتی
burrows
نقب پناهگاه
awning
پناه پناهگاه
burrowing
نقب پناهگاه
half-moon
سنگر نیم هلالی
splinterproof
سنگر ضد ترکش گلوله
soakage pit
چاله زه کشی سنگر
horn-work
[استحکامات بیرونی با دو سنگر]
ravelin
نیم هلالی سنگر
fortresses
سنگر قلعه نظامی
fox hole
سنگر حفره روباه
hull defilade
سنگر گرفتن تانک
loopholes
مزغل سوراخ سنگر
dug in
استحکامات سنگر اماده
loophole
مزغل سوراخ سنگر
dug in
سنگر کنده شده
fortress
سنگر قلعه نظامی
snowshed
پناهگاه روستایی در برابربرف
hold
نگهداشتن پناهگاه گرفتن
shelters
پناهگاه پناه بردن
holds
نگهداشتن پناهگاه گرفتن
bursting layer
لایههای سقفی پناهگاه
shelter
پناهگاه پناه بردن
air raid shelter
پناهگاه حمله هوائی
gone away
رانده شده از پناهگاه
action station
پناهگاه ضد تک هوایی دشمن
sheltering
پناهگاه پناه بردن
sheltered
پناهگاه پناه بردن
protecting
در پناه سنگر قرار دادن
entrench
به سنگر رفتن سنگری شدن
haul defilade
تا ارتفاع لوله پشت سنگر
pillbox
سنگر بتونی جعبه قرص
protect
در پناه سنگر قرار دادن
protects
در پناه سنگر قرار دادن
pillboxes
سنگر بتونی جعبه قرص
cuddy
پناهگاه کوچک مسقف در قایق
cover
بوته زار پناهگاه شکار
covers
بوته زار پناهگاه شکار
institutionalization
نهادی شدن به پناهگاه سپردن
coverings
بوته زار پناهگاه شکار
dugouts
پناهگاه کنار زمین بازیگران
dugout
پناهگاه کنار زمین بازیگران
ditched
گودال سنگر رابط خندق کندن
Buddhist railing
[سنگر مانع مانند پرچین چوبی]
ditches
گودال سنگر رابط خندق کندن
bunker
سنگر وپناهگام زیر زمینی انباربزرگ
foot bank
زمین یا مسیر بلند در پشت سنگر
foreland
زمین جلوی موضع دماغه سنگر
retrench
دارای سنگر موقتی زیرزمینی کردن
ditch
گودال سنگر رابط خندق کندن
bunkers
سنگر وپناهگام زیر زمینی انباربزرگ
coves
خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
cove
خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
erfuge
پناهگاه روی زمینی در وسط خیابان
on berth
ناوی که داخل پناهگاه یا بندرلنگرانداخته است
ditching
فروداضطراری هواپیما روی اب خندق یا سنگر کنی
haul defilade
قرار دادن قنداق تانک درپناه سنگر
bomb proof
پناهگاه یاساختمانی که در مقابل بمب مقاوم باشد
view halloo
فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
wind shadow
منطقه اب نسبتا راکد در سمت پناهگاه قایق از باد
tallyho
فریاد شکارچی هنگام دیدن روباه که از پناهگاه بیرون دویده
cut and cover shelter
سنگر انفرادی سر پوشیده سنگری که با کندن زمین وتهیه سرپناه تهیه میشود
straddle trench
خندق یا نوعی سنگر عمیق خطی کوتاه که معمولا برای تهیه مستراح اردوگاهی مورد استفاده قرار می گیرد
strong point
پایگاه دفاعی سنگر مستحکم دفاعی
sullage pit
چاله زه کشی سنگر یا حفره زه کشی
dispersal lays
محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com