Dictiornary-Farsi | سنگینی مطلق | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (2 milliseconds)

English	Persian
absolute gravity	سنگینی مطلق


Search result with all words

absolute specific gravity	سنگینی ویژه مطلق
Other Matches

absolute volue	مقدار مطلق قدر مطلق
gravitation	سنگینی
graveness	سنگینی
heaviness	به سنگینی
gravitas	سنگینی
ponderosity	سنگینی
slowness	سنگینی
weightiness	سنگینی
heavily	به سنگینی
ponderance	سنگینی
ponderously	سنگینی
gravity	سنگینی
ponderousness	سنگینی
weight	سنگینی
massiness	سنگینی
demureness	سنگینی
specific weight	سنگینی ویژه
queasiness	سنگینی خوراک
overweight	سنگینی زیاد
overweight	سنگینی کردن
avoirdupois	سنگینی وزن
a hefty bill	صورتحساب سنگینی
deadweight	سنگینی وزن
drowsihead	سنگینی خواب
hypacousia	سنگینی گوش
hypacusia	سنگینی گوش
traffic density	سنگینی شد امد
lethargy	سنگینی رخوت
There was a heavy fall of snow (snow-fall).	برف سنگینی بارید
barology	علم ثقل یا سنگینی
drowsiness	کسالت یا سنگینی خواب
lb	سنگینی مسکوکات راسنجیدن
profoundness	سنگینی رسوخ یا نفوذزیاد
lbs	سنگینی مسکوکات راسنجیدن
mass of maneuver	سنگینی حرکات یکان
Lead is a heavy metal.	سرب فلز سنگینی بارید
A big load was taken off my back.	بار سنگینی از دوشم برداشته شد
hhhزينhhh hhhaaaي سن?يني رaaaمتحمل شدن	هزینه های سنگینی رامتحمل شدن
it pulls its weight	نسبت به سنگینی خودش خوب می کشد
The crime lies heavily on his conscience.	جنایت اش بار سنگینی بر وجدان اواست
dragged	چیز سنگینی که روی زمین کشیده میشود
drag	چیز سنگینی که روی زمین کشیده میشود
drags	چیز سنگینی که روی زمین کشیده میشود
ballast	سنگینی شن و خرده سنگی که درراه اهن بکارمیرود
to weigh down	سنگینی کردن بر پایین اوردن شکسته شدن
metamer	جسمی که در ترکیب و سنگینی با جسم دیگر برابرولی درخواص شیمیایی است
ballast	هرچیز سنگینی چون شن و ماسه که در ته کشتی میریزند تا از واژگون شدنش جلوگیری کند
inconditionate	مطلق
thetic	مطلق
arbitrary	مطلق
thetical	مطلق
thorough going	مطلق
autocratic	مطلق
categoric	مطلق
allodial	مطلق
alodial	مطلق
downright	مطلق
absolute	مطلق
absolutes	مطلق
positive	مطلق
totals	مطلق
implicit	مطلق
absolute <adj.>	مطلق
abstracts	مطلق
unconditional	مطلق
total	مطلق
totaled	مطلق
totaling	مطلق
starker	مطلق
totalled	مطلق
totalling	مطلق
frees	مطلق
abstracting	مطلق
inalienable <adj.>	مطلق
starkest	مطلق
indispensable <adj.>	مطلق
inevitable <adj.>	مطلق
unalienable <adj.>	مطلق
pure	مطلق
purer	مطلق
unalterable <adj.>	مطلق
abstract	مطلق
unrestrained	مطلق
sovereigns	مطلق
starkly	مطلق
magisterial	مطلق
slick	مطلق
slickest	مطلق
categorical	مطلق
sheer	مطلق
utter	مطلق
uttered	مطلق
utters	مطلق
sovereign	مطلق
purest	مطلق
free	مطلق
freeing	مطلق
freed	مطلق
stark	مطلق
absolute cell reference	رجوع مطلق سل
almightly	قادر مطلق
alodium	ملک مطلق
an abstroct number	عدد مطلق
absolute price	قیمت مطلق
abstractly	بطور مطلق
autarchy	حاکم مطلق
autarky	حاکم مطلق
absolute zero	صفر مطلق
absolute unit	واحد مطلق
absolute temperature scale	مقیاس مطلق
absolute temperature	دمای مطلق
absolute sensitivity	حساسیت مطلق
absolute scale	مقیاس مطلق
absolute priority	اولویت مطلق
absolute vacuum	خلاء مطلق
absolute value	قدر مطلق
absolute zaro	صفر مطلق
absolute volume	حجم مطلق
absolute value	ارزش مطلق
absolute volue	ارزش مطلق
absolute viscosity	گرانروی مطلق
absolute viscosity	لزجت مطلق
absolute velocity	سرعت مطلق
absolute value	مقدار مطلق
absolute pressure	فشار مطلق
categorical imperative	امر مطلق
universal legacy	وصیت مطلق
seizin	تصرف مطلق
seisin	تصرف مطلق
quiet enjoyment	واگذاری مطلق
welsh mortgage	رهن مطلق
all-powerful	قادر مطلق
the preterite tense	ماضی مطلق
modulusp	قدر مطلق
shoo-in <idiom>	برنده مطلق
(not a) snowball's chance in hell <idiom>	بد شانس مطلق
the positive d.	درجه مطلق
summum bonum	خیر مطلق
simpliciter	بطور مطلق
global minimum	حداقل مطلق
global maximum	حداکثر مطلق
general power of attorney	وکالت مطلق
freeholder	مالک مطلق
ens	هستی مطلق
dynamic viscosity	گرانروی مطلق
dead halt	توقف مطلق
imperator	فرمانروای مطلق
individuum	هستی مطلق
perfect loss	زیان مطلق
past or preterite d.	ماضی مطلق
pansophism	دانش مطلق
oversoul	حقیقت مطلق
modulus	قدر مطلق
irrelative	نا مربوط مطلق
command automatism	فرمانبری مطلق
absolute error	اشتباه مطلق
freehold	ملک مطلق
absolute deviation	انحراف مطلق
absolute density	چگالی مطلق
magnitude	قدر مطلق
absolute deficiency	نقص مطلق
absolute discharge	آزادی مطلق
absolute drought	خشکی مطلق
magisterially	بطور مطلق
autocrat	حاکم مطلق
absolute error	خطای مطلق
absolute energy	انرژی مطلق
magistrially	بطور مطلق
absolute efficiency	کارائی مطلق
omnipotence	قدرت مطلق
abstract	مطلق خیالی
abstracting	مطلق خیالی
absolute altitude	ارتفاع مطلق
absolute address	نشانی مطلق
anhydrous alcohol	الکل مطلق
absolute alcohol	الکل مطلق
despots	حاکم مطلق
absolute advantage	برتری مطلق
absolute address	آدرس مطلق
absolute accommodation	انطباق مطلق
absolute coulomb	کولن مطلق
arbitrary	مطلق مستبدانه
prince	فرمانروای مطلق
absolute authortity	اقتدار مطلق
absolute authortity	اختیار مطلق
princes	فرمانروای مطلق
abstracts	مطلق خیالی
absolute poverty	فقر مطلق
despot	حاکم مطلق
absolute magnitude	قدر مطلق
absolute luminosity	درخشندگی مطلق
absolute loader	بارکننده مطلق
absolute threshold	آستانه مطلق
absolute limen	آستانه مطلق
absolute liability	بدهی مطلق
autocracy	حکومت مطلق
absolute methanol	متانول مطلق
absolute potential	پتانسیل مطلق
absolute permeability	نفوذپذیری مطلق
absolute paths	مسیر مطلق