Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
unwielly	سنگین گنده بد هیکل دیرجنب
Other Matches
unwieldy	دیرجنب
contour	هیکل
elephantine	بد هیکل
figure	هیکل
fane	هیکل
figures	هیکل
body build	هیکل
figuring	هیکل
persons	هیکل
physique	هیکل
portliness	هیکل
person	هیکل
physiques	هیکل
robustly	قوی هیکل
buxom	خوش هیکل
robust	قوی هیکل
huskier	نیرومندودرشت هیکل
huskies	نیرومندودرشت هیکل
sturdy	قوی هیکل
sturdier	قوی هیکل
huskiest	نیرومندودرشت هیکل
husky	نیرومندودرشت هیکل
portly	هیکل وار
statue	هیکل پیکر
statues	هیکل پیکر
sturdiest	قوی هیکل
giant	غول قوی هیکل
giants	غول قوی هیکل
upstanding	سر راست خوش هیکل
robustly	ستبر هیکل دار
macrosplanchnic build	هیکل درشت تنه
robust	ستبر هیکل دار
giantess	زن پهلوان یاقوی هیکل
frame	هیکل حالت موقتی
statuesque	خوش هیکل مجسمه وار
irish wolfhound	سگ شکاری بزرگ وقوی هیکل
habitus	وضعیت ساختمان جسمانی هیکل
statuary	مجسمه ساز هیکل تراشی
gila monster	سوسمار قوی هیکل و بزرگ
unwieldy	گنده
blobber	گنده
blobber lipped	گنده لب
hulky	گنده
huge	گنده
whopper	گنده
whopping	گنده
whoppers	گنده
lumping	گنده
lumpish	گنده
cyclopean	گنده
cyclopian	گنده
magacephalic	سر گنده
pot bellied	شکم گنده
automyosophobia	گنده تن هراسی
deep mouthed	گنده صدا
big bellied	شکم گنده
deep mouthed	گنده اواز
knee cap	گنده زانو
mugwump	کله گنده
magacephalic	کله گنده
junk foods	گنده خوراک
rudas	درشت گنده
anthracoid	مانند گنده
splenic fever	گنده طاول
paunchy	شکم گنده
carbuncular	گنده تاولی
junk food	گنده خوراک
nasute	گنده بینی
big words	حرفهای گنده
swell butted	دارای ته گنده
massively	گنده فشرده
abdominous	شکم گنده
pot belly	شکم گنده
potbelly	شکم گنده
massive	گنده فشرده
pot-bellied	شکم گنده
pot bellies	شکم گنده
pyknic	ادم شکم گنده
chucklehead	ادم کله گنده
bigwigs	ادم کله گنده
bigwig	ادم کله گنده
pycnic	ادم شکم گنده
pot bellies	ادم شکم گنده
potbellied	دارای شکم گنده
stomachy	شکم گنده پرخور
pot belly	ادم شکم گنده
big shots	ادم کله گنده
big shot	ادم کله گنده
poke pudding or pocke	ادم شکم گنده
them and us	آن کله گنده ها و ما فقیر فقرا
sagamore	ادم کله گنده یابانفوذ
sachem	ادم کله گنده یابانفوذ
thumper	ادم یا چیز گنده دروغ بزرگ
He is a bih shot ( noise ) in this town .	جزو کله گنده های شهر است
heavy lift	حمل و نقل هوایی سنگین واحد حمل و نقل هوایی سنگین
unwieldy	سنگین
high proof	سنگین
extensive	سنگین
heft	سنگین
hefty	سنگین
staid	سنگین
weighted	سنگین
mim	سنگین
cloggy	سنگین
navol	اب سنگین
hulky	سنگین
weight ton	تن سنگین
ponderous	سنگین
carking	سنگین
cumbersome	سنگین
heftier	سنگین
lumpish	سنگین
hard water	اب سنگین
logy	سنگین
heavy footed	دل سنگین
largo a	سنگین
heavy water	اب سنگین
burdensome	سنگین
lumpy	سنگین
lumpiest	سنگین
lumpier	سنگین
saturnine	سنگین
lumberingly	سنگین
loggy	سنگین
heftiest	سنگین
stodgy	سنگین
waterlogged	سنگین
onerous	سنگین
weighty	سنگین
heavy	دل سنگین
heavy	سنگین
pressure	سنگین
massively	سنگین
massive	سنگین
laden	سنگین پر
weightier	سنگین
weightiest	سنگین
heaviest	دل سنگین
pressuring	سنگین
heavies	دل سنگین
heavies	سنگین
heavier	دل سنگین
heavier	سنگین
overweight	سنگین تر از حد
exacting	سنگین
heaviest	سنگین
pressured	سنگین
pressures	سنگین
burdens	سنگین بارکردن
be off hand with someone <idiom>	سر سنگین بودن
laden	سنگین بار
overburdensome	زیاد سنگین
naphtha	بنزین سنگین
dense traffic	ترافیک سنگین
overpoise	سنگین تر بودن از
heavy traffic	ترافیک سنگین
heavy industry	صنایع سنگین
outbalance	سنگین تر بودن از
fuller	سنگین کننده
baryon	ذره سنگین
heavy particle	ذره سنگین
behave prettily	سنگین باش
heavy shapes	پروفیلهای سنگین
burden	سنگین بارکردن
traffic congestion	راهبندان سنگین
gravity abutment	گرانپایه سنگین
ham-fisted	سنگین دست
heavy oil	روغن سنگین
gravely	بطور سنگین
heavy hydrogen	هیدروژن سنگین
heavy hended	سنگین دست
light heavy	نیم سنگین
light heavyweight	نیم سنگین
ham handed	سنگین دست
heavy soil	خاک سنگین
ham fisted	سنگین دست
high proof spirit	عرق سنگین
high polymer	بسپار سنگین
high interest	بهره سنگین
high dollar value	سنگین قیمت
heavyish	سنبته سنگین
heavyish	کمی سنگین
incumber	سنگین کردن
heavy weight	سنگین وزن
heavy goods	کالاهای سنگین
heavy drop	بارریزی سنگین
mackinaw	کت کوتاه و سنگین
emcumber	سنگین کردن
hard of hearing	سنگین گوش
deep mourning	عزاداری سنگین
d. of hearing	سنگین گوش
colored crystal	بلور سنگین
tie-up	راهبندان سنگین
grand opera	اپرای سنگین
hard colors	رنگهای سنگین
heavy-handed	سنگین دست
loggy	سنگین در فکروحرکت
heavy concrete	بتن سنگین
heavy handed	سنگین دست
heavy artillery	توپخانه سنگین

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com