English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 70 (2 milliseconds)
English Persian
paraboloid of revolution سهموی دوار
Other Matches
parabolic سهموی
capstan میله گردان گردونه دوار لنگر قرقره دوار لنگر
winches دوار
winching دوار
giddy دوار
pivoting دوار
gyrant دوار
capstan دوار
winched دوار
rotatory دوار
circler دوار
rotary دوار
winch دوار
rotating دوار
spheroid بیضوی دوار
circulating pump پمپ دوار
winch driver متصدی دوار
gipsy گردونه دوار
rotary furnace کوره دوار
jenny جراثقال دوار
rotary valve شیر دوار
rotary switch کلید دوار
rotary axis محور دوار
rotary converter مبدل دوار
rotary field میدان دوار
race ring سینی دوار
capstan wheel چرخ دوار
windlasses دوار لنگر
cable holder دوار زنجیر
windlass دوار زنجیر
windlasses دوار زنجیر
drummed گردونه دوار
drum گردونه دوار
windlass دوار لنگر
giddy مبتلا به دوار سر
rotary cement klin کوره سیمان دوار
wildcat گیره دوار لنگر
wildcats گیره دوار لنگر
anchor engine موتور دوار لنگر
vertigo دوار سر چرخش بدور
roundlet کمی گرد و دوار
rotary piston machanism مکانیزم پیستون دوار
colorado تیغه دوار ماهیگیری
wheel printer چاپگر چرخ دوار
capstan lathe ماشین تراش دوار
energizing in field o phase rotation تغذیه میدان دوار
veer on power با دوار زنجیر دادن
support roller رینگ وطوقه دوار
daisy wheel printer چاپگر چرخ دوار
heave around به کار انداختن دوار
gyratory crusher ماشین سنگ شکن دوار
racers ریل یا سرسره دوار برجک توپ
skate mount پایه دوار مسلسل روی خودرو
heave around شروع به کار کشیدن طناب با دوار
racer ریل یا سرسره دوار برجک توپ
mine winch دوار مین جمع کنی ناو
internal gear pump پمپ دوار با رتور دندانه دارداخلی
daisy wheel عضو چاپ کننده در یک چاپگرچرخ دوار
gyro وسیلهای که از اندازه حرکت زاویهای یک جرم دوار
gyro rotor چرخ دوار قطبنمای الکتریکی wheel gyro : syn
stroboscope وسیلهای برای بی حرکت کردن فاهری جسم دوار یانوسان دار توسط پرتوافکنی متناوب
coriolis force نیروی اینرسی فاهری که روی یک جسم با سرعت زاویهای داخل یک سیستم دوار در حرکت است
universal roll برای شکل دادن تیرهای بال پهن معمولابا چهار استوانه دوار نوردمیکنند که به همین نام معروف است
tilting mixer نوعی بتن ساز دوار که با کج کردن مخزن ان تمام بتن خارج میشود
genemotor مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
heliocentric دارای مرکز در خورشید دوار بدور خورشید
race ring رینگ لغزنده سرسره لغزنده طوقه دوار
capstan چرخ لنگر دوار چرخ تسمه
three phase current جریان سه فاز جریان دوار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com