| Total search result: 201 (17 milliseconds) | 
			 | 
		
		
			 | 
			 | 
		
		
			| English | 
			Persian | 
		
		
		| he is on as hamlet     | 
		سهم هملت را در نمایش به فلان داده اند   | 
		
	
		| 
 | 
	
	
		| 	
 | 
	
				
				
					| Other Matches | 
				
				
					 | 
				
		
		| Tell that so and so to hurry up .       | 
		به این فلان فلان شده بگه عجله کند   | 
		
	
		
		| cascading windows     | 
		چندین پنجره که روی هم نمایش داده می شوند به طوری که فقط عنوان پنجره رویی نمایش داده میشود   | 
		
	
		
		row       | 
		1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند   | 
		
	
		
		| rowed     | 
		1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند   | 
		
	
		
		| rows     | 
		1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند   | 
		
	
		
		| focuses     | 
		تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد   | 
		
	
		
		| focussed     | 
		تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد   | 
		
	
		
		| focusses     | 
		تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد   | 
		
	
		
		| focused     | 
		تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد   | 
		
	
		
		| focussing     | 
		تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد   | 
		
	
		
		| focus     | 
		تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد   | 
		
	
		
		| colour     | 
		شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود   | 
		
	
		
		| colours     | 
		شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود   | 
		
	
		
		| It was made known to all and sundry .       | 
		هر فلان فلان شده ای ازموضوع باخبر شده بود   | 
		
	
		
		| blighters     | 
		فلان فلان شده   | 
		
	
		
		| blighter     | 
		فلان فلان شده   | 
		
	
		
		| electronic     | 
		1-استفاده از بسته نشر رومیزی و چاپگر لیزری برای تولید کالای چاپ شده . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات نمایش داده شده مثل داده   | 
		
	
		
		| screenful     | 
		فریم کامل اطلاعات نمایش داده شده روی صفحه نمایش   | 
		
	
		
		| page     | 
		حجم متن نمایش داده شده روی صفحه نمایش   | 
		
	
		
		| paged     | 
		حجم متن نمایش داده شده روی صفحه نمایش   | 
		
	
		
		| pages     | 
		حجم متن نمایش داده شده روی صفحه نمایش   | 
		
	
		
		| menus     | 
		مجموعه انتخابهای نمایش داده شده در مرکز صفحه نمایش   | 
		
	
		
		| menu     | 
		مجموعه انتخابهای نمایش داده شده در مرکز صفحه نمایش   | 
		
	
		
		| roll scroll     | 
		متن نمایش داده شده که درهرلحظه یک خط بالا یا پایین صفحه نمایش می رود   | 
		
	
		
		| screened     | 
		محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود   | 
		
	
		
		| screen     | 
		محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود   | 
		
	
		
		| screens     | 
		محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود   | 
		
	
		
		| screening, screenings     | 
		محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود   | 
		
	
		
		| animations     | 
		این تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت ملایم آنها به نمایش درآید   | 
		
	
		
		| non destructive cursor     | 
		نشانه گر در صفحه نمایش که حروف نمایش داده شده را با عبور از آنها پاک نمیکند   | 
		
	
		
		| animation     | 
		این تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت ملایم آنها به نمایش درآید   | 
		
	
		
		| splash screen     | 
		صفحه نمایش ابتدایی که در زمان شروع برنامه برای مدت کوتاهی نمایش داده میشود   | 
		
	
		
		mat       | 
		مرز تمام رنگی که اطراف تصویر که کوچکتر از پنجره نمایش است نمایش داده میشود   | 
		
	
		
		| mats     | 
		مرز تمام رنگی که اطراف تصویر که کوچکتر از پنجره نمایش است نمایش داده میشود   | 
		
	
		
		| snowed     | 
		واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود   | 
		
	
		
		| snows     | 
		واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود   | 
		
	
		
		| snowing     | 
		واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود   | 
		
	
		
		snow       | 
		واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود   | 
		
	
		
		| data scope     | 
		یک دستگاه مخصوص نمایش که کانال ارتباطات داده راکنترل نموده و محتوای اطلاعات منتقل شده روی ان را نمایش میدهد   | 
		
	
		
		| scroll     | 
		حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان   | 
		
	
		
		| scrolls     | 
		حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان   | 
		
	
		
		| cells     | 
		در صفحه گسترده روشی که نتیجه یا داده در یک خانه نمایش داده میشود   | 
		
	
		
		cell       | 
		در صفحه گسترده روشی که نتیجه یا داده در یک خانه نمایش داده میشود   | 
		
	
		
		| receives     | 
		ترمینال کامپیوتری که فقط داده نمایش داده شده را می پذیرد   | 
		
	
		
		| long integer     | 
		عدد صحیح که با چندین بایت داده نمایش داده شود   | 
		
	
		
		receive       | 
		ترمینال کامپیوتری که فقط داده نمایش داده شده را می پذیرد   | 
		
	
		
		| he is on as hamlet     | 
		او هملت بازی میکند   | 
		
	
		
		| soft clip area     | 
		محدودیتهای ناحیهای که در ان داده میتواند روی دستگاه ترسیم کننده نمایش داده شود   | 
		
	
		
		| substitute character     | 
		حرفی که در صورتی که حرف دریافت شده تشخیص داده نشود نمایش داده میشود   | 
		
	
		
		| analogues     | 
		دادهای که به عنوان سیگنال ممتد متغیر نمایش داده میشود. صوت حالتی از داده آنالوگ است   | 
		
	
		
		| analogue     | 
		دادهای که به عنوان سیگنال ممتد متغیر نمایش داده میشود. صوت حالتی از داده آنالوگ است   | 
		
	
		
		| menu     | 
		لیست انتخابهای موجود برای کاربر که روی خط افقی نمایش داده می شوند در بالای صفحه نمایش یا پنجره هر انتخاب منو یک منوی دیگر را باز میکند   | 
		
	
		
		| menus     | 
		لیست انتخابهای موجود برای کاربر که روی خط افقی نمایش داده می شوند در بالای صفحه نمایش یا پنجره هر انتخاب منو یک منوی دیگر را باز میکند   | 
		
	
		
		| pincushion distortion     | 
		خطای صفحه نمایش که باعث خرابی تصویر نمایش داده شده میشود چون لبه ها به مرکز صفحه خم می شوند   | 
		
	
		
		| phosphor     | 
		صفحه نمایش پوشیده شده که تصاویر نمایش داده شده در زمان طولانی تر از تنظیم مجدد برمی گرداند و اثرات نور را کم میکند   | 
		
	
		
		| rulers     | 
		میله نمایش داده شده روی صفحه نمایش که واحد اندازه گیری را مشخص میکند. اغلب در DTP یا نرم افزار کلمه پرداز برای طراحی به کار می رود   | 
		
	
		
		| ruler     | 
		میله نمایش داده شده روی صفحه نمایش که واحد اندازه گیری را مشخص میکند. اغلب در DTP یا نرم افزار کلمه پرداز برای طراحی به کار می رود   | 
		
	
		
		| floating     | 
		علامت عددی در عدد کسری که با یک نقط ه پس از اولین رقم و بعد توان نشان داده میشود. تا همه اعداد به حالت استاندارد نمایش داده شوند   | 
		
	
		
		| transaction     | 
		پردازش محاورهای به طوری که کاربر دستورات و داده را می نویسد روی ترمینال که به کامپیوتر اصل وصل است , و نتایج روی صفحه نمایش داده می شوند   | 
		
	
		
		| bipolar     | 
		روش ارسال که از سطح ولتاژهای متفاوت مثبت و منفی برای نمایش دودویی استفاده میکند و صفر دودویی در سطح صفر نمایش داده میشود   | 
		
	
		
		| solids     | 
		رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود   | 
		
	
		
		| solid     | 
		رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود   | 
		
	
		
		| readout     | 
		نمایش داده   | 
		
	
		
		| forms     | 
		1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است   | 
		
	
		
		| formed     | 
		1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است   | 
		
	
		
		| form     | 
		1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است   | 
		
	
		
		| thinnest     | 
		پنجره نمایش داده شده تک خط   | 
		
	
		
		| notations     | 
		نمایش داده پایه با ارقام 0 و 1   | 
		
	
		
		| notation     | 
		نمایش داده پایه با ارقام 0 و 1   | 
		
	
		
		| thinners     | 
		پنجره نمایش داده شده تک خط   | 
		
	
		
		| thins     | 
		پنجره نمایش داده شده تک خط   | 
		
	
		
		| thinned     | 
		پنجره نمایش داده شده تک خط   | 
		
	
		
		| non scrollable     | 
		که همیشه نمایش داده میشود.   | 
		
	
		
		| thin     | 
		پنجره نمایش داده شده تک خط   | 
		
	
		
		| whatnot     | 
		فلان   | 
		
	
		
		| Such and such a person .       | 
		فلان کس    | 
		
	
		
		| map     | 
		بازیابی داده و نمایش آن به صورت نقشه   | 
		
	
		
		| maps     | 
		بازیابی داده و نمایش آن به صورت نقشه   | 
		
	
		
		| so and so     | 
		فلان وفلان   | 
		
	
		
		| widget     | 
		فلان چیز   | 
		
	
		
		| such and such a person     | 
		فلانی فلان کس   | 
		
	
		
		| Such and such a thing.       | 
		فلان چیز    | 
		
	
		
		| so-and-so     | 
		فلان وفلان   | 
		
	
		
		| such and such a thing     | 
		فلان چیز   | 
		
	
		
		| floating     | 
		عددی که به صورت اعشاری نمایش داده شود   | 
		
	
		
		| internal     | 
		روش نمایش داده و دستورات در CPU یا پشتیبان   | 
		
	
		
		| output     | 
		ارسال داده از یک کامپیوتر به صفحه نمایش یا چاپگر   | 
		
	
		
		| list     | 
		تعداد موضوعات نمایش داده شده در یک لیست   | 
		
	
		
		| digitally     | 
		حجم نمایش داده شده به صورت دیجیتال   | 
		
	
		
		| presentation graphics     | 
		گرافیک برای نمایش اطلاعات تجاری یا داده   | 
		
	
		
		| outputs     | 
		ارسال داده از یک کامپیوتر به صفحه نمایش یا چاپگر   | 
		
	
		
		| actions     | 
		تمام منو زیر نام آن نمایش داده میشود   | 
		
	
		
		| target     | 
		پنجرهای که متن یا گرافیک روی آن نمایش داده می شوند   | 
		
	
		
		| banner     | 
		پیام یا تبلیغ یا تصویر که در یک صفحه نمایش داده میشود   | 
		
	
		
		| targeted     | 
		پنجرهای که متن یا گرافیک روی آن نمایش داده می شوند   | 
		
	
		
		| targetted     | 
		پنجرهای که متن یا گرافیک روی آن نمایش داده می شوند   | 
		
	
		
		| targets     | 
		پنجرهای که متن یا گرافیک روی آن نمایش داده می شوند   | 
		
	
		
		| targetting     | 
		پنجرهای که متن یا گرافیک روی آن نمایش داده می شوند   | 
		
	
		
		| banners     | 
		پیام یا تبلیغ یا تصویر که در یک صفحه نمایش داده میشود   | 
		
	
		
		| targeting     | 
		پنجرهای که متن یا گرافیک روی آن نمایش داده می شوند   | 
		
	
		
		| panning     | 
		حرکت افقی داده گرافیکی درعرض یک صفحه نمایش   | 
		
	
		
		| multiprecision     | 
		استفاده از بیش از یک کلمه داده برای نمایش اعداد.   | 
		
	
		
		| action     | 
		تمام منو زیر نام آن نمایش داده میشود   | 
		
	
		
		| card     | 
		کارتی با سوراخهای پانچ شده روی آن برای نمایش داده   | 
		
	
		
		| picking device     | 
		دستگاه ورودی برای واردکردن داده روی صفحه نمایش   | 
		
	
		
		| ro     | 
		ترمینال کامپیوتری که فقط داده نمایش را می پذیرد , وارسال نمیکند   | 
		
	
		
		| cards     | 
		کارتی با سوراخهای پانچ شده روی آن برای نمایش داده   | 
		
	
		
		| desktop     | 
		نشانه هایی که روی صفحه کار نمایش داده می شوند   | 
		
	
		
		| prompted     | 
		نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود   | 
		
	
		
		| multidimensional     | 
		زبان برنامه نویسی که به روشهای مختلف نمایش داده میشود   | 
		
	
		
		| the great exhibition     | 
		نخستین نمایش بزرگ کالاکه درسال 1851 درلندن داده شد   | 
		
	
		
		| prompts     | 
		نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود   | 
		
	
		
		| prompt     | 
		نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود   | 
		
	
		
		| on-screen     | 
		که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی   | 
		
	
		
		| on screen     | 
		که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی   | 
		
	
		
		| scroll     | 
		متن نمایش داده شده که در هر لحظه یک خط بالا یا پایین صفحه می رود   | 
		
	
		
		| scrolls     | 
		متن نمایش داده شده که در هر لحظه یک خط بالا یا پایین صفحه می رود   | 
		
	
		
		| information     | 
		دانش نمایش داده شده به شخص به صورتی که قابل فهم باشد   | 
		
	
		
		| inactive     | 
		پنجرهای که نمایش داده میشود ولی در حال حاضر استفاده نمیشود   | 
		
	
		
		| punched     | 
		بخشی از نوار کاغذی که حاوی سوراخهایی برای نمایش داده است   | 
		
	
		
		| punches     | 
		بخشی از نوار کاغذی که حاوی سوراخهایی برای نمایش داده است   | 
		
	
		
		| punch     | 
		بخشی از نوار کاغذی که حاوی سوراخهایی برای نمایش داده است   | 
		
	
		
		| columnar     | 
		گرافی که مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی نمایش داده می شوند   | 
		
	
		
		| Dont brag about doing this and that .       | 
		اینقدر نگه فلان وچنان ( بهمان )  می کنم    | 
		
	
		
		| viewing     | 
		جستجوی چیزی , به ویژه آنچه روی صفحه نمایش داده شده است   | 
		
	
		
		| viewed     | 
		جستجوی چیزی , به ویژه آنچه روی صفحه نمایش داده شده است   | 
		
	
		
		| view     | 
		جستجوی چیزی , به ویژه آنچه روی صفحه نمایش داده شده است   | 
		
	
		
		| blinking     | 
		روشن و خاموش شدن در نتیجه تغییر شدت حرف نمایش داده شده   | 
		
	
		
		| views     | 
		جستجوی چیزی , به ویژه آنچه روی صفحه نمایش داده شده است   | 
		
	
		
		| reversed     | 
		حروفی که در جهت مخالف حروف دیگر نمایش داده می شوند برای تاکید.   | 
		
	
		
		| reverses     | 
		حروفی که در جهت مخالف حروف دیگر نمایش داده می شوند برای تاکید.   | 
		
	
		
		| reversing     | 
		حروفی که در جهت مخالف حروف دیگر نمایش داده می شوند برای تاکید.   | 
		
	
		
		| sketch pad     | 
		ناحیه کاری حافظه که روی یک صفحه نمایش نشان داده شده است   | 
		
	
		
		| achromatic colour     | 
		رنگ بین سیاه و سفید که توسط آداپتور گرافیکی نمایش داده میشود   | 
		
	
		
		| computer animation     | 
		تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت نرم آنها ایجاد شود   | 
		
	
		
		| reverse     | 
		حروفی که در جهت مخالف حروف دیگر نمایش داده می شوند برای تاکید.   | 
		
	
		
		| edge     | 
		کارت کاغذی که سوراخ هایی دارد روی یک لبه برای نمایش داده   | 
		
	
		
		| edges     | 
		کارت کاغذی که سوراخ هایی دارد روی یک لبه برای نمایش داده   | 
		
	
		
		| graph     | 
		وسیله چاپ با قلم که داده را از کامپیوتر می گیرد و به صورت گرافیکی نمایش میدهد   | 
		
	
		
		| graphs     | 
		وسیله چاپ با قلم که داده را از کامپیوتر می گیرد و به صورت گرافیکی نمایش میدهد   | 
		
	
		
		| medium     | 
		رسانهای که امکان ذخیره و نمایش داده میدهد مثل دیسک مغناطیسی یا VDU   | 
		
	
		
		| wire frame model     | 
		نمایش داده شده با خط وط و منحنی به جای مکانهای توپر یا داشتن فاهر جامد   | 
		
	
		
		| mediums     | 
		رسانهای که امکان ذخیره و نمایش داده میدهد مثل دیسک مغناطیسی یا VDU   | 
		
	
		
		| menus     | 
		مجموعه انتخابهایی که زیر ورودی مربوطه در میله منو نمایش داده می شوند   | 
		
	
		
		| menu     | 
		مجموعه انتخابهایی که زیر ورودی مربوطه در میله منو نمایش داده می شوند   | 
		
	
		
		| texts     | 
		حالت فعال کامپیوتر یا صفحه نمایش که فقط حروف از پیش تعیین شده را نمایش میدهد و امکان نمایش تصاویر گرافیکی را فراهم نمیکند   | 
		
	
		
		| analog     | 
		صفحه نمایش که از یک سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای نمایش استفاده میکند به طوری که میتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد   | 
		
	
		
		| text     | 
		حالت فعال کامپیوتر یا صفحه نمایش که فقط حروف از پیش تعیین شده را نمایش میدهد و امکان نمایش تصاویر گرافیکی را فراهم نمیکند   | 
		
	
		
		| punched     | 
		قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است   | 
		
	
		
		| bar code     | 
		دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است   | 
		
	
		
		| punch     | 
		قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است   | 
		
	
		
		| palettes     | 
		تصویر نمایش داده شده با استفاده از قالب نادرست و اثرات نامط لوب رنگها   | 
		
	
		
		| vertical     | 
		متن نمایش داده شده که بالا وپایین صفحه کامپیوتر حرکت میکند در هر لحظه یک خط   | 
		
	
		
		| geometry processing     | 
		فرآیندی که نیاز به محاسبه سه مختصات z,y,x دارد از یک شی سه بعدی تا روی صفحه نمایش داده شود   | 
		
	
		
		| bar codes     | 
		دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است   | 
		
	
		
		| dragging     | 
		روشی که باعث میشودتصویر گرافیکی نمایش داده شده با مکان نما حرکت کند   | 
		
	
		
		| display controlled     | 
		نمایش منطقه در روی صفحه رادار راداری که تصویر ان مستقیما نشان داده میشود   | 
		
	
		
		| palette     | 
		تصویر نمایش داده شده با استفاده از قالب نادرست و اثرات نامط لوب رنگها   | 
		
	
		
		| punches     | 
		قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است   | 
		
	
		
		| presentationism     | 
		عقیده باینکه چیزهای واقعی هنگام درک در مغز انسان نمایش داده میشوند   | 
		
	
		
		| bar graphics     | 
		دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است   | 
		
	
		
		| scrolls     | 
		میله نمایش داده شده در اطراف پنجره با نشانهای که میزان فضای تغییر را نشان میدهد   | 
		
	
		
		| tiles     | 
		مرتب کردن گروهی از پنجره ها به طوری که در کنار هم و بدون برخورد روی هم نمایش داده شوند   | 
		
	
		
		| scroll     | 
		میله نمایش داده شده در اطراف پنجره با نشانهای که میزان فضای تغییر را نشان میدهد   | 
		
	
		
		| startup screen     | 
		متن یا گرافیک نمایش داده شده در حین اجرای برنامه کاربردی یا کتاب چند رسانهای   | 
		
	
		
		| formats     | 
		روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ   | 
		
	
		
		format       | 
		روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ   | 
		
	
		
		| tile     | 
		مرتب کردن گروهی از پنجره ها به طوری که در کنار هم و بدون برخورد روی هم نمایش داده شوند   | 
		
	
		
		| raster graphics     | 
		روش مرتب کردن و نمایش داده بصورت سطرهای افقی از یک شبکه یکنواخت یاسلولهای تصویر   | 
		
	
		
		| stacked     | 
		پیام خطا که وقتی نمایش داده میشود که حافظه خالی در کامپیوتر نباشد درصد نیاز برنامه   | 
		
	
		
		| presentation software     | 
		برنامه نرم افزاری که به کاربر امکان ایجاد نمایش تجاری با گراف و داده و متن و تصویر میدهد   | 
		
	
		
		| stack     | 
		پیام خطا که وقتی نمایش داده میشود که حافظه خالی در کامپیوتر نباشد درصد نیاز برنامه   | 
		
	
		
		| halftones     | 
		توسط کامپیوتر نمایش داده و چاپ میشود و از گروهی از نقاط برای حالات مختلف استفاده میکند   | 
		
	
		
		| modal     | 
		1-مربوط به حالتها. 2-در ویندوز  پنجرهای که نمایش داده می شوند و به کاربر امکان انجام کاری خارج از آن را نمیدهد   | 
		
	
		
		| stacks     | 
		پیام خطا که وقتی نمایش داده میشود که حافظه خالی در کامپیوتر نباشد درصد نیاز برنامه   | 
		
	
		
		| halftone     | 
		توسط کامپیوتر نمایش داده و چاپ میشود و از گروهی از نقاط برای حالات مختلف استفاده میکند   | 
		
	
		
		| message     | 
		پنجره کوچک که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند و از یک رویداد یا وضعیت یا خطا خبر میدهد   | 
		
	
		
		| modals     | 
		1-مربوط به حالتها. 2-در ویندوز  پنجرهای که نمایش داده می شوند و به کاربر امکان انجام کاری خارج از آن را نمیدهد   | 
		
	
		
		| excess     | 
		کدی که اعداد دهدهی به صورت معادل دودویی نمایش داده می شوند و سه واحد بزرگتر ازعدد است   | 
		
	
		
		| messages     | 
		پنجره کوچک که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند و از یک رویداد یا وضعیت یا خطا خبر میدهد   | 
		
	
		
		| TrueType     | 
		فناوری نوشتاری سافت Apple و ماکروسافت برای چاپ دقیق هر آنچه در صفحه نمایش داده میشود   | 
		
	
		
		| excesses     | 
		کدی که اعداد دهدهی به صورت معادل دودویی نمایش داده می شوند و سه واحد بزرگتر ازعدد است   | 
		
	
		
		| enquiry     | 
		تقاضا برای داده یا اطلاع از وسیله یا پایگاه داده . دستیابی به داده در حافظه کامپیوتر بدون تغییر داده   | 
		
	
		
		| flowcharting symbol     | 
		علامتی برای نمایش عملیات داده ها روند کار یا وسائل روی یک نمودار گردش کاربکار برده میشود   | 
		
	
		
		| greeked     | 
		نوع نوشتاری با نوک بسیار ریز برای نمایش دقیق که به صورت یک خط نشان داده میشود و نه حروف جدا   | 
		
	
		
		| dot     | 
		در زبان برنامه نویسی dBASE دستور فوری که به صورت نقط ه روی صفحه نمایش نشان داده میشود   | 
		
	
		
		| enumerated type     | 
		فضای ذخیره سازی داده یا رده بندی با استفاده از اعداد برای نمایش برچسبهای مناسب انتخاب شدنی   | 
		
	
		
		| dotting     | 
		در زبان برنامه نویسی dBASE دستور فوری که به صورت نقط ه روی صفحه نمایش نشان داده میشود   | 
		
	
		
		| non return to zero     | 
		سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد   | 
		
	
		
		| binary coded decimal     | 
		سیستم کدگذاری در کامپیوترکه در ان همه ارقام دهدهی توسط گروه 4 تائی از 0 و 1ها نمایش داده میشود اعداد اعشاری با کد دودوئی   | 
		
	
		
		| bordering     | 
		فضای اطراف متن نمایش داده شده یا چاپ گرفته شده   | 
		
	
		
		border       | 
		فضای اطراف متن نمایش داده شده یا چاپ گرفته شده   | 
		
	
		
		| bordered     | 
		فضای اطراف متن نمایش داده شده یا چاپ گرفته شده   | 
		
	
		
		| diagrammatic     | 
		وابسته بشکل یاخط هندسی نمایش داده شده باخطوط هندسی   | 
		
	
		
		| table     | 
		لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش   | 
		
	
		
		| tabling     | 
		لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش   | 
		
	
		
		| listings     | 
		خط وط برنامه چاپ شده یا نمایش داده شده به صورت مرتب   | 
		
	
		
		| leading     | 
		فضای بین خط وط متن چاپ شده یا نمایش داده شده   | 
		
	
		
		| tabled     | 
		لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش   | 
		
	
		
		| tables     | 
		لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش   |