English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
production facility سهولت تولید
Other Matches
eases سهولت
facileness سهولت
easing سهولت
facility سهولت
eased سهولت
ease of movement سهولت
ease سهولت
lay out facility سهولت طرح
ease of entry سهولت ورود
euphony سهولت ادا
easing سهولت استراحت رسایی
euphonically برای سهولت ادا
eases سهولت استراحت رسایی
eased سهولت استراحت رسایی
associative facilitation سهولت ناشی از تداعی
ease of entry سهولت ورودبه یک صنعت
ease سهولت استراحت رسایی
ease of movement سهولت حرکت راحتی مانور
cinch کاری که با سهولت انجام شود
availability سهولت و امکان تحصیل اعتبار
capacity cost هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
facing distance مسافت بین نفرات در صف برای سهولت چرخش به اطراف
embryophyte گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
pilot line operation کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
components 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
component 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
producer's goods هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
seconding مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
euler theorem در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
production overheads هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
increasing cost industry حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
planar روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
cost fraction نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
derived demand تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
declassified cost هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
oem شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
matrixes چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrix چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
pc file iii یک سیستم ارزان و همه منظوره برای مدیریت پایگاه داده که برای سهولت بکارگیری طراحی شده است
acceleration principle یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
spermary غده تولید کننده منی محل تولید منی
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
mixed capitalism نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
fullest مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
full مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
gnp gap شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
half جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
geometric design طرح هندسی [این طرح در ابتدا بخاطر ذهنی بافی و سهولت بیشتر در بافت، بین عشایر و روستاها شهرت یافت. ولی امروزه هم به صورت ساده گذشته و هم بصورت پیچیده بین بافندگان استفاده می شود.]
producers burden of tax بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
synthetic dyes رنگینه های شیمیایی [این رنگ ها که جدیدا وارد بازار فرش شده اند، اصالت فرش اصیل را خدشه دار نموده اند. بدلیل ثبات و درخشندگی جا افتادگی فرش را می گیرند ولی در عوض سهولت دسترسی باعث استقابل شده است.]
assembly تولید
manufacture تولید
manufactures تولید
manufactured تولید
fabrication تولید
production technique فن تولید
generations تولید
articulation تولید
production rule تولید
assembly lines خط تولید
production line خط تولید
production lines خط تولید
productions تولید
low productivity تولید کم
generation تولید
genesis تولید
production تولید
assembly line خط تولید
outputs تولید
aggregate output تولید کل
product تولید
progeniture تولید
turn out تولید
output تولید
products تولید
total output تولید کل
total product تولید کل
producer تولید کننده
manufacturers تولید کننده
reproduction تولید دوباره
manufacturer تولید کننده
reproductions تولید مجدد
calorification تولید حرارت
productions تولید کردن
reproduction تولید مجدد
reproduction تولید مثل
branches of production رشتههای تولید
bring forward تولید کردن
producers تولید کننده
production تولید محصول
production تولید دستهای
mass-production تولید انبوه
production تولید کردن
reproductions تولید دوباره
procreation تولید مثل
mass production تولید بمقدارزیاد
mass production تولید ماشینی
mass production تولید انبوه
aggregate production function تابع تولید کل
means of production ابزار تولید
means of production وسایل تولید
mechanical production تولید ماشینی
metagenesis تناوب تولید
mode of production شیوه تولید
aggradation of permafrost تولید مه شبنم
generation تولید نیرو
manufacturing cost هزینه تولید
branches of production شاخههای تولید
begat تولید کردن
generations تولید کردن
average product تولید متوسط
agents of production عوامل تولید
generations تولید نیرو
factors of production عوامل تولید
production factors عوامل تولید
marginal output تولید نهائی
incendiarism تولید حریق
aggradation of permafrost تولید شبنم
mode of production طرز تولید
capital intensive technique فن تولید سرمایه بر
generable قابل تولید
procreating تولید کردن
forces of production نیروهای تولید
procreates تولید کردن
food production تولید غذا
flow of production گردش تولید
flow of production جریان تولید
fetch up تولید کردن
procreated تولید کردن
factory production تولید کارخانهای
productivity قابلیت تولید
raise تولید کردن
procreate تولید کردن
full production تولید کامل
beget تولید کردن
beeps تولید صدا
beeping تولید صدا
beeped تولید صدا
beep تولید صدا
generating tool ابزار تولید
raises تولید کردن
gas generation تولید گاز
generation of current تولید جریان
generation of oscillations تولید نوسان
gas making تولید گاز
begetting تولید کردن
begets تولید کردن
full production تولید در حداکثرفرفیت
home country محل تولید
homogenesis تولید مثل
inbreed تولید کردن
produce تولید کردن
ingenerate تولید کردن
ingot production تولید شمش
labor intensive production تولید کاربر
reproductions تولید مثل
productions تولید دستهای
cost of production هزینه تولید
chymification تولید کیموس
chylification تولید کیلوس
begotten تولید کرده
productions تولید محصول
produced تولید کردن
sparking تولید جرقه
energy production تولید نیرو
energy production تولید انرژی
jamming تولید پارازیت
factor of production عامل تولید
elasticity of production کشش تولید
produces تولید کردن
carcinogenesis تولید سرطان
producible قابل تولید
production process جریان تولید
production program برنامه تولید
production programme برنامه تولید
production routine روال تولید
production account حساب تولید
supplied تولید کردن
production capacity فرفیت تولید
supply تولید کردن
supplying تولید کردن
generate تولید کردن
production coefficient ضریب تولید
manufactures تولید کردن
production process فرایند تولید
suppuration تولید جراحت
production index شاخص تولید
production management مدیریت تولید
the procreative instinct غریزه تولید
production method روش تولید
production part بخش تولید
system generation تولید سیستم
surplus production فزونی تولید
surplus production مازاد تولید
regenerating تولید مجدد
regenerates تولید مجدد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com