English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 109 (8 milliseconds)
English Persian
parcae سه خدای سرنوشت
Other Matches
oceanus خدای دریا خدای اقیانوس
destinies سرنوشت
destination سرنوشت
destinations سرنوشت
the weird sisters سرنوشت
die سرنوشت
doom سرنوشت بد
kismet سرنوشت
fates سرنوشت
destiny سرنوشت
lot سرنوشت
predestination سرنوشت
fate سرنوشت
fatalism اعتقاد به سرنوشت
common fate سرنوشت مشترک
fatalist معتقد به سرنوشت
allotments سرنوشت تقدیر
allotment سرنوشت تقدیر
manifest destiny سرنوشت ملی
fatalism سرنوشت باوری
portion سرنوشت قسمت
portions سرنوشت قسمت
asclepius خدای طب
ice امتیاز سرنوشت ساز
run off مسابقه سرنوشت ساز
law of common fate قانون سرنوشت مشترک
run-off مسابقه سرنوشت ساز
karma سرنوشت مراسم دینی
run-offs مسابقه سرنوشت ساز
to be the clincher سرنوشت ساختن [موقعیتی]
to turn the scales سرنوشت ساختن [موقعیتی]
depth بازیگر سرنوشت ساز
depths بازیگر سرنوشت ساز
a fateful mistake اشتباهی سرنوشت ساز
deciding امتیاز سرنوشت ساز
the ever lasting خدای سرمد
the a of days خدای ازلی
odin خدای خدایان
titan خدای خورشید
lar n خدای خانگی
the infinite god خدای سرمد
neptune خدای دریاها
poseidon خدای دریا
thank god سپاس خدای را
the supreme خدای بزرگ
the supreme being خدای تعالی
ares خدای جنگ
the invisible خدای نادیده
my goodness (my God) <idiom> اوه خدای من
the supreme خدای تعالی
titans خدای خورشید
god the father خدای پدر
godling خدای کوچک
the almighty god خدای قادرمطلق
aeolian خدای بادها
take in stride <idiom> خودرا به باد سرنوشت دادن
heart of stone <idiom> شخصیت با یک سرنوشت وخوی بی رحم
his fate is sealed سرنوشت اوازقبل معلوم گردیده
the ever lasting fod خدای ازلی و ابدی
hymen خدای عروسی ونکاح
hymens خدای عروسی ونکاح
He is a pastmaster at it . خدای اینکار است
satrun خدای بذر کاری
monotheism اعتقاد به خدای واحد
jahweh یهو خدای یهود
latri پرستش خدای برحق
mars بهرام خدای جنگ
pluto خدای عالم اسفل
idol خدای دروغی مجسمه
seal one's fate سرنوشت کسی را به بدی معلوم کردن
jhvh یهوه خدای قوم یهود
ra خدای افتاب مصریان قدیم
hermes خدای بازرگانی ودزدی وسخنوری
uranus خدای اسمان فرزندزمین و پدرتیتان ها
valhalla سالن پذیرایی خدای اودین
Jehovah یهو خدای بنی اسرائیل
woden "ادین " خدای روز چهارشنبه
minerva صنایع یدی خدای پزشکی
the a of days خدای سرمدی قدیم الایام
sun disk صفحه بالدارمظهر خدای افتاب
trinity معتقدبوجود سه اقنوم در خدای واحد
saturnalia جشن خدای زحل عیاشی
hephaestus خدای اتش وفلز کاریhipster
dole سرنوشت تقسیم پول یا غذا در فواصل معین
dionysus >دیونسیوس <خدای شراب و میگساری وزراعت
pans خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
pan خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
apollo خدای افتاب وزیبایی و شعر و موسیقی
pan- خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
parthenon پارتنون معبد خدای اتنا در اتن
priapus خدای قدرت تناسلی جنس مذکر
proteus خدای دریا که اشکال مختلف بخودمیگرفته
incarnationist کسی که مسیح را خدای مجسم می داند
satyric وابسته به نیم خدای جنگلی دیو صفت
bacchic ornament [وابسته به باکوس خدای میگساری و شراب در روم]
vesta الهه رومی خدای اجاق وخانه داری
predestinate قبلا تعیین شده دارای سرنوشت ونصیب وقسمت ازلی
bacchic وابسته به باکوس خدای میگساری و پرستش او مستانه و پرهیاهو
Cupid خدای عشق که بصورت کودک برهنه مجسم شده
cupids خدای عشق که بصورت کودک برهنه مجسم شده
kalki نام دهمین واخرین مظهرvishnu خدای بزرگ هندوها
Trinity سه گانگی [معتقد به وجود سه اقنوم در خدای واحد] [تثلیث]
apolline [نوعی خطوط تزئینی مربوط به آپولو خدای خورشید در دوره باروک و رنسانس استفاده می شد.]
siva خدای والامقام هندو که ازخدایان سه گانه یا تثلیث دین هندو بشمار میرود
destine مقدر کردن سرنوشت معین کردن
fate پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fates پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
he was otherwise ordered جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com