English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4 milliseconds)
English Persian
collecting tee سه راهی جمع کننده
Search result with all words
distributing tee سه راهی توزیع کننده
Other Matches
explosive bolt سه راهی
sidings دو راهی
siding دو راهی
classification yard line دو راهی
aberration کج راهی
n way switch گزینه N راهی
jct چند راهی
non-cooperation ناسر به راهی
foundlings بچه سر راهی
fall back <idiom> راهی شدن
aberration کج راهی انحراف
socket دو راهی لوله
depart راهی شدن
interchange پل چند راهی
foundling بچه سر راهی
departs راهی شدن
departing راهی شدن
waif بچه سر راهی
slideway راهی که دران سر
interchanged پل چند راهی
interchanges پل چند راهی
knee سه گوشه سه راهی
knees سه گوشه سه راهی
interchanging پل چند راهی
y track سه راهی در خط اهن
explosive bolt سه راهی انفجاری
fostering بچه سر راهی پرستار
fosters بچه سر راهی پرستار
There is always a right way of doing everything. هرکاری راهی دارد
fostered بچه سر راهی پرستار
by hook or by crook <idiom> بههر راهی ،به هر طریقی
foster بچه سر راهی پرستار
to take a course راهی را پیش گرفتن
socket putty [بطانه دو راهی لوله]
great divide دو راهی مرگ و زندگی
to fret a passage راهی رابوسیله سایش بازکردن
goes درصدد بودن راهی شدن
go درصدد بودن راهی شدن
break fresh ground <idiom> از راهی تازه به جایی رسیدن
companion hatchway راهی که ازعرشه باطاق کشتی میرود
way station ایستگاههای فرعی بین راهی جاده یا خط اهن
dialled راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
dialed راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
dials راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
dial راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
dediction of way هر گاه راهی واقع در ملک خصوصی فردی به مدت 02سال مورد استفاده عموم باشد جزء اموال عمومی تلقی خواهد شد
trial and error <idiom> یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
deletive حک کننده
mumbler من من کننده
puffer پف کننده
deflective کج کننده
ear-splitting کر کننده
hopper لی لی کننده
bender خم کننده
catterer پچ پچ کننده
solver حل کننده
filler پر کننده
fillers پر کننده
refutative رد کننده
fluxing oil اب کننده
spurner رد کننده
squasher له کننده
squelcher له کننده
benders خم کننده
commulator یک سو کننده
repudiationist رد کننده
mitigatory کم کننده
mitigative کم کننده
rebutter رد کننده
hoppers لی لی کننده
bidders کننده
bidder کننده
abjurer or abjuror کننده
mauler له کننده
refutatory رد کننده
renunciant کننده
renunciant رد کننده
attacking تک کننده
whisperer پچ پچ کننده
trackers پی کننده
crusher له کننده
tracker پی کننده
surfy کف کننده
swooner غش کننده
crepitant خش خش کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com