Dictiornary-Farsi | سه شاخه سه شعاعی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
triradiate	سه شاخه سه شعاعی


Other Matches

hierarchical communications system	شبکهای که هر شاخه آن تعدادی زیر شاخه جداگانه دارد
to brachiate	از شاخه به شاخه پریدن [بازوپیمایی کردن]
branch	شاخه شاخه شدن
ramify	شاخه شاخه شدن
arborization	شاخه شاخه شدگی
forkedly	بطور شاخه شاخه
branches	شاخه شاخه شدن
dog leg	شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
radials	شعاعی
radiant	شعاعی
stellular	شعاعی
actinoid	شعاعی
radial	شعاعی
radial play	بازی شعاعی
cartwheel antenna	انتن شعاعی
radial potential	پتانسیل شعاعی
radial motor	موتور شعاعی
radial road	راه شعاعی
radial stress	تنش شعاعی
radial velocity	تندی شعاعی
radial velocity	سرعت شعاعی
radium block	بلوک شعاعی
radius milling	فرزکاری شعاعی
radius vector	بردار شعاعی
radial flow	جریان شعاعی
shifts	جابجایی شعاعی
shift	جابجایی شعاعی
shifted	تغییرمحل شعاعی
shifted	جابجایی شعاعی
shifts	تغییرمحل شعاعی
radius block	بلوک شعاعی
actinomorphic	بشکل شعاعی
shift	تغییرمحل شعاعی
radial bearing	یاطاقان شعاعی
actinomorphous	بشکل شعاعی
radial ball bearing	بلبرینگ شعاعی
radial cut	برش شعاعی
radial section	برش شعاعی
bench type radial	میز نوع شعاعی
one port radial pump	تلمبه شعاعی یک پرهای
actinomorphous	دارای تقارن شعاعی
actinomorphic	دارای تقارن شعاعی
radial deformation	تغییر شکل شعاعی
radial quantum number	عدد کوانتومی شعاعی
radial probability density	چگالی شعاعی احتمالی
radial flow turbine	توربین با جریان شعاعی
radial flow pump	تلمبه با جریان شعاعی
radial probability distribution	توزیع احتمال شعاعی
hypotrophy	رشد غیرمتناسب اعضای شعاعی
blade station	موقعیت شعاعی هر مقطع ازتیغه
radial	شعاعی سمت مغناطیسی ایستگاه ناوبری هوایی
radials	شعاعی سمت مغناطیسی ایستگاه ناوبری هوایی
bifurcate	چنگالی شدن شاخه شاخه شدن
receding leg	شاخه نزولی مسیر هدف شاخه نزولی مسیر هواپیمای هدف
commutator	سری هادیهایی که بصورت شعاعی از یکدیگر جدا شده وبصورت حلقهای دور تا دورشفت گردنده ژنراتور قرارگرفته اند
rolleron	کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
branches	شاخه
plugs	دو شاخه
fork	سه شاخه
plugging	دو شاخه
plug	دو شاخه
fork	شاخه
nibs	شاخه
nib	شاخه
embranchment	شاخه
branch cutter	شاخه بر
furcate	شاخه شاخه
bifurcation	شاخه
connection plug	دو شاخه
intersection leg	شاخه
knag	ته شاخه
limbless	بی شاخه
acaulescent	بی شاخه
nid	شاخه
branch	شاخه
arm	شاخه
forking	سه شاخه
forking	شاخه
bough	شاخه
doddered	بی شاخه
trifurcation	سه شاخه
trifid	سه شاخه
variations	شاخه
pin	در شاخه
three way	سه شاخه
pinned	در شاخه
pinning	در شاخه
ramus	شاخه
ramulous	شاخه شاخه
ramulose	شاخه شاخه
boughs	شاخه
variation	شاخه
Br	شاخه
virga	شاخه
branch line	شاخه
limbs	شاخه
branch lines	شاخه
limb	شاخه
intersection leg	شاخه یک همبر
disbranch	بی شاخه کردن
lamin	شاخه پردهای
distributary	رود شاخه
insessorial	شاخه نشین
secateur	شاخه قطع کن
field	شاخه [دانشی]
easing out line	شاخه شل کننده
female plug	دو شاخه ماده
fork of ... river	شاخه رودخانه ...
subshrub	شاخه کوچک
branch	شاخه [دانشی]
gray ramus	شاخه خاکستری
spriggy	شاخه دار
dog leg	شاخه فرعی
lamina	شاخه پردهای
area	شاخه [دانشی]
ramify	شاخه بستن
tow level forked junction	دو شاخه دو ترازه
traverse leg	شاخه پیمایش
twigged	شاخه دار
twiggy	شاخه دار
outbranch	شاخه گستردن
passerine	شاخه نشین
twing	شاخه کوچک
viminal	شاخه دهنده
Dont break that branch off.	آن شاخه رانشکن
tow level forked junction	دو شاخه ناهمکف
provine	شاخه خوابانده
division	شاخه [دانشی]
line of business	شاخه پیشه
ramify	شاخه دادن
linear portion	شاخه خطی
three arm protractor	نقاله سه شاخه
ramiform	شاخه مانند
ram's horn hook	قلاب دو شاخه
crotches	تیر دو شاخه
tributary	شاخه رود
sprout	جوانه شاخه
sprouted	جوانه شاخه
sprouts	جوانه شاخه
sprayed	شاخه کوچک
spray	شاخه کوچک
offshoot	شاخه نورسته
alleyways	شاخه ماز
ramification	شاخه شاخگی
alleys	شاخه ماز
ramifications	شاخه شاخگی
alley	شاخه ماز
topper	شاخه زن سوهان
tributary	شاخه انشعاب
tributaries	شاخه رود
crotch	تیر دو شاخه
sprig	شاخه کوچک
sprigs	شاخه کوچک
prong	شاخه رودیانهر
prongs	شاخه رودیانهر
twig	: شاخه کوچک
twigs	: شاخه کوچک
tuning fork	دو شاخه صوتی
tuning forks	دو شاخه صوتی
forked	شاخه دار
sprays	شاخه کوچک
spraying	شاخه کوچک
tributaries	شاخه انشعاب
toppers	شاخه زن سوهان
blind alleys	شاخه بن بست
battery charging plug	دو شاخه باتری پر کن
biramous	دارای دو شاخه
boughed	شاخه دار
branchy	شاخه دار
link	شاخه رابط
wing	شاخه شعبه
winging	شاخه شعبه
branching	شاخه گزینی
branchlet	شاخه کوچک
cable connector	دو شاخه کابل
grain	شاخه چنگال
blind alley	شاخه بن بست
arborescent	شاخه مانند
affluent	شاخه رود
coppice	شاخه زاد
branch	شاخه دراوردن
banana pin	دو شاخه رادیو
coppices	شاخه زاد
offshoots	شاخه نورسته
bifurcate	دو شاخه شدن
branches	شاخه دراوردن
tri corn	کلاه سه گوشه سه شاخه
sprit	جوانه یا شاخه کوچک
tine	نوک شاخه یاسیخ
clusters	اویز چند شاخه
cluster bomb	اویز چند شاخه
strick	شاخه درخت کتان
cluster bombs	اویز چند شاخه
cluster	اویز چند شاخه
wind component	شاخه سمتی باد
dog-leg	[شاخه فرعی پله]
layer	رگه شاخه خوابانده
utensil plug	دو شاخه وسایل برقی
two pin plug	دو شاخه وسایل برقی
twin plug	دو شاخه وسایل برقی