English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 148 (9 milliseconds)
English Persian
trimorph سه شکلی سه وجهی
Other Matches
lattice design طرح شبکه ای [این طرح بصورت قرینه و تکرار کل متن فرش را در بر می گیرد و از اشکال شش وجهی، نه وجهی، مربع شکل و طاق رومی برای بدنه گل ها استفاده می کند.]
trimorphous سه وجهی
planar دو وجهی
trihedral سه وجهی
hexahedron شش وجهی
hesahedral شش وجهی
biform دو وجهی
amorphism بی شکلی
distortions کج شکلی
deformation بد شکلی
dimorphism دو شکلی
isodimorphism هم دو شکلی
formlessness بی شکلی
monotropy تک شکلی
informity بی شکلی
distortion کج شکلی
triform سه شکلی
conformity هم شکلی
trimorphism سه شکلی
trimorphous سه شکلی
unification یک شکلی
for love or money <idiom> به هر شکلی
octahedral هشت وجهی
octagons هشت وجهی
icosahedron بلوربیست وجهی
icosahedron بیست وجهی
holohedron تمام وجهی
trisoctahedron بلور42 وجهی
octagon هشت وجهی
facial isomer ایزومر وجهی
triangular conflict تعارض سه وجهی
tetrahedral چهار وجهی
dehedral angle زاویه دو وجهی
polyhedral چند وجهی
facial isomer همپار وجهی
pentagonal پنج وجهی
octahedron هشت وجهی
dodecahedron دوازده وجهی
hexagram ستاره شش وجهی
tetrahedron چهار وجهی
figural aftereffect رد حسی شکلی
form utility مطلوبیت شکلی
(the) size of it <idiom> به شکلی که است
trial on procedural matters رسیدگی شکلی
isodimorphism تقارن دو شکلی
trial on technicalities رسیدگی شکلی
judgment on procedural matters حکم شکلی
judgment on technicalities حکم شکلی
multiform چند شکلی
procedural law قانون شکلی
figural openness گشودگی شکلی
deformation دگر شکلی
allotropy چند شکلی
allotropism چند شکلی
allotriomorphism چند شکلی
unification یگانگی یک شکلی
trisoctahedron کثیر الاضلاع 42 وجهی
pentahedron شکل پنج وجهی
unitas multiplex واحد چند وجهی
monocapped octahedron هشت وجهی تک کلاهکی
octahedral holes حفرههای هشت وجهی
pentagonal جسم پنج وجهی
polyhedron جسم چند وجهی
closo packed hexagonal space lattice شبکه فضایی شش وجهی
hemihedral بشکل نصفه وجهی
distorted tetrahedron چهار وجهی واپیچیده
crystal allotropy چند شکلی بلور
modal dispersion شکلی از پراکندگی پالس ها
pentahedron جسم جامد پنج وجهی
end centered unit cell سلول واحد دو وجهی متقابل پر
polyhedron جسم چند وجهی کثیرالوجوه
triskelion شکلی مرکب از سه پره یا سه انشعاب
plastomer اجسام چند وجهی سخت وجامد
guard cell یکی از دو سلول لوبیایی شکلی که منافذ
right out <idiom> به شکلی که هیچ چیز پنهان نباشد
isodimorphism تقارن و هم شکلی بین دو چیز دوشکل
triskele شکلی مرکب ازسه پره یا سه انشعاب
baluster-side [شکلی شبیه بالشتک پیچیده شده]
figurine algebraic notation ثبت جبری و شکلی حرکات شطرنج
mmpi شخصیت سنج چند وجهی مینه سوتا
rhomb منشور شش وجهی دارای وجوه متوازی الاضلاع
foreshortening نمایش خطوط واقعی شکلی بصورت کوچک تر
charted شکلی که اطلاعات را به صورت خط وط و بلاکهاو... بیان میکند
quincunx شکلی دارای پنج واحد یا نفش یکجور
pleomorphic چند شکلی دارای اشکال وصور مختلف
What does he look like? او [مرد] چه شکلی به نظر می آید؟ [شکل ظاهری]
charting شکلی که اطلاعات را به صورت خط وط و بلاکهاو... بیان میکند
chart شکلی که اطلاعات را به صورت خط وط و بلاکهاو... بیان میکند
streamlining دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
charts شکلی که اطلاعات را به صورت خط وط و بلاکهاو... بیان میکند
streamlines دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
streamline دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
ransoms وجهی که جهت جلوگیری از ضبط اموال پرداخت میشود
wharfage وجهی که برای استفاده ازبارانداز پرداخت میشود حق باراندازی
toll traverse وجهی که برای عبور از املاک خصوصی پرداخت میشود
conjunctive mood وجهی ازفعل که درجزای شرط یا قید بکار می رود
toll thorough وجهی که بابت گذشتن ازمعابر عمومی یا شاهراههاپرداخت میشود
ransom وجهی که جهت جلوگیری از ضبط اموال پرداخت میشود
trommel غربال سیمی استوانه شکلی مخصوص سنگ معدن
humeral veil پارچه مستطیل شکلی که کشیشان بر روی شانه می اندازند
burse بورس وجهی که برای کمک هزینه تحصیلی داده میشود
charted شکلی که نرخ ها در آن به صورت قط عاتی از دایره نشان داده شده اند
bravo, pattern شکلی که حرارت سنج اب درعمق کمتر از 001 فاتوم نشان میدهد
dentil-band [بخش مستطیلی شکلی از لایه ی گچ بری شده در قسمتی از پیشانی سرستون]
charts شکلی که نرخ ها در آن به صورت قط عاتی از دایره نشان داده شده اند
chart شکلی که نرخ ها در آن به صورت قط عاتی از دایره نشان داده شده اند
charting شکلی که نرخ ها در آن به صورت قط عاتی از دایره نشان داده شده اند
pausal form دردستور عبری شکلی که کلمه هنگام ایست درجمله پیدا میکند
reserve مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
reserves مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
reserving مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
bracket رویارویی در مسابقه حذفی حرکت برای ساختن شکلی بصورت پرانتز روی یخ
bulb angle جزء ساختمانی که معمولابعنوان ستون یا پایه بکارمیرود و به شکل دایرهای یاچند وجهی میباشد
vertical diagraph شکلی از سیستم رمز دو حرفی است که یک حرف بالا و یکی پایین نوشته میشود
tendering وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
legal reserves مقدار وجهی که بانکهای تجارتی طبق قانون باید نزد بانک مرکزی داشته باشند
tenderest وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tender وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tendered وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
stratus لایه یکنواخت و یک شکلی ازابرهای کم ارتفاع وخاکستری رنگ که از سطح زمین بخوبی دیده میشوند
phillips curve شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
acrostolium [قسمتی از دماغه کشتی در ناو جنگی باستان مه معمولا مدور، مارپیچ یا شکلی شبیه حیوانات داشته است.]
retaining fee وجهی که بطور مستمرپرداخت به وکیل پرداخت شودتا از خدمات حقوقی اومستمرا" استفاده شود یا اورا از قبول وکالت طرف مقابل بازدارند
cable drum قرقره استوانه شکلی که کابل کنترل به دور ان پیچیده شده و مقدار کابلی که با هرچرخش دسته حرکت میکند راافزایش میدهد
charted شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
load module یک برنامه کامپیوتر به شکلی که میتواند فورا" توسط کامپیوتر اجرا شود
charts شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
chart شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charting شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
Jaldar [نوعی طرح پاکستانی که در آن ردیف های لوزی شکل و هشت وجهی بصورت یک ردیف در میان بافته می شوند.]
polymorph عضو یا موجود چند شکلی موجود زنده ایکه چندین مرحله تغییر ودگردیسی داشته باشد
shape قالب کردن طرح کردن به شکلی دراوردن
shapes قالب کردن طرح کردن به شکلی دراوردن
quatrefoil چهار وجهی [این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
hex-column طرح ستونی شش وجهی [طرح سه ترنجی که بیشتر در قراچه آذربایجان و شیروان قفقاز بافته شده و متن اصلی آن را سه ترنج شش گوش در بر می گیرد.]
law of procedure قانون اصول محاکمات قانون شکلی
whisker کریستال منفرد کوچک عدسی شکلی که استحکام یا استقامت ان به بیشترین مقداری که به صورت تئوریک قابل دستیابی است بسیار نزدیک است
Medici Mamluk rug قالی مدیسه مملوک [این فرش متعلق به قرن شانزدم میلادی می باشد که به تازگی کشف و در موزه پالازو ایتالیا نگهداری می شود و دارای سه ترنج هشت وجهی است.]
pin money وجهی که شوهر به همسر خود برای حوایج خصوصی و شخصیش می پردازد و زن با صرف ان باید وضع فاهری خود رامتناسب با موقعیت اجتماعی شوهرش بیاراید
medallion ترنج [نقش اصلی که در مرکز فرش قرار گرفته و در طرح لچک ترنج به ابعاد و اشکال مختلف مانند الماسی، خورشیدی، شش وجهی، و بیضی بافته می شود.]
polyhedric چند وجهی چند سطحی
turret motife طرح شیروان [این طرح بعنوان ترنج اصلی به تعداد یک یا سه عدد در متن فرش بکار رفته و حالتی هندسی و هشت وجهی داشته که با خطوط هندسی تزئین می شود.]
ransoms وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransom وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
karachoph design لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
Lesghi star ستاره لسگی [این طرح را ستاره شاهسون نیز می نامند و در فرش های ترکیه و قفقاز و ایران بکار می رود. خود طرح از یک ستاره هشت وجهی با چهار فلش به سمت داخل تشکیل می گردد.]
Lori Pambak motif ترنج لری [پامبک، این نام از شهری به همین نام در جنوب شهر تفلیس قزاقستان گرفته شده است. طرح دارای دو بال هشت وجهی بزرگ و دو لوزی کوچک در جهت مخالف بوده و زمان آن را به قرن نوزدهم میلادی نسبت می دهند.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com