English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 106 (7 milliseconds)
English Persian
make a copy of سواد برداشت
Other Matches
transcripts سواد
unlearned بی سواد
unlettered بی سواد
illiterate بی سواد
literacy سواد
transcript سواد
night soil سواد
copied سواد
copies سواد
copy سواد
copying سواد
certified copy سواد مصدق
cetified copy سواد مصدق
hedge priest کشی بی سواد
literacy test ازمون سواد
hedge priest اخوندبی سواد
literacy سواد خواندن ونوشتن
ignoramuses شخص کاملا بی سواد
ignoramus شخص کاملا بی سواد
booboisie طبقه بی سواد وجاهل
transcriptions سواد برداری رونوشت
transcriptions نسخه برداری سواد
transcription نسخه برداری سواد
transcription سواد برداری رونوشت
middlebrow شخص با سواد وبدون تحصیلات عالیه
What percentage of the people are literate? چند درصد مردم با سواد هستند ؟
removal برداشت
takings برداشت
impression برداشت
impressions برداشت
land surveying برداشت
draw off برداشت
offtake برداشت
acceptances برداشت
acceptance برداشت
removal of slag برداشت سرباره
removing برداشت کردن
overdrafts اضافه برداشت
first impression برداشت نخستین
dual impression برداشت دوگانه
draw off بده برداشت
overdraft اضافه برداشت
metal removal برداشت براده
stripping برداشت لایه رو
remove برداشت کردن
special drawing right حق برداشت ویژه
special drawing right حق برداشت مخصوص
removal of chips برداشت براده
removal of cinder برداشت تفاله
removal of phosphorus برداشت فسفر
removes برداشت کردن
special drawing rights حق برداشت ویژه
withdraws برداشت از حساب
impressionistic برداشت گذار
impressionists برداشت گرای
withdraw برداشت از حساب
withdrawal warrant مجوز برداشت
impressionistic برداشت گرایانه
approach برداشت روش
impressionist برداشت گرای
approached برداشت روش
approaches برداشت روش
take off divisor مقسم برداشت اب
under ground survey برداشت زیرزمینی
take off distributor اب پخشکن مقسم برداشت اب
the timber warped تیر تاب برداشت
safe yield بده قابل برداشت
handpick برداشت محصول با دست
targets نقطه برداشت یا قرائت
targeting نقطه برداشت یا قرائت
targeted نقطه برداشت یا قرائت
target نقطه برداشت یا قرائت
targetted نقطه برداشت یا قرائت
targetting نقطه برداشت یا قرائت
nets برداشت خالص کردن
cropper برداشت کننده محصول
overdraw اضافه برداشت کردن
net برداشت خالص کردن
nett برداشت خالص کردن
overdrafts برداشت اب بیش از اندازه مجاز
site survey برداشت نقشه تکهای از زمین
overdraft برداشت اب بیش از اندازه مجاز
paper gold منظور حق برداشت مخصوص است
. She dropped her demands (claim). دست از تقاضاهای خود برداشت
forbore دست برداشت امتناع کرد
No man can serve two masters. <proverb> با یک دست نمى شود دو هندوانه را برداشت .
overdraft دستور پرداخت بی محل اضافه برداشت
overdrafts دستور پرداخت بی محل اضافه برداشت
The police officer took down the car number . افسر پلیس نمره اتوموبیل را برداشت
demand deposit سپرده بانکی که بدون چک میتوان برداشت کرد
agronomy علم برداشت محصول وبهره برداری از خاک
combined harvester کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
harvester-thresher [rare] کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
corn harvester کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
harvester کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combine [combine harvester] کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combine harvester کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
transcribes استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribing استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribe استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribed استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
overdrawn account حساب اضافه برداشت شده حساب با مانده منفی
acceptance test آزمایش کوچک شدگی آزمایش برداشت
sampling نمونه گیری برداشت نمونه
authorized stoppage برداشت قانونی از حقوق افرادکسورات قانونی از حقوق
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com