Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
drive
سوارشدن و کنترل اتومبیل
drives
سوارشدن و کنترل اتومبیل
Other Matches
slingshot
مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshots
مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
stock-car
اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
stock car
اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
stock-cars
اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
hot rod
اتومبیل شکاری وسریع السیر اتومبیل مسابقهای
straddled
سوارشدن
to get on
سوارشدن
mounts
سوارشدن
ride
سوارشدن
mount
سوارشدن
rides
سوارشدن
backs
سوارشدن
to get into
سوارشدن در
straddle
سوارشدن
back
سوارشدن
straddles
سوارشدن
cascade control
چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
pillion
ترک سوارشدن
loading point
نقطه سوارشدن
automobiles
اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
automobile
اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
windscreen
پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
windscreens
پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
board
سوارشدن بکنارکشتی امدن
to ride on a horse
روی اسبی سوارشدن
boarded
سوارشدن بکنارکشتی امدن
loading
بارگیری کردن سوارشدن به خودرو یاهواپیما
control point
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
task
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
tasks
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
electronic
مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
token
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
tokens
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
apt
زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
processor
پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
control panel
صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
embarkation officer
افسر مسئول بارگیری یا سوارشدن افسر نافر سوار شدن ستون
real time
سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
executive
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
control and reporting center
تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
executives
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
loops
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
looped
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loop
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
radio control
کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
circulation control
کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
to hang over anything
سوی چیزی پیشامدگی داشتن بالای چیزی سوارشدن
rolleron
کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
flexible
کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
IRQ
سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
controlling
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controls
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control
کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
embarkation order
دستورالعمل بارگیری یا سوارشدن دستور بارگیری
ctrl
کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt
یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control sheet
صفحه کنترل چارت کنترل
control statement
حکم کنترل دستور کنترل
block plot
صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
control stick
سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
controlled fragmentation
مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
tactical air controler
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
subroutine
تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
remote control
کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
control officer
افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
climb mode
روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
simple network management protocol
سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
anti-
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
basics
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
go around mode
روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
quality control tests
ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
flight control
دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
automobiles
اتومبیل
jack
جک اتومبیل
jacks
جک اتومبیل
automobile
اتومبیل
autocar
اتومبیل
car
اتومبیل
cars
اتومبیل
hobby car
اتومبیل دو در
horseless carriage
اتومبیل
car jack
جک اتومبیل
motor coach jack
جک اتومبیل
sqark plug
در اتومبیل
speedway
اتومبیل رو
pony car
اتومبیل دو در
airlift control element
عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
custody
مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
car hire
اجاره اتومبیل
car ports
سایبان اتومبیل
patrol wagon
اتومبیل پلیس
flivver
اتومبیل ارزان
garageman
تعمیرکار اتومبیل
car port
سایبان اتومبیل
license plate
نمرهی اتومبیل
funny car
اتومبیل غیرعادی
motoring
تکنیک اتومبیل
motoring
اتومبیل رانی
radiators
رادیاتور اتومبیل
pneumatic tube
لاستیک اتومبیل
car breakdown
خرابی اتومبیل
tricar
اتومبیل سه چرخه
radiator
رادیاتور اتومبیل
estate cars
اتومبیل استیشن
formula car
اتومبیل مسابقه
cattle-grid
قفسفلزیمخصوصحملاحشام با اتومبیل
sports car
اتومبیل کورسی
sports cars
اتومبیل شکاری
a small car
یک اتومبیل کوچک
a medium sized car
یک اتومبیل متوسط
tyres
لاستیک اتومبیل
tyros
لاستیک اتومبیل
a large car
یک اتومبیل بزرگ
passanger car
اتومبیل شخصی
sports car
اتومبیل شکاری
patrol cars
اتومبیل گشتی
patrol car
اتومبیل گشتی
license plates
نمرهی اتومبیل
parabolic reflector
نورافکن اتومبیل
sports cars
اتومبیل کورسی
paddywagon
اتومبیل پلیس
passenger car
اتومبیل سواری
sports sedan
اتومبیل کوچک
motorcar jack
بالابر یا جک اتومبیل
snowmobile
اتومبیل برفی
motor vehicle tax
فرمان اتومبیل
jitney
اتومبیل کرایهای
jackshaft
دنده دو در اتومبیل
interior heater
بخاری اتومبیل
sport car
اتومبیل اسپورت
bonnet
کاپوت اتومبیل
licence plate
پلاک اتومبیل
sport car
اتومبیل شکاری
station car
اتومبیل استیشن
motors
اتومبیل راندن
motored
اتومبیل راندن
motor-
اتومبیل راندن
motor
اتومبیل راندن
sport car
اتومبیل کورسی
greasing
روغن اتومبیل
greased
روغن اتومبیل
grease
روغن اتومبیل
starting crank
هندل اتومبیل
saloon car
اتومبیل کالسکهای
runabout
اتومبیل سبک
hood
کاپوت اتومبیل
drivers
اتومبیل ران
bonnets
کاپوت اتومبیل
top boot
کروک اتومبیل
heater plug
شمع اتومبیل
touring car
اتومبیل 4 یا 5 یا 6 نفره
accidents
تصادف اتومبیل
driver
اتومبیل ران
tanker
اتومبیل نفش کش
racing car
اتومبیل مسابقه
runabouts
اتومبیل سبک
ignition coil
کویل اتومبیل
hoods
کاپوت اتومبیل
mule
اتومبیل تمرین
mules
اتومبیل تمرین
sprinkler truck
اتومبیل ابپاش
hooting signal
سیگنال اتومبیل
tankers
اتومبیل نفش کش
accident
تصادف اتومبیل
dead load
شاسی اتومبیل
baloon tire
لاستیک اتومبیل
tyre
لاستیک اتومبیل
door lamp
لامپ در اتومبیل
fans
پروانه اتومبیل
automobile body
اطاق اتومبیل
automotive wrench
اچار اتومبیل
auto body sheet
بدنه اتومبیل
auto body
اطاق اتومبیل
automotive
صنعت اتومبیل
automotive industry
صنعت اتومبیل
carbody
اطاق اتومبیل
car owner
مالک اتومبیل
motorcar industry
صنعت اتومبیل
fanning
پروانه اتومبیل
berm
داشبورد اتومبیل
automobile gear transmission
گیربکس اتومبیل
automobile body sheet
بدنه اتومبیل
automobile fuse
فیوز اتومبیل
auto radio
رادیوی اتومبیل
auto radio
گیرنده اتومبیل
motorcar engine
موتور اتومبیل
automobile engine
موتور اتومبیل
automotive engine
موتور اتومبیل
belt molding
زه روکوب اتومبیل
fanned
پروانه اتومبیل
fan
پروانه اتومبیل
driving mirror
اینه اتومبیل
automobile radio equipment
رادیوی اتومبیل
automobile battery
باتری اتومبیل
monocoque
طرز ساختمان اتومبیل
motorcar accessories
لوازم اضافی اتومبیل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com