English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 156 (7 milliseconds)
English Persian
riding سواری
ride سواری
rides سواری
driving سواری
lift سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
ride [American E] سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
Other Matches
Woman sitting on the man کیر سواری
equitation هنراسب سواری
amaxophobia سواری هراسی
hackney اسب سواری
motorcar خودرو سواری
cycling دوچرخه سواری
surfriding موج سواری
surfing موج سواری
skim boarding موج سواری
horsemanship اسب سواری
jumbling سواری کردن
jockeying اسب سواری
manege اسب سواری
passenger car trailer تریلرخودروی سواری
hacking jackets کت اسب سواری
hacking jacket کت اسب سواری
to take a ride سواری کردن
to take a drive سواری کردن
surf riding موج سواری
saddler اسب سواری
saddle horse اسب سواری
passenger car اتومبیل سواری
jumbles سواری کردن
jumbled سواری کردن
top boot چکمه سواری
auto ماشین سواری
surf موج سواری
autos ماشین سواری
saddles سواری کردن
saddled سواری کردن
saddle سواری کردن
roadster اسب سواری
troopers اسب سواری
roadsters اسب سواری
jumble سواری کردن
trooper اسب سواری
to go by bicycle دوچرخه سواری کردن
to ride a bicycle دوچرخه سواری کردن
jodhpur شلوار چسبان سواری
joo choo seogi ایستادن اسب سواری
motor road جاده موتور سواری
manege اموزشگاه اسب سواری
drives رانش سواری دوندگی
cavalcades سواری گردش سواره
cavalcade سواری گردش سواره
bicycle path مسیر دوچرخه سواری
equestrian مربوط به اسب سواری
drives سواری کردن کوبیدن
harness horse اسب سواری یا بارکش
sailable قابل سواری دردریا
surfmanship مهارت در موج سواری
to learn to ride سواری یاد گرفتن
outride در سواری پیش افتادن از
troopers اسب سواری نظامی
drive رانش سواری دوندگی
drive سواری کردن کوبیدن
velodrome پیست دوچرخه سواری
trooper اسب سواری نظامی
habits لباس سواری زنانه
riding habit جامه سواری زنانه
surfboards تخته موج سواری
surfboard تخته موج سواری
bicycles دوچرخه سواری کردن
nags اسب کوچک سواری
nagged اسب کوچک سواری
nag اسب کوچک سواری
to give somebody a lift به کسی سواری دادن
to give somebody a ride به کسی سواری دادن
riding habits جامه سواری زنانه
hacking اسب سواری تفریحی
bicycle دوچرخه سواری کردن
habit لباس سواری زنانه
to get a ride with somebody سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
stick تخته موج سواری شلاق
to get a lift with somebody سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
wake surfing موج سواری بدنبال قایق
to stand treat هزینه مهمانی یا سواری رادادن
to hitch a lift [ride] from somebody سواری شدن [در خودروی کسی]
freestyle موج سواری بامانور ازاد
to get a lift from somebody سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
malibu تخته فایبرگلاس موج سواری
stage race مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
windsurfer تخته موج سواری با بادبان
eventing انواع مسابقه اسب سواری
barged تخته بزرگ موج سواری
barges تخته بزرگ موج سواری
equitation هنر سواری و مهار اسب
rodeos مسابقه سواری اسب یا گاووحشی
rodeo مسابقه سواری اسب یا گاووحشی
windsurfers تخته موج سواری با بادبان
charreada سواری مکزیکی اسب وحشی
windsurfing موج سواری با تخته و بادبان
hotdogging board تخته کوتاه موج سواری
ap joo choom ایستادن اسب سواری بجلو
body surf موج سواری بدون تخته
barge تخته بزرگ موج سواری
to bike دوچرخه سواری کردن [اصطلاح روزمره]
australian pursuit مسابقه تعقیبی 8 نفره دوچرخه سواری
bodysurfing موج سواری روی سینه وشکم
surf off دور نهایی مسابقه موج سواری
[Could I] give you a lift? [colloquial] به کسی پیشنهاد سواری دادن کردن
to offer somebody a lift به کسی پیشنهاد سواری دادن کردن
junk surf امواج نامناسب برای موج سواری
saddle bronc riding سواری بر اسب وحشی برای 01 ثانیه
haute ecole تمرین اسب سواری از روی مانع
nose دماغه جلویی تخته موج سواری
noses دماغه جلویی تخته موج سواری
slide سواری کردن مقابل موج بازاویه شکسته
slides سواری کردن مقابل موج بازاویه شکسته
banking track انحنای پیست دوچرخه سواری بطرف داخل
tubing ورزش یا تفریح قایق سواری درمسیر رود
catch a rail برخورد تخته موج سواری باموج و سرنگونی
this ground rides soft این زمین برای سواری نرم است
hang ten سواری تخته موج درحال جلوبودن 01 انگشت پا
point race مسابقه دوچرخه سواری طولانی چند مرحلهای
to ride one's horse to death اسب خود رابا سواری زیادازپا در اوردن
caroche نوعی کالسکه یادرشکه درشکه سواری کردن
to tilt at the ring سر سواری حلقه اویزانی رابانوک نیزه برداشتن
tourist trophy مسابقههای سالانه موتورسیکلت سواری درجزیره من انگلستان
italian pursuit مسابقه تعقیبی تیمی دوچرخه سواری از 2 تا 5 نفر
cheated سواری تخته موج بدون جلو بردن بدن
cheats سواری تخته موج بدون جلو بردن بدن
kermesse مسابقه دوچرخه سواری 3 تا5 مایل در شهر و خارج
stall برای چند لحظه ازسرعت موج سواری کاستن
stalling برای چند لحظه ازسرعت موج سواری کاستن
madison مسابقه دوچرخه سواری استقامت 6 روزه بین 2 تیم
cheat سواری تخته موج بدون جلو بردن بدن
floater پاس ارام هوایی تخته بزرگ موج سواری
pursuits مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
pursuit مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
blown out رانده شدن تخته موج سواری با باد شدید
bareback riding سواری بدون زین برای 8ثانیه بر اسب وحشی
big gun سرسخت در کسب امتیاز تخته سنگین و بزرگ موج سواری
guns تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
serpentine سواری در طول مانژ با یک رشته پیچ و خمهادر سمت مخالف
skim board تخته گرد یا مربع مستطیل برای موج سواری در اب کم عمق
gun تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
tilts شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilted شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilt شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
scooter روروک مخصوص بچه ها قایق موتوری ته پهن روروک سواری کردن
scooters روروک مخصوص بچه ها قایق موتوری ته پهن روروک سواری کردن
miss and out مسابقه دوچرخه سواری بین 3 نفر یا بیشتر که نفر اخرحذف میشود
banked track پیست اتومبیلرانی با انحنای برجسته پیست انحناداربرجسته دوچرخه سواری
goofy foot موج سواری که بجای پای چپ پای راست را روی تخته بجلو می گذارد
dude ranch گله داری واسب سواری وحشم داری
horsy معتاد به اسب سواری یا اسب دوانی
shoot the curl موج سواری در حفره موج
shoot the tube موج سواری در حفره موج
bell lap زنگ اخرین دور مسابقه دوچرخه سواری صدای زنگ در اخرین دور دو
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com