Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English
Persian
bareback riding
سواری بدون زین برای 8ثانیه بر اسب وحشی
Other Matches
saddle bronc riding
سواری بر اسب وحشی برای 01 ثانیه
charreada
سواری مکزیکی اسب وحشی
body surf
موج سواری بدون تخته
cheats
سواری تخته موج بدون جلو بردن بدن
cheated
سواری تخته موج بدون جلو بردن بدن
cheat
سواری تخته موج بدون جلو بردن بدن
junk surf
امواج نامناسب برای موج سواری
this ground rides soft
این زمین برای سواری نرم است
stall
برای چند لحظه ازسرعت موج سواری کاستن
stalling
برای چند لحظه ازسرعت موج سواری کاستن
gun
تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
skim board
تخته گرد یا مربع مستطیل برای موج سواری در اب کم عمق
guns
تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
brutify
وحشی یا حیوان صفت کردن وحشی شدن
wild fowl
مرغان وحشی پرندگان وحشی
seniors
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
senior
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
no answer
[n/a]
[in forms]
بدون پاسخ
[در برگه برای پر کردن]
free throw
پرتاب بدون مانع برای یار
ferae naturae
وحشی ذاتا وحشی
ineligibly
بدون داشتن شرایط لازم برای انتخاب
to commandeer something
چیزی را
[بدون اجازه]
برای خود برداشتن
cutback
بازی بدون توپ برای گریز ازچنگ مدافعان
cutbacks
بازی بدون توپ برای گریز ازچنگ مدافعان
freedom
آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
loose ends
<idiom>
بدون کار معلوم وروشنی برای انجام دادن
freedoms
آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
stocker
اتومبیل مسافرتی بدون تغییریا تغییرات جزئی برای مسابقه
reliability
[توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیار موثر و بدون خطا]
failure safety
[توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیار موثر و بدون خطا]
stability
توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر بدون لکه
fly casting
مسابقه پرتاب طعمه مصنوعی بدون قلاب برای سنجش دقت
automatic
توانایی کامپیوتر برای اجرای تعدادی برنامه یا کار بدون دستور زیادی
center of gravity limits
محدوده مجاز برای جابجاشدن گرانیگاه هواپیما بدون اختلال در وضعیت پرواز ان
unattended operation
سیستمی که بدون نیاز به اپراتور یا شخص دیگر برای بررسی کار میکند
automatics
توانایی کامپیوتر برای اجرای تعدادی برنامه یا کار بدون دستور زیادی
image
توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش
images
توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش
paces
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paced
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
pace
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
licence
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licences
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
bottoming reamer
وسیلهای برای میزان و بزرگ ردن سوراخ به اندازه دلخواه بدون کج کردن لبه ها
licenses
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
gabion
سبد استوانه شکل بدون ته که از خاک پر کرده و برای جان پناه بکار میبرند
practice plug
وسیله کوچک پلاستیکی یالاستیکی شبیه طعمه ولی بدون قلاب برای تمرین یامسابقه نخ اندازی
null cycle
زمان مورد نیاز برای چرخیدن درون یک برنامه کامل بدون تعریف دادههای جدید چرخه تهی
inherent addressing
دستوری که حاوی تمام داده مورد نیاز برای آدرس ی که باید دستیابی شود است بدون عمل اضافی
NetShow
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای تامین صوت و تصویر روی اینترنت بدون وقفه یا اختلال در تصاویر
storage
TRC مخصوص برای گرافیک کامپیوتری . تصویری را روی صفحه برمی گرداند بدون نیاز به عملیات تنظیم مجدد
batch
ارسال سریع حجم بزرگی از داده بدون نیاز به تصدیق گیرنده برای هر داده
batches
ارسال سریع حجم بزرگی از داده بدون نیاز به تصدیق گیرنده برای هر داده
integrated
پایگاه داده که قادر به تامین اطلاعات برای نیازهای مختلف بدون داده افزودنه است
without any reservation
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
ciphers
مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
cipher
مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
cyphers
مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
unformed
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flat
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest
بدون اهمیت
[بدون جلب توجه]
enquiry
تقاضا برای داده یا اطلاع از وسیله یا پایگاه داده . دستیابی به داده در حافظه کامپیوتر بدون تغییر داده
conversion
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
Taoism
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
warehousing system
روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
unstressed
بدون اضطراب بدون کشش
offhand
بدون مقدمه بدون تهیه
unbranched
بدون انشعاب بدون شعبه
achylous
بدون کیلوس بدون قیلوس
driving
سواری
Woman sitting on the man
کیر سواری
rides
سواری
riding
سواری
ride
سواری
anthropophagus
وحشی
gris
وحشی
hare brained
وحشی
ungovernable
وحشی
ferine
وحشی
ferocious
وحشی
unmannerly
وحشی
wildest
وحشی
unshaped
وحشی
unshapen
وحشی
boarish
وحشی
truculent
وحشی
savaging
وحشی
wild
وحشی
wilds
وحشی
ruffian
وحشی
rambunctious
وحشی
ruffians
وحشی
Gothic
وحشی
savage
وحشی
savaged
وحشی
barbarous
وحشی
savages
وحشی
feral
وحشی
sylvatic
وحشی
uncivilized
وحشی
undaunted
وحشی
barbaric
وحشی
ruttish
وحشی
equitation
هنراسب سواری
to take a ride
سواری کردن
surfriding
موج سواری
to take a drive
سواری کردن
troopers
اسب سواری
passenger car
اتومبیل سواری
saddle horse
اسب سواری
jumble
سواری کردن
jumbled
سواری کردن
trooper
اسب سواری
hackney
اسب سواری
passenger car trailer
تریلرخودروی سواری
saddle
سواری کردن
horsemanship
اسب سواری
saddled
سواری کردن
saddles
سواری کردن
autos
ماشین سواری
skim boarding
موج سواری
auto
ماشین سواری
surfing
موج سواری
top boot
چکمه سواری
saddler
اسب سواری
cycling
دوچرخه سواری
amaxophobia
سواری هراسی
jockeying
اسب سواری
motorcar
خودرو سواری
roadster
اسب سواری
roadsters
اسب سواری
surf riding
موج سواری
jumbles
سواری کردن
manege
اسب سواری
hacking jacket
کت اسب سواری
hacking jackets
کت اسب سواری
surf
موج سواری
jumbling
سواری کردن
axle stub
اکسل کوتاه بدون حرکتی که چرخها و پینهای مفصلی وسیله نقلیه برای راندن ماشین بر روی ان سوار شده و مناسب حرکت زاویهای محدودی است حول پینهای مفصلی
barbarise
وحشی کردن
bullocks
گوساله وحشی
wildling
حیوان وحشی
barbarize
وحشی کردن
wildfowl
اردک وحشی
bestiality
وحشی گری
brutalized
وحشی شدن
brutalizes
وحشی شدن
farouche
وحشی صفت
buffalo
گاو وحشی
brutalizing
وحشی شدن
wildcats
گربه وحشی
wildcat
گربه وحشی
buffaloes
گاو وحشی
brutalize
وحشی شدن
savage
وحشی کردن
charlock
خردل وحشی
brutalises
وحشی شدن
wild rice
برنج وحشی
savaged
وحشی شدن
bullock
گوساله وحشی
wildness
وحشی گری
savaging
وحشی شدن
savages
وحشی شدن
savages
وحشی کردن
savage
وحشی شدن
mallards
اردک وحشی
Wild West
غرب وحشی
brutalising
وحشی شدن
parsnip
هویج وحشی
brutalised
وحشی شدن
parsnip
زردک وحشی
parsnips
هویج وحشی
parsnips
زردک وحشی
cheetah
یوزپلنگ وحشی
cheetahs
یوزپلنگ وحشی
mallard
اردک وحشی
savaged
وحشی کردن
savaging
وحشی کردن
fellness
وحشی گری
grosses
وحشی توده
onion grass
یکجور جو وحشی
onion couch
یکجور جو وحشی
on the same p as the savages
درترازو وحشی ها
grossed
وحشی توده
headache
خشخاش وحشی
headaches
خشخاش وحشی
imbrute
وحشی شدن
uncivil
وحشی بی ادب
uncivilly
وحشی بی ادب
wildlife
حیوانات وحشی
gothicism
وحشی گری
manlike
جنس نر وحشی
grossing
وحشی توده
grossest
وحشی توده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com