Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (3 milliseconds)
English	Persian
cavalier	سوار نظام کاوالیه خوش لباس و پرزرق و برق
Other Matches
swashbuckle	لباس پرزرق وبرق پوشیدن
horse guards	گارد مخصوص سواره نظام گارد سوار نگهبان سوار
cavalry man	سوار در سوار نظام
cavalry unit	یکان سوار نظام
light horse	سوار نظام سبک اسلحه
chevalier	سرباز سواره نظام و مسلح سوار
to dress [put on your clothes or particular clothes]	لباس پوشیدن [لباس مهمانی یا لباس ویژه] [اصطلاح رسمی]
marxist economics	نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
splendid	پرزرق وبرق
splendidly	پرزرق وبرق
lustrous	پرزرق وبرق
clinquant	پرزرق وبرق
staging	سوار شدن یا سوار کردن پرسنل در ناو یا هواپیما استقرار موقت
to ride and tie	اسپیرا بشراکت سوار شدن بدین سان که یکی سوار ان شده جلورود
embarks	سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarked	سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarking	سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embark	سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
motley	مختلط لباس رنگارنگ دلقک ها لباس چهل تکه
cavalry	سوار نظامی سوار اسبی
hang out	پهن کردن لباس [روی بند لباس]
life jacket	لباس نجات لباس چوب پنبهای
dress left	از چپ نظام یا از راست نظام
steam iron	ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
steam irons	ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
uniform	لباس متحدالشکل لباس نظامی متحدالشکل
uniforms	لباس متحدالشکل لباس نظامی متحدالشکل
chucked	سه نظام
chuck	سه نظام
chucks	سه نظام
system	نظام
left d.	نظام به چپ
trend	نظام
trends	نظام
military	نظام
systems	نظام
mixed system	نظام مختلط
miniature system	خرده نظام
underdetermined system	نظام نامعین
value system	نظام ارزشها
man power	مشمولین نظام
socialism	نظام اشتراکی
serfdom	نظام رعیتی
landlordism	نظام اربابی
welfare system	نظام رفاهی
educational system	نظام اموزشی
factory system	نظام کارخانهای
filing system	نظام بایگانی
foot infantry	پیاده نظام
code	نظام نامه
sensorium	نظام حسی
serfdom	نظام دهقانی
market system	نظام بازار
hand operated chuck	سه نظام دستی
household system	نظام خانوادگی
double standard	نظام دو معیاری
yeomanry	سواره نظام
incentive system	نظام تشویقی
household system	نظام تولیدخانوادگی
exemption	معافی نظام
mnemonic system	نظام یادیار
chucked	صفحه نظام
chucked	دستگاه نظام
systems analysis	نظام شناسی
chuck	صفحه نظام
system	نظام سیستم
systematization	نظام دهی
chuck	دستگاه نظام
system dynamics	پویائی نظام
social system	نظام اجتماعی
price system	نظام قیمت
price system	نظام قیمتی
skirmisher	پیاده نظام
serfdom system	نظام سرفی
chucks	دستگاه نظام
chucks	صفحه نظام
horseman	سواره نظام
modern system	نظام نوین
modern system	نظام جدید
musculature	نظام عضلانی
open system	نظام باز
horse	سواره نظام
systems	نظام سیستم
order	نظام معماری
dragoons	سواره نظام
dragoon	سواره نظام
the military profession	کار نظام
taylorism	نظام تیلور
tax system	نظام مالیاتی
serfdom system	نظام رعیتی
cavalry	سواره نظام
serviced	نظام وفیفه
service	نظام وفیفه
jaw chuck	سه نظام فک دار
drill chuck	سه نظام مته
conscription	نظام وفیفه
caste system	نظام کاستی
capitalist system	نظام کاپیتالیسم
centralized system	نظام متمرکز
boring chuck	سه نظام مته
chuck wrench	اچار سه نظام
class system	نظام طبقاتی
military service	نظام وفیفه
phonology	نظام صوتی
communist system	نظام کمونیستی
communication system	نظام ارتباطی
conversational system	نظام محاورهای
colonial system	نظام استعماری
collectivism	نظام اشتراکی
credit system	نظام اعتباری
cutter chuck	سه نظام فرز
delusional system	نظام هذیانی
cognitive system	نظام شناختی
closed system	نظام بسته
dual price system	نظام دو قیمتی
military	مربوط به نظام
communism	نظام اشتراکی
mechanism of the organ	نظام تشکیلات
barter system	نظام تهاتری
barter system	نظام پایاپای
agrarian system	نظام ارضی
action system	نظام عمل
regulations	نظام نامه
infantry	پیاده نظام
binary system	نظام دو نمادی
economic system	نظام اقتصادی
banking system	نظام بانکداری
accounting system	نظام حسابداری
biological system	نظام زیستی
feudalism	نظام زمینداری
biosystem	نظام زیستی
dynamic system	نظام پویا
infantrymen	جمعی پیاده نظام
infantrymen	سرباز پیاده نظام
infantryman	جمعی پیاده نظام
selective service	خدمت داوطلبانه نظام
rationing system	نظام سهمیه بندی
commercial banking system	نظام بانکداری تجارتی
to bear arms	خدمت نظام کردن
national service	خدمت نظام وظیفه
regressive tax system	نظام مالیاتی نزولی
phylarch	فرمانده سواره نظام
right shoulder arms	فرمان ازراست نظام
regressive tax system	نظام مالیاتی کاهنده
cosmos	نظام عالم وجود
planning system	نظام برنامه ریزی
army regulation	نظام نامه ارتشی
infantryman	سرباز پیاده نظام
simultaneous equation system	نظام معادلات همزمانی
slacker	فراری ازخدمت نظام
proportional tax system	نظام مالیات تناسبی
progressive tax system	نظام مالیات تصاعدی
infantry	رسته پیاده نظام
social security system	نظام تامین اجتماعی
bimetallism	نظام پولی دو فلزی
slackers	فراری ازخدمت نظام
rationing system	نظام جیره بندی
systematized delusions	هذیانهای نظام یافته
capitalist system	نظام سرمایه داری
chuck lathe	سه نظام ماشین تراش
systems approach	رویکرد نظام نگر
clamping chuck	سه نظام بست دار
closed system	نظام اقتصادی بسته
quota system	نظام سهمیه بندی
grabby	نفر پیاده نظام
doughboy	سرباز پیاده نظام
free enterprise system	نظام اقتصاد ازاد
free enterprise system	نظام تجارت ازاد
free economic system	نظام اقتصاد ازاد
wage system	نظام پرداخت دستمزد
foreign value system	نظام ارزشی بیگانه
voting system	نظام رای گیری
voluntaryist	مخالف نظام وفیفه
foot soldier	سرباز پیاده نظام
federal reserve system	نظام فدرال رزرو
caste system	نظام طبقهای منفصل
dragonnades	بوسیله سواره نظام
drill socket	[مخروطی سه نظام مته]
gold standard	نظام پایه طلا
cosmologies	نظام عالم وجود
gold currency system	نظام پولی طلا
gold backing system	نظام پایه طلا
ironside	نام سواره نظام
gold backing system	نظام پشتوانه طلا
free market system	نظام بازار ازاد
janizary	سرباز پیاده نظام
extended family system	نظام فامیلی گسترده
dough boy	سرباز پیاده نظام
dogface	سرباز پیاده نظام
exchange rate system	نظام نرخ ارز
normal interval	فرمان از جلو نظام
cosmology	نظام عالم وجود
conscripts	مشمول نظام کردن
electrically operated chuck	سه نظام با عملکرد الکتریکی
military service	خدمت نظام وفیفه
constitution	نظام نامه مزاج
constitutions	نظام نامه مزاج
effective tax system	نظام موثر مالیاتی
to enter the military	داخل نظام شدن
monarchical	هواداری نظام شاهی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com