Dictiornary-Farsi | سوخت راکت متشکل از دو جزء سوخت و اکسیدکننده | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
bipropellant	سوخت راکت متشکل از دو جزء سوخت و اکسیدکننده


Other Matches

multipropellant	سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند
rocket fuel	سوخت راکت
liquid rocket	راکت سوخت مایع
breeder rocket	راکت سوخت ساز
boost rocket	موتور راکت با سوخت جامد یامایع برای به حرکت دراوردن یک رسانگر
volumetric loading/density	خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
central refueling provisions	سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
air metering force	نیروی در کاربوراتور وسیستمهای تزریق سو سوخت که لوله وانتوری و فشارهوا را مقدار سوخت را کنترل میکند
combustion starter	مکانیزمی که در ان احتراق یک سوخت ترکیب سوخت و هواانرژی لازم برای شروع دوران موتور را تامین میکند
charges	جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
atomisers	سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomizer	سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomizers	سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
charge	جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
torch pot	[محفظه مشعل سوخت محفظه سوخت پاش توربینی]
ullage	فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
tips	باکهای خارجی سوخت باکهای بیرونی سوخت
fuels	سوخت
propellants	سوخت
propellant	سوخت
fuelled	سوخت
fuelling	سوخت
combustion	سوخت
burner frame	سوخت
gasoline	سوخت
power fuel	سوخت
dissimilation	سوخت
fuel	سوخت
stoker	سوخت
catabolism	سوخت
firing	سوخت
fueled	سوخت
refuelled	سوخت گیری
rocket fuel	سوخت موشک
refuels	سوخت گیری
solid propellant	سوخت جامد
fireman	سوخت گیر
raw fuel	سوخت خام
fireman	سوخت انداز
liquid propellant	سوخت مایع
firemen	سوخت گیر
refueling	سوخت گیری
metabolism	سوخت وساز
metabolisms	سوخت و ساز
oil firing	سوخت روغنی
firemen	سوخت انداز
fuel economy	اقتصاد سوخت
motor fule	سوخت موتوری
metabolical	سوخت وسازی
metabolisms	سوخت وساز
refuel	سوخت گیری
refueled	سوخت گیری
metabolism	سوخت و ساز
refuelling	سوخت گیری
liquid fuel	سوخت مایع
it excited my pity	دلم سوخت
avgas	سوخت طیاره
aviation fuel	سوخت هواپیما
fuel grade	درجه سوخت
fuel gas	سوخت گازی
fuel filter	صافی سوخت
fuel engineering	مهندسی سوخت
bulk petroleum	سوخت مخزنی
fuel consumption	مصرف سوخت
fuel air pump	بوستر سوخت
carburator	سوخت رسان
fire teazer	سوخت انداز
firer	سوخت انداز
feed tank	مخزن سوخت
chemical fuel	سوخت شیمیایی
domestic fuel	سوخت خانگی
fuel injection	سوخت رسانی
fuel manifold	چندراهی سوخت
fuel meter	سوخت سنج
ion burn	یون سوخت
tank	ماشین سوخت
metabolic	سوخت و سازی
fueling	سوخت گیری
fossil fuel	سوخت سنگوارهای
fossil fuels	سوخت سنگوارهای
gas fuel	سوخت گازی
fule pump	تلمبه سوخت
fule pump	پمپ سوخت
fule injection	تزریق سوخت
feeder	سوخت رسان
feeders	سوخت رسان
fuel tap	شیر سوخت
fuel tank	مخزن سوخت
octane	سوخت ماشینی
fuel storage	انبار سوخت
fuel pump	پمپ سوخت
colloidal propeller	سوخت کلوئیدی
solid fuel	سوخت جامد
fuel	سوخت موتور
atomisers	سوخت پاش
atomizer	سوخت افشان
atomizer	سوخت پاش
atomizers	سوخت افشان
atomizers	سوخت پاش
tanker	مخزن سوخت
tankers	مخزن سوخت
atomisers	سوخت افشان
fuels	سوخت موتور
fuelled	سوخت موتور
fuelled	سوخت دادن
fuelling	سوخت دادن
burner	سوخت پاش
fueled	سوخت موتور
fuelling	سوخت موتور
fuels	سوخت دادن
fueled	سوخت دادن
fuel	سوخت دادن
stoker	سوخت انداز
stoking	سوخت ریختن در
The house burned down .	خانه سوخت
jetting	سوخت پاش
burners	سوخت پاش
jetted	سوخت پاش
jets	سوخت پاش
jet	سوخت پاش
stokes	سوخت ریختن در
stoked	سوخت ریختن در
chokes	دریچه سوخت
choked	دریچه سوخت
choke	دریچه سوخت
thickened fuel	سوخت جامد
stoke	سوخت ریختن در
fuel supply line	لوله سوخت رسانی
i felt sorry for him	دلم برایش سوخت
fuel supply pump	پمپ سوخت رسانی
Her face was sun-burnt.	صورتش درآفتاب سوخت
fuel reserve tank	مخزن ذخیره سوخت
hypergolic fuel	سوخت فوق حساس
fuel tank vent	هواکش تانک سوخت
gasoline gels	سوخت تغلیظ شده
i fell pity for him	دلم برایش سوخت
fuelling	سوخت گیری کردن
fuels	سوخت گیری کردن
air/fuel ratio	نسبت هوا به سوخت
throttle	دستگاه کنترل سوخت
fuel control unit	واحد کنترل سوخت
bunker adjustment factor	ضریب تعدیل سوخت
bunkering	دخیره سوخت در کشتی
burner nozzle	نازل سوخت پاش
feeder vessel	کشتی سوخت رسان
feed pump	پمپ سوخت رسانی
fuel endurance	قدرت پایداری سوخت
fuel endurance	میزان تکافوی سوخت
diergolic	سوخت مایع ثابت
fuelled	سوخت گیری کردن
fuel oil mixture	مخلوط روغن و سوخت
fuel injection system	سیستم تزریق سوخت
fueled	سوخت گیری کردن
baf	ضریب تعدیل سوخت
basal metabolism	سوخت و ساز پایه
fuel	سوخت گیری کردن
refuel	تجدید سوخت کردن
refuelled	تجدید سوخت کردن
refuelled	سوخت گیری کردن
refuelling	تجدید سوخت کردن
refuelling	سوخت گیری کردن
thickened fuel	سوخت تغلیظ شده
refuels	تجدید سوخت کردن
refuels	سوخت گیری کردن
refueled	تجدید سوخت کردن
powdered coal firing	سوخت خاک ذغال
refueling	سوخت گیری کردن
metabolic reaction	واکنش سوخت و سازی
natural gas firing	سوخت گاز طبیعی
to mend the fire	سوخت به اتش رساندن
oilking	متصدی سوخت و اب کشتی
refueled	سوخت گیری کردن
refueling	تجدید سوخت کردن
overfeed	زیاد سوخت رساندن به
peptized fuel	سوخت تغلیظ شده
throttles	دستگاه کنترل سوخت
throttling	دستگاه کنترل سوخت
stoker	متصدی سوخت کوره
unusable fuel	سوخت غیرقابل استفاده
What can't be cured must be endured. <idiom>	باید سوخت و ساخت.
refuel	سوخت گیری کردن
firing	عمل سوخت دادن
One must suffer in silence.	باید سوخت وساخت
stokehold	محل سوخت ریزی
spray carburetor	کاربراتور سوخت پاش
injector pump	پمپ تزریق سوخت
specific fuel consumption	مصرف سوخت ویژه
injector nozzle	نازل سوخت پاش
liquid propellant	سوخت مایع موشک
regenerative gas firing	سوخت گازی رژنراتیو
throttled	دستگاه کنترل سوخت
bulk production	تقسیم سوخت درفروف کوچک
fuel air mixture ratio	نسبت مخلوط سوخت و هوا
burner nozzle	شیپوره یاافشانک سوخت پاش
diesel fuel oil filter	صافی سوخت موتور دیزل
popped	سوخت مخلوط متانول و نیترومتان
fuel	تقویت سوخت گیری کردن
pop	سوخت مخلوط متانول و نیترومتان
bulk production	تخلیه سوخت از تانکر به مخزن
curb weight	وزن کل خودرو با سوخت وتجهیزات