Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 215 (11 milliseconds)
English
Persian
fuel
سوخت موتور
fueled
سوخت موتور
fuelled
سوخت موتور
fuelling
سوخت موتور
fuels
سوخت موتور
Search result with all words
gasoline
سوخت موتورهای بنزینی بنزین موتور بنزین
bi fuel
موتور حرارتی که میتواند بادو نوع سوخت
boost rocket
موتور راکت با سوخت جامد یامایع برای به حرکت دراوردن یک رسانگر
combustion starter
مکانیزمی که در ان احتراق یک سوخت ترکیب سوخت و هواانرژی لازم برای شروع دوران موتور را تامین میکند
cruise control
کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت
diesel fuel oil filter
صافی سوخت موتور دیزل
diesel ramjet
موتور رم جت که سرعت ان به حدی است که گرمای حاصل از تراکم هوای داخل ان برای احتراق سوخت کافی است
jet a
سوخت موتور توربینی که دردمای 04 درجه منجمدمیشود
volumetric loading/density
خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
wobble pump
پمپ دستی در کابین خلبان برای وارد ساختن فشار اولیه به سوخت قبل از استارت موتور پیستونی
Other Matches
central refueling provisions
سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
air metering force
نیروی در کاربوراتور وسیستمهای تزریق سو سوخت که لوله وانتوری و فشارهوا را مقدار سوخت را کنترل میکند
bipropellant
سوخت راکت متشکل از دو جزء سوخت و اکسیدکننده
atomisers
سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
charges
جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
charge
جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
atomizer
سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomizers
سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
motoring
گرداندن موتور اصلی توسط استارتر بمنظوری جزاستارت موتور
engine
موتور بنزینی موتور احتراق داخلی
external combustion engine
موتور احتراق خارجی موتور برونسوز
torch pot
[محفظه مشعل سوخت محفظه سوخت پاش توربینی]
variable geometry engine
موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند
engine mounting
نصب موتور قرارگاه موتور
ullage
فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
firing order
ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
tips
باکهای خارجی سوخت باکهای بیرونی سوخت
slip ring induction motor
موتور القائی اسلیپ رینگ موتور اندوکسیونی اسلیپ رینگ موتور رتور اسلیپ رینگ
double squirrel cage motor
موتور قفس سنجابی دوبل موتور با شیار دوبل
flat twin engine
موتور بوکسر دو سیلندر موتور سیلندر متقابل با دوسیلندر
single phase induction motor
موتور القائی یک فازه موتور اندوکسیونی یک فازه
firing
سوخت
fuelling
سوخت
power fuel
سوخت
stoker
سوخت
fuels
سوخت
fuelled
سوخت
propellant
سوخت
combustion
سوخت
dissimilation
سوخت
catabolism
سوخت
burner frame
سوخت
fuel
سوخت
propellants
سوخت
gasoline
سوخت
fueled
سوخت
carburator
سوخت رسان
fuel tank
مخزن سوخت
fuel pump
پمپ سوخت
fuel meter
سوخت سنج
octane
سوخت ماشینی
feeders
سوخت رسان
fuel manifold
چندراهی سوخت
metabolism
سوخت وساز
metabolisms
سوخت وساز
metabolisms
سوخت و ساز
fuel tap
شیر سوخت
fule injection
تزریق سوخت
bulk petroleum
سوخت مخزنی
motor fule
سوخت موتوری
metabolical
سوخت وسازی
avgas
سوخت طیاره
liquid propellant
سوخت مایع
aviation fuel
سوخت هواپیما
it excited my pity
دلم سوخت
fuel storage
انبار سوخت
liquid fuel
سوخت مایع
ion burn
یون سوخت
gas fuel
سوخت گازی
fule pump
تلمبه سوخت
fule pump
پمپ سوخت
oil firing
سوخت روغنی
fuel consumption
مصرف سوخت
refueled
سوخت گیری
fossil fuel
سوخت سنگوارهای
domestic fuel
سوخت خانگی
refueling
سوخت گیری
refuelled
سوخت گیری
refuelling
سوخت گیری
refuels
سوخت گیری
fueling
سوخت گیری
metabolic
سوخت و سازی
fuel air pump
بوستر سوخت
tank
ماشین سوخت
fire teazer
سوخت انداز
firer
سوخت انداز
fossil fuels
سوخت سنگوارهای
refuel
سوخت گیری
fuel injection
سوخت رسانی
fuel grade
درجه سوخت
fireman
سوخت انداز
fireman
سوخت گیر
feeder
سوخت رسان
fuel gas
سوخت گازی
firemen
سوخت انداز
firemen
سوخت گیر
fuel filter
صافی سوخت
fuel engineering
مهندسی سوخت
fuel economy
اقتصاد سوخت
chemical fuel
سوخت شیمیایی
colloidal propeller
سوخت کلوئیدی
feed tank
مخزن سوخت
stoking
سوخت ریختن در
fuels
سوخت دادن
fuel
سوخت دادن
The house burned down .
خانه سوخت
chokes
دریچه سوخت
raw fuel
سوخت خام
choked
دریچه سوخت
choke
دریچه سوخت
atomisers
سوخت افشان
atomisers
سوخت پاش
rocket fuel
سوخت موشک
solid propellant
سوخت جامد
fueled
سوخت دادن
thickened fuel
سوخت جامد
stoker
سوخت انداز
solid fuel
سوخت جامد
fuelling
سوخت دادن
fuelled
سوخت دادن
burner
سوخت پاش
burners
سوخت پاش
metabolism
سوخت و ساز
atomizer
سوخت افشان
atomizer
سوخت پاش
rocket fuel
سوخت راکت
stokes
سوخت ریختن در
stoked
سوخت ریختن در
stoke
سوخت ریختن در
jet
سوخت پاش
jets
سوخت پاش
tankers
مخزن سوخت
tanker
مخزن سوخت
atomizers
سوخت پاش
jetted
سوخت پاش
atomizers
سوخت افشان
jetting
سوخت پاش
breeder rocket
راکت سوخت ساز
throttle
دستگاه کنترل سوخت
throttled
دستگاه کنترل سوخت
throttles
دستگاه کنترل سوخت
refuels
سوخت گیری کردن
refuels
تجدید سوخت کردن
fuelling
سوخت گیری کردن
refuelling
سوخت گیری کردن
refuelling
تجدید سوخت کردن
refuelled
سوخت گیری کردن
refuelled
تجدید سوخت کردن
refueling
سوخت گیری کردن
refueling
تجدید سوخت کردن
feeder vessel
کشتی سوخت رسان
throttling
دستگاه کنترل سوخت
refuel
سوخت گیری کردن
Her face was sun-burnt.
صورتش درآفتاب سوخت
diergolic
سوخت مایع ثابت
One must suffer in silence.
باید سوخت وساخت
air/fuel ratio
نسبت هوا به سوخت
fuel
سوخت گیری کردن
bunker adjustment factor
ضریب تعدیل سوخت
fueled
سوخت گیری کردن
liquid rocket
راکت سوخت مایع
bunkering
دخیره سوخت در کشتی
feed pump
پمپ سوخت رسانی
burner nozzle
نازل سوخت پاش
basal metabolism
سوخت و ساز پایه
fuelled
سوخت گیری کردن
baf
ضریب تعدیل سوخت
refueled
سوخت گیری کردن
fuel tank vent
هواکش تانک سوخت
injector nozzle
نازل سوخت پاش
fuel injection system
سیستم تزریق سوخت
stokehold
محل سوخت ریزی
fuel supply line
لوله سوخت رسانی
spray carburetor
کاربراتور سوخت پاش
specific fuel consumption
مصرف سوخت ویژه
i fell pity for him
دلم برایش سوخت
fuel oil mixture
مخلوط روغن و سوخت
oilking
متصدی سوخت و اب کشتی
hypergolic fuel
سوخت فوق حساس
firing
عمل سوخت دادن
regenerative gas firing
سوخت گازی رژنراتیو
fuel reserve tank
مخزن ذخیره سوخت
fuel supply pump
پمپ سوخت رسانی
gasoline gels
سوخت تغلیظ شده
What can't be cured must be endured.
<idiom>
باید سوخت و ساخت.
injector pump
پمپ تزریق سوخت
unusable fuel
سوخت غیرقابل استفاده
fuel endurance
میزان تکافوی سوخت
refuel
تجدید سوخت کردن
fuel endurance
قدرت پایداری سوخت
to mend the fire
سوخت به اتش رساندن
fuel control unit
واحد کنترل سوخت
metabolic reaction
واکنش سوخت و سازی
overfeed
زیاد سوخت رساندن به
thickened fuel
سوخت تغلیظ شده
natural gas firing
سوخت گاز طبیعی
fuels
سوخت گیری کردن
refueled
تجدید سوخت کردن
i felt sorry for him
دلم برایش سوخت
peptized fuel
سوخت تغلیظ شده
stoker
متصدی سوخت کوره
liquid propellant
سوخت مایع موشک
powdered coal firing
سوخت خاک ذغال
pops
سوخت مخلوط متانول و نیترومتان
reviving
وصول مطالبات سوخت شده
popped
سوخت مخلوط متانول و نیترومتان
catabolism
سوخت موادغذایی دربافت ها فروساخت
jet b
نوعی سوخت تقطیر شده
burner nozzle
شیپوره یاافشانک سوخت پاش
bulk production
تخلیه سوخت از تانکر به مخزن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com