English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
universal provider سوداگری که در همه چیزیادرکالاهای گوناگون معامله میکند
Other Matches
input output table بین بخشهای گوناگون اقتصادی را مشخص و اندازه گیری میکند
bargained معامله شیرین چانه زدن در معامله معامله باصرفه انجام دادن
bargain معامله شیرین چانه زدن در معامله معامله باصرفه انجام دادن
bargains معامله شیرین چانه زدن در معامله معامله باصرفه انجام دادن
bargaining معامله شیرین چانه زدن در معامله معامله باصرفه انجام دادن
negotiating bank بانکی که اسناد را معامله میکند
p system سیستم عامل ریزکامپیوتری باامتیاز اساسی که برنامههای نوشته شده برای ان روی محدوده گستردهای ازماشینهای گوناگون کار میکند
commercialism سوداگری
traded سوداگری
trade سوداگری
businesses سوداگری
business سوداگری
bourgeoisie سوداگری
mercantilism سوداگری
speculation سوداگری
ventured ابتکار سوداگری
speculates سوداگری کردن
speculate سوداگری کردن
business prosperty رونق سوداگری
speculated سوداگری کردن
ventures ابتکار سوداگری
venture ابتکار سوداگری
venturing ابتکار سوداگری
speculating سوداگری کردن
package deals معامله کلی معامله چکی
package deal معامله کلی معامله چکی
futures goods کالاهایی که در معامله سلف خرید و فروش می گردد کالاهای مورد معامله سلف
fradulent conveyance معامله به قصد فرار از دین معامله به قصد اضرار غیر
mail server کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
varied گوناگون
variegated گوناگون
multiple گوناگون
miscellaneous گوناگون
odd and ends گوناگون
variate گوناگون
varicolored گوناگون
heterochromous گوناگون
various گوناگون
mixtilineal گوناگون خط
protean گوناگون
sundry گوناگون
multifarious گوناگون
sundries گوناگون
pied گوناگون
diverse گوناگون
varia اشیا گوناگون
under various titles به عناوین گوناگون
here and there <idiom> درمکانهای گوناگون
variant گوناگون مختلف
multiple چندلا گوناگون
wide-ranging متنوع - گوناگون
undervarious بعناوین گوناگون
diversifying گوناگون ساختن
diversified گوناگون ساختن
diversifies گوناگون ساختن
varia مطالب گوناگون
diversify گوناگون ساختن
oddments مواد گوناگون
variegated colours رنگهای گوناگون
miscellaneously بطور گوناگون
versicolor برنگهای گوناگون
varietal گوناگون پر از تنوعات
dump نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
polyphagia خورنده غذاهای گوناگون
miscellanies مجموعهای از مطالب گوناگون
variform گوناگون مختلف الشکل
humoursomeness حالات ویژه گوناگون
various books کتابهای گوناگون یا مختلف
miscellany مجموعهای از مطالب گوناگون
heterochromous دارای رنگهای گوناگون
manifoldly بطور متعدد یا گوناگون
sundry اقلام متفرقه گوناگون
polyvalent دارای پادگن ها یا پادتنهای گوناگون
job lots کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
job lot کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
symposiums مقالات گوناگون درباره یک موضوع
symposium مقالات گوناگون درباره یک موضوع
symposia مقالات گوناگون درباره یک موضوع
to compare apples and oranges <idiom> چیزهای کاملا گوناگون را با هم برابرکردن
catchall فرف یامخزن اشیاء گوناگون
varied دارای رنگهای گوناگون رنگارنگ
redundancies تکراراطلاعات میان فایلهای گوناگون افزونگی
combination carrier کشتی که کالاهای گوناگون حمل مینماید
moto scramble مسابقه چند بخشی درمسیرهای گوناگون
Reforms are needed in various directions. تغییراتی ؟ رجهات گوناگون لازم است
redundancy تکراراطلاعات میان فایلهای گوناگون افزونگی
progressive attack پیشروی شمشیرباز با حرکات تهاجمی گوناگون
multi purpose vehicle وسیله نقلیه برای اهداف گوناگون
omnibus bill لایحه قانونی که مسائل گوناگون در بر دارد
repeater وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
varriform دارای چندین شکل گوناگون مختلف الشکل
He gets paid wering different hats . به عنوان های گوناگون حقوق دریافت می کند
hexapla کتاب شش متنی که متنهای گوناگون رادرستونهای موازی نشان دهد
to ring the changes کاری راتا انجا که بتوان باشکال گوناگون انجام دادن
heteromorphic جور بجور شونده دارای شکلهای گوناگون جانوران دگردیس
business depression کسادی کار کسادی سوداگری
jumble shop دکانی که خرده ریز و کالای گوناگون ارزان و نیمدار دران میفروشند
panopticon نمایشگاه کالای گوناگون اسبابی که دوربین و ریزبین هردودران جمع میشود
montages قطعه ادبی یا موسیقی مرکب از قسمتهای گوناگون تهیه عکسهای بهم پیوسته
redundant information یک پیام بیان شده به روشی که اساس اطلاعات بطرق گوناگون یافت میشود
instructional computing فرایند اموزشی تدریس مراحل گوناگون علم کامپیوتر وپردازش داده به افراد
montage قطعه ادبی یا موسیقی مرکب از قسمتهای گوناگون تهیه عکسهای بهم پیوسته
boilerplate قطعهای از متن که بارهاکلمه به کلمه در سندهای گوناگون استفاده میشودورق اهن دیگ بخار
maypole تیری که باگلهای گوناگون اراسته ودر روز یکم ماه مه درمیدان شهربدوران میرقصند
paged چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
pages چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
page چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
edited کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند
scsi بیت ارسال داده را پشتیبانی میکند و وسایل را کنترل میکند
critical error خطایی که پردازش کامپیوتر را با شکل مواجه میکند یا متوقف میکند
faults برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند
faulted برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند
fault برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند
destructive cursor نشانه گری که متنی را که روی آن حرکت میکند پاک میکند
edit کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند
controller را کنترل میکند یا ارسال داده را در شبکه محلی بررسی میکند
controllers را کنترل میکند یا ارسال داده را در شبکه محلی بررسی میکند
key کلید خاص یا ترکیب کلیدها که فرآیندی را آغاز میکند یا برنامه ای را فعال میکند
slaved بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
slaves بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
million instructions per second اندازه سرعت پردازنده که تعداد دستوراتی که در ثانیه اجرا میکند را مشخص میکند
slaving بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
Intel بیتی استفاده میکند و تا چند مگا بایت از RAM را آدرس دهی میکند
postbyte بایت داده که کد اصلی ای را بیان میکند که ثابت مورد استفاده را معرفی میکند
slave بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
Intel بسیتی استفاده میکند تا چند گیگا بایت از RAM را آدرس دهی میکند
plotters چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند
logic مدار الکترونیکی یک عملوند منط قی اعمال میکند به سیگنال ورودی و خروجی تولید میکند
sampler مدارالکترونیکی که الگوهای سیگنال را نگهداری میکند وآنها را برای آنالیزهای بعدی ذخیره میکند
open برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
optimize کامپایلری که کد ماشین را که تولید میکند آنالیز میکند و سرعت و کارایی آنرا افزایش میدهد
opened برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
hard یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
harder یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
hardest یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
samplers مدارالکترونیکی که الگوهای سیگنال را نگهداری میکند وآنها را برای آنالیزهای بعدی ذخیره میکند
uart از ترمینال به حالت موازی استفاده میکند و سپس آنرا روی شبکه ارسال میکند
opens برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
dat درایو مکانیکی که داده را روی نواز DAT ضبط میکند و ازنوار بازیابی میکند
plotter چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند
terminate and stay resident program برنامهای که در حافظه اصلی خود را بار میکند و در صورت دریافت آنرا اجرا میکند
EMM امکانی که حافظه جانبی رادر IBM PC مدیریت میکند و آن را برای برنامه آماده استفاده میکند
broadband روش ارسال که چندین کانال داده را به سیگنا تبدیل میکند و آن را در یک مسافت طولانی حمل میکند
TCP مین میکند. این پروتکل داده ها را به صورت بسته در می آورد و خطای آنها را بررسی میکند
DIF file استاندارد de fouto که روشی که صفحه گسترده فرمولها و داده هایش را در فایل ذخیره میکند بیان میکند
crash خطای یک قطعه یا یک مشکل در برنامه در حین اجرا کار را متوقف میکند و استفاده بیشتر از سیستم را نا ممکن میکند
crashing خطای یک قطعه یا یک مشکل در برنامه در حین اجرا کار را متوقف میکند و استفاده بیشتر از سیستم را نا ممکن میکند
crashed خطای یک قطعه یا یک مشکل در برنامه در حین اجرا کار را متوقف میکند و استفاده بیشتر از سیستم را نا ممکن میکند
crashingly خطای یک قطعه یا یک مشکل در برنامه در حین اجرا کار را متوقف میکند و استفاده بیشتر از سیستم را نا ممکن میکند
crashes خطای یک قطعه یا یک مشکل در برنامه در حین اجرا کار را متوقف میکند و استفاده بیشتر از سیستم را نا ممکن میکند
bargaining معامله
bargains معامله
treament معامله
transactor معامله گر
transactions معامله
truckman معامله گر
dealing معامله
bargain معامله
transaction معامله
sell معامله
penny worth معامله
sells معامله
negotiations معامله
truck معامله
bargained معامله
negotiation معامله
trucks معامله
trucked معامله
trucking معامله
selling معامله
hypercard نوعی محیط برنامه نویسی که تمام شکلهای گوناگون اطلاعات را به صورت پشته هایی از کارت شاخص دارسازمان میدهد هایپرکارت
carriage بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
original equipment manufacturer شرکتی که قط عاتی ایجاد میکند با استفاده از قط عات ابتدایی سایر تولیدکنندگان و محصول را برای برنامه خاصی طراحی میکند
systems network architecture روشهای طراحی IBM که نحوه ارتباطات در شبکه را بیان میکند و امکان ارتباط سخت افزارهای مختلف را فراهم میکند
carriages بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
Web crawler نرم افزاری که درهر صفحه وب جدید در اینترنت حرکت میکند و یک اندیس پایه روی محتوای هرصفحه ایجاد میکند
compaq computer corporation شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
neural network سیستمی که برنامه هوش مصنوعی را اجرا میکند و نحوه کار مغز و یادگیری و به خاطر سپردن آنرا شبیه سازی میکند
regenerator وسیلهای که در ارتباطات استفاده میشود و سیگنال دریافتی را مرتب میکند و ارسال میکند. و برای گشترش محدوده شبکه به کار می روند
reciprocity معامله به مثل
options اختیار معامله
treater طرف معامله
reciprocity معامله بمثل
not negotiable غیرقابل معامله
hedgehoggy سخت معامله
intercourse مراوده معامله
deals حد معامله کردن
deals معامله کردن
speculative معامله قماری
reason for a transaction جهت معامله
cause of a transaction جهت معامله
invitation to treat دعوت به معامله
performance انشاء معامله
performances انشاء معامله
venturing معامله قماری
ventures معامله قماری
dealing خریدوفروش و معامله
chap معامله کردن
option اختیار معامله
ventured معامله قماری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com