English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
interest سودیا بهره
interests سودیا بهره
Other Matches
inefficaciously ناسودمندانه بی انکه سودیا فایدهای داشته باشد
tontine تاسیس خاصی که به موجب ان عدهای مشترکا" پول قرض می دهند با این شرط که بهره ان مرتبا" و بااقساط معین بین ان ها تقسیم شود و با مرگ هر یک ازایشان سهم دیگران از بهره بیشتر شود تا انجا که اخرین فرد زنده کل بهره را دریافت کند
usury گرفتن بهره بیشتر از بهره قانونی جهت وام
diminishing marginal productivity بهره دهی نهائی نزولی نزولی بودن بهره دهی نهائی
yielded بهره
interests بهره
interest بهره
yields بهره
efficient بهره ور
quotients بهره
quotient بهره
exploited بهره ده
efficiency بهره
productive بهره زا
exploiters بهره کش
exploiter بهره کش
portions بهره
portion بهره
yield بهره
gained بهره
gains بهره
gain بهره
interest for delay بهره دیرکرد
high interest بهره سنگین
high interest بهره گران
dispossessor بی بهره سازنده
factor payments بهره وسود
productivity بهره وری
divestment بی بهره سازی
economic rent بهره مالکانه
economic rent بهره اقتصادی
exploiting class طبقه بهره کش
exploited class طبقه بهره ده
exploitative character منش بهره کش
gavel بهره غیرمجاز
deprival بی بهره سازی
abusing بهره کشی
divestiture بی بهره سازی
accrued interest بهره متعلقه
advantage by illness بهره بیماری
antenna gain بهره انتن
declaration of interest اعلام بهره
contango بهره دیرکرد
cheap money پول با بهره کم
at % interest با بهره 21 درصد
abuses بهره کشی
gavels بهره غیرمجاز
exploitation بهره برداری
exploitation بهره کشی
bank interest بهره بانکی
default interest بهره معوق
abuse بهره کشی
abused بهره کشی
benefic بهره بردار
utilisations بهره برداری ها
optimising بهره بردن
interest بهره [اقتصاد]
exploitation [utilization] بهره برداری
utilizations بهره برداری ها
usages بهره برداری ها
utilisation [British] بهره برداری
using بهره برداری
usage بهره برداری
lending rate بهره - نزولپول
sweatshops بهره کشخانه
pure interest بهره خالص
productive work کار بهره زا
passive debt وام بی بهره
loan interest بهره وام
legal interest بهره قانونی
laser gain بهره لیزر
put out to interest به بهره گذاشتن
quantum yield بهره کوانتومی
rat of interest نرخ بهره
sweatshop بهره کشخانه
voltage gain بهره ولتاژ
transducer gain بهره دگرسازی
rq بهره تنفسی
resipatory quotient بهره تنفسی
rate of interest نرخ بهره
interest rate نرخ بهره
divest بی بهره کردن
shared بهره قسمت
shares بهره قسمت
lot بهره قسمت
lot بخش بهره
deprive بی بهره کردن
divested بی بهره کردن
divesting بی بهره کردن
divests بی بهره کردن
deprives بی بهره کردن
share بهره قسمت
gains بهره برداری
depriving بی بهره کردن
utilization بهره برداری
compound interest بهره مرکب
gain بهره تقویت
operation بهره برداری
gain بهره برداری
gained بهره تقویت
efficiency بهره وری
gained بهره برداری
gains بهره تقویت
out law از حقوق بی بهره کردن
paranosic gain بهره اصلی بیماری
infatute ازخرد بی بهره کردن
paranosis بهره کشی از بیماری
per capita productivity بهره وری سرانه
prime rate of interest نرخ بهره ترجیحی
principal and interest اصل پول و بهره
primary gain بهره اصلی بیماری
operating cost هزینه بهره برداری
operating budget بودجه بهره برداری
tap بهره برداری کردن از
tapped بهره برداری کردن از
interest rate per annum نرخ بهره سالانه
landuse بهره وری از زمین
margin productivity حد بهره وری تولید
marginal productivity بهره وری نهائی
market rate of interest نرخ بهره بازار
maximum value مقدار بهره برداری
it was sold at 0 year's p بهره برابردرامدسالیانه اش فروخته شد
money lender پول به بهره گذار
money rate of interest نرخ بهره پولی
myrmecophilous بهره برنده ازمورچه
natural rate of interest نرخ بهره طبیعی
neutral rate of interest نرخ بهره خنثی
nominal interest rate نرخ بهره اسمی
interest profit عایدی حاصل از بهره
pure rate of interest نرخ بهره خالص
sweatshop کارگاه بهره کشی
exploiting بهره برداری کردن از
exploit بهره برداری کردن از
gains سود بردن بهره
gained سود بردن بهره
gain سود بردن بهره
sweatshops کارگاه بهره کشی
exploits بهره برداری کردن از
enjoyment بهره مند شدن از
rate of yield نرخ بهره موثر
ready for use اماده بهره برداری
real interest rate نرخ بهره واقعی
real rate of interest نرخ بهره واقعی
respiratory exchange index شاخص بهره تنفسی
sexual abuse بهره کشی جنسی
to put out money to interest پول به بهره گذاشتن
passives پدافندغیر عامل بی بهره
passive پدافندغیر عامل بی بهره
underutilization of labor کم بهره گیری از کارگر
utilization statistics امار بهره وری
prime rate نرخ بهره پایه
enjoying برخوردارشدن از بهره مندشدن از
average productivity بهره دهی متوسط
effective interest rate نرخ بهره موثر
emergency operation بهره برداری اضطراری
epinosic gain بهره ثانوی بیماری
secondary gain بهره ثانوی بیماری
exploitation of colonies بهره کشی مستعمرات
exploitation of labor بهره کشی کارگر
beneficiary بهره بردار ذیحق
utilised بهره برداری کردن
utilizing بهره برداری کردن
utilises بهره برداری کردن
enjoyed برخوردارشدن از بهره مندشدن از
enjoy برخوردارشدن از بهره مندشدن از
bank rate نرخ بهره بانکی
utilizes بهره برداری کردن
enjoys برخوردارشدن از بهره مندشدن از
utilize بهره برداری کردن
utilising بهره برداری کردن
child abuse بهره کشی از کودک
factor productivity بهره دهی عوامل
high efficiency ضریب بهره بالا
tapping بهره برداری کردن از
high rate of interest نرخ بالای بهره
royalties حق بهره برداری از چیزی
i paid the debt plus interest بدهی را با بهره ان دادم
royalty حق بهره برداری از چیزی
beneficiaries بهره بردار ذیحق
interest free loan وام بدون بهره
high rate of interest نرخ سنگین بهره
to p athing to a person کسی را از چیزی بهره دادن
long term interest rate نرخ بهره طویل المدت
capacity utilization rate نرخ بهره داری از فرفیت
partaking شریک شدن بهره داشتن
partakes شریک شدن بهره داشتن
partaken شریک شدن بهره داشتن
partake شریک شدن بهره داشتن
partook بهره داشتن طرفداری کردن
benefical owner of an estate مالک بهره برداریک دارایی
agronomics علم بهره برداری از زمین
closed loop gain بهره تقویت درطبقه بسته
water utilization project پروژه بهره برداری از منابع اب
short term rate of interest نرخ بهره کوتاه مدت
time utility بهره گیری از شرایط زمانی
agricultural labor productivity بهره دهی کارگر کشاورزی
imparted بهره مند شدن از رساندن
operational research تحقیق درخصوص بهره برداری
imparts بهره مند شدن از رساندن
impart بهره مند شدن از رساندن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com