English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 81 (1 milliseconds)
English Persian
fine boring سوراخکاری فریف
Other Matches
horizontal boring سوراخکاری افقی
thickest طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thicker طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thick طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
minikin فریف
chichi فریف
mignon فریف
pindling فریف
precieuse فریف
precieux فریف
subtile فریف
svelt فریف
elegant فریف
fine فریف
fined فریف
finest فریف
delicate فریف
slender فریف
svelte فریف
tinnily بطور فریف
fine skill مهارت فریف
fine structure ساختار فریف
fine structure استخوانبندی فریف
high grade zink زینک فریف
wiredrawn طویل و فریف
hyperfine فوق فریف
in miniature بطور فریف
lenis رقیق فریف
superfine بسیار فریف
airy-fairy فریف و لطیف
fine adjustment تنظیم فریف
sheer مستقیما فریف
quaint خیلی فریف
elegant maners اطوار فریف
elegant style انشا فریف
aesthetically فریف طبع
aesthetic فریف طبع
serrulated دارای دندانههای فریف
serrulate دارای دندانههای فریف
sheer پارچه فریف حریری
nobby فریف خیلی شیک
capillaries فریف عروق شعریه
capillary فریف عروق شعریه
supersubtle فوق العاده فریف
finesse ضربه فریف و ماهرانه
commercial light gage sheet ورق فریف تجارتی
fret saw اره فریف کاری
fimbrillate دارای ریشه فریف
edition de luxe چاپ فریف یا تجملی
floc کلالهای ازرشتههای فریف
fine miscle movement حرکت فریف عضلانی
fretsaw اره فریف کاری
fine boring machine دستگاه مته فریف
finely بطورعالی یا فریف یا ریز
davenport یکنوع میزتحریر فریف
dainty هر چیز فریف و عالی
hyperfine structure ساختار فوق فریف
fine motor skills مهارتهای حرکتی فریف
plumulate دارای پرهای فریف و ریز
wire gauze تور فریف سیم مانند
rugulose دارای چینهای فریف وکوچک
penicillate دارای شبکه توری فریف
reticulated دارای شبکه سه بعدی فریف
in petto سری بصورت خیلی ریز و فریف
h.f.s structure hyperfine ساختار فوق فریف
curvaceous دارای انحناء وقوسهای فریف زنانه
cambric نوعی پارچه کتانی فریف قمیص
wirespun زیاد کشیده ونازک لطیف فریف
curvacious دارای انحناء وقوسهای فریف زنانه
mechlin توری فریف مخصوص کلاه وتوری دوزی
close grain دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
mignonette یکجور توری فریف سبز مایل به سفید
close grained دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
diatomite ذرات فریف و ریزسیلیسی که از بقایای گمزادان بدست می اید
iceneedle یکی از ذرات فریف یخ که درهوای سرد و شفاف بطورشناوریافت میشود
bone china چینی فراتاب و فریف که از رس سفید و خاکستر استخوان درست شده است
malines تور فریف ابریشمی و اهاردارکه برای لباس وکلاه زنانه بکار میبرند
crocus cloth پارچه زبری که اکسید فریک قرمزرنگ فریف و ریزسایندهای روی سطح ان قرارگرفته و برای جلا دادن فلزات بکارمیرود
thumbnails نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
thumbnail نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com