Dictiornary-Farsi | سوراخ بشگه رابستن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (10 milliseconds)

English	Persian
bung	سوراخ بشگه رابستن
bunged	سوراخ بشگه رابستن
bunging	سوراخ بشگه رابستن
bungs	سوراخ بشگه رابستن


Other Matches

bottled gas	بشگه یااستوانه محتوی گازفشرده
seel	چشم رابستن
pinioning	دست کسی رابستن
pinion	دست کسی رابستن
pinions	دست کسی رابستن
hobbling	دست وپای کسی رابستن
hobbles	دست وپای کسی رابستن
hobbled	دست وپای کسی رابستن
hobble	دست وپای کسی رابستن
centred	سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centered	سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centers	سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre	سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
center	سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie	[پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
dilly bag	کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
to pink out leather	چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
fenestration	چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
perforation	عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
float stone	سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
sights	سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
sight	سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
cancellate	سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
thirl	سوراخ سوراخ کردن دریدن
pinker	سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
gruyere cheese	پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
pink	سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pinkest	سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
foraminate	ثقبه دار سوراخ سوراخ
cancellated	سوراخ سوراخ اسفنجی
millepore	مرجان سوراخ سوراخ
cancellous	سوراخ سوراخ اسفنجی
riddle	سوراخ سوراخ کردن
grids	دریچه سوراخ سوراخ
grid	دریچه سوراخ سوراخ
riddles	سوراخ سوراخ کردن
swage block	قالب سوراخ سوراخ
cancellate	سوراخ سوراخ اسفنجی
breach	سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached	سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breaches	سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
foramen	سوراخ
finger hole	سوراخ
hole	سوراخ
fenestra	سوراخ
tapped	سوراخ
punch	سوراخ کن
tap	سوراخ
tapping	سوراخ
foraminated	سوراخ سوراخ
holed	سوراخ
foraminiferous	سوراخ سوراخ
broached	سوراخ کن
outage	سوراخ
outages	سوراخ
imperforate	بی سوراخ
broaches	سوراخ کن
loops	سوراخ
looped	سوراخ
loop	سوراخ
edge perforated	لب سوراخ
punched	سوراخ کن
columbarium	سوراخ
slotting	سوراخ
orifices	سوراخ
orifice	سوراخ
broacher	سوراخ کن
slot	سوراخ
slots	سوراخ
drill hole	سوراخ
holes	سوراخ
abroach	سوراخ
punches	سوراخ کن
alveolar	سوراخ سوراخ
awl	سوراخ کن
cribriform	سوراخ سوراخ
holing	سوراخ
broach	سوراخ کن
puncturing	سوراخ
puncture	سوراخ
perforation	سوراخ
borehole	سوراخ
boreholes	سوراخ
leaks	سوراخ
meshing	سوراخ
openings	سوراخ
punctulate	سوراخ سوراخ
boring	سوراخ
taphole	سوراخ
thirl	سوراخ
broaching	سوراخ کن
leaked	سوراخ
leak	سوراخ
opening	سوراخ
punctures	سوراخ
waterhole	سوراخ
punctured	سوراخ
waterholes	سوراخ
pecker	سوراخ کن
meshes	سوراخ
mure	سوراخ
pigenhole	سوراخ
eyelets	سوراخ
peep hole	سوراخ
piercer	سوراخ کن
pertusion	سوراخ
perforator	سوراخ کن
laces	پر از سوراخ
spy hole	سوراخ
overtures	سوراخ
pumiceous	سوراخ سوراخ
mesh	سوراخ
lace	پر از سوراخ
pitting	سوراخ سوراخ
pinking	سوراخ
eyelet	سوراخ
overture	سوراخ
stabbed	سوراخ کردن
buttonholes	سوراخ دکمه
manhole	سوراخ ادم رو
buttonhole	سوراخ دکمه
stabs	سوراخ کردن
plug	سوراخ گیره
plugging	سوراخ گیره
buttonholing	سوراخ دکمه
buttonholed	سوراخ دکمه
manholes	سوراخ ادم رو
pore	سوراخ ریز
bores	سوراخ کردن
loopholes	سوراخ دیدبانی
bores	قطر یک سوراخ
bores	سوراخ مته
loophole	سوراخ دیدبانی
broaching	سوراخ کردن
broaches	سوراخ کردن
pitted	سوراخ سوراخ چاله چاله
broached	سوراخ کردن
pore	ریزه سوراخ
bore	قطر یک سوراخ
bore	سوراخ مته
porthole	سوراخ برج
portholes	سوراخ برج
scuttle	سوراخ کردن
scuttled	سوراخ کردن
scuttles	سوراخ کردن
scuttling	سوراخ کردن
pores	ریزه سوراخ
pores	سوراخ ریز
bore	سوراخ کردن
broach	سوراخ کردن
penetrable	سوراخ شدنی
steek	سوراخ کردن
tape perforator	نوار سوراخ کن
taphole	سوراخ بشکه
the two nostrils	دو سوراخ بینی
thumbhole	سوراخ شستی
ticket punch	بلیت سوراخ کن
to break open	سوراخ کردن
to burn a hole	سوراخ کردن
to drill through	سوراخ کردن
sprocket hole	سوراخ زنجیری
spiracle	سوراخ تنفس
perforative	سوراخ کننده
pore fungus	اغاریقون پر سوراخ
pory	پر سوراخ پر منفذ
punched hole	سوراخ منگنه
puncher	سوراخ کننده
rivet hole	سوراخ پرچ
shrink hole	سوراخ انقباض
snuffer	سوراخ بینی
spile	سوراخ گیری
to punch a hole in	سوراخ کردن
wear a hole in	سوراخ کردن
the eye of the needle	سوراخ سوزن
culver-hole	سوراخ داربست
loop-hole	سوراخ دیدبانی
Every nook and corner.	هر سوراخ سنبه ای
foot hole	سوراخ پائینی
to pick a hole in	سوراخ کردن
to pick a hole in	سوراخ کندن در
to poke a hole in any thing	سوراخ کردن
to set abroach	سوراخ کردن
transfix	سوراخ کردن
tuyere	سوراخ هوا
ventage	سوراخ باد
weak square	حفره سوراخ
zero punch	سوراخ صفر
on tap	سوراخ دار
plugs	سوراخ گیره
bunghole	سوراخ مقعد
canaliculus	سوراخ باریک
center mark	مرکز سوراخ
center punch	مرکز سوراخ
chimney flow	سوراخ تنور
core hole	سوراخ هسته
cross hole	سوراخ عرضی
deep hole boring	سوراخ عمیق
deep hole drilling	سوراخ عمیق
bottom hole	سوراخ اصلی
blind hole	سوراخ مسدود

bung