Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English
Persian
buttonhole
سوراخ دکمه
buttonholed
سوراخ دکمه
buttonholes
سوراخ دکمه
buttonholing
سوراخ دکمه
Other Matches
single breasted
دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
single-breasted
دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
centers
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
center
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centred
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centered
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie
[پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
dilly bag
کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
to pink out leather
چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
perforation
عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
sight
سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
sights
سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
float stone
سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
fenestration
چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
cancellate
سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
gruyere cheese
پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
foraminate
ثقبه دار سوراخ سوراخ
pinkest
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pinker
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pink
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
thirl
سوراخ سوراخ کردن دریدن
buttons
دکمه
button hole
جا دکمه
tubercle
دکمه
shutter release button
دکمه
stop knob
دکمه
knobs
دکمه
knop
دکمه
knob
دکمه
tuberculum
دکمه
gemma
دکمه
reset button
دکمه
shooting adjustment keys
دکمه
botton
دکمه
bottle flower
گل دکمه
tuber
دکمه
button
دکمه
buttoned
دکمه
buttoning
دکمه
tubers
دکمه
grid
دریچه سوراخ سوراخ
riddle
سوراخ سوراخ کردن
millepore
مرجان سوراخ سوراخ
cancellate
سوراخ سوراخ اسفنجی
grids
دریچه سوراخ سوراخ
cancellated
سوراخ سوراخ اسفنجی
swage block
قالب سوراخ سوراخ
riddles
سوراخ سوراخ کردن
cancellous
سوراخ سوراخ اسفنجی
gemmiparous
دکمه اور
push button
دکمه فشاری
Buttonhole
کتی که در دو طرف دکمه دارد
flue stop
دکمه ارگ
snap fastener
دکمه فشاری
snap fastener
دکمه قابلمه
sleeve link
دکمه زنجیری
radio button
دکمه رادیو
gemmule
دکمه گیاهک
mouse button
دکمه ماوس
knobbed
دکمه دار
double breasted
کت چهار دکمه
buttonhook
قلاب دکمه
unbuttoning
گشودن دکمه
unbuttons
گشودن دکمه
alarm push
دکمه اژیر
cuffing
دکمه سردست
buttonhook
سگک دکمه
unbutton
گشودن دکمه
cuffs
دکمه سردست
cuffed
دکمه سردست
cuff
دکمه سردست
buttonhook
دکمه انداز
unbuttoned
گشودن دکمه
push botton
دکمه زنگ اخبار
canopy release knob
دکمه برقراری سایبان
buttoning
هرچیزی شبیه دکمه
olivet
دکمه هسته خرمایی
olivette
دکمه هسته خرمایی
viewfinder adjustment keys
دکمه یابنده هدف
beater ejector
دکمه تعویض سر همزن
coarse adjustment knob
دکمه تنظیم زیرین
button
هرچیزی شبیه دکمه
condenser adjustment knob
دکمه تنظیم تراکم
film advance mode
دکمه رد کردن فیلم
door stop
دکمه کله قندی
fine adjustment knob
دکمه تنظیم دقیق
buttoned
هرچیزی شبیه دکمه
stud
دکمه سردست دسته
breached
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breaches
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
boutonniere
بریدگی یاشکاف جای دکمه
eyes
دکمه یا گره سیب زمینی
eye
دکمه یا گره سیب زمینی
eyeing
دکمه یا گره سیب زمینی
cornet a pistons
یکجورسازشیپوری که چندین دکمه دارد
exposure adjustment knob
دکمه نمایش تعداد فیلم
double breasted
کتی که در دو طرف دکمه دارد
seat back adjustment knob
دکمه تنظیم پشتی صندلی
tuberculous
دارای برامدگی یا دکمه مسلول
farcy button
دکمه یابرامدگی درناخوشی سراجه
farcy bud
دکمه یابرامدگی درناخوشی سراجه
eying
دکمه یا گره سیب زمینی
shell jacket
بالاتنه کوتاه دکمه دار نظامی
etui
جعبهء کوچک زینتی سوزن نخ و دکمه
boutonniere
گلی که درسوراخ دکمه کت زده میشود
righting
دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید
right
دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید
righted
دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید
reefing jacket
یکجور نیمتنه چسبان که از دوطرف دکمه میخورد
pushbutton
آنچه با فشار دادن یک دکمه کار کند
programmable function keyboard
صفحه کلید دکمه یی برای سیستمهای گرافیکی
pelican crossing
دکمه ای که با زدن آن عبور و مرور قطع میشود
double click
احضار یک فرمان توسط دکمه دستگاه OUSE
to make a typo
[American E]
اشتباه روی دکمه ای فشار دادن
[کلید یا تلفن]
O.K.
دکمه OK که برای شروع یا تایید یک عمل به کار می رود
clicked
تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE
click
تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE
to hit the wrong key
[on the PC/phone/calculator]
اشتباه روی دکمه ای فشار دادن
[کلید یا تلفن]
to make a typing error
[mistake]
اشتباه روی دکمه ای فشار دادن
[کلید یا تلفن]
clicks
تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE
Programs menu
زیر منوییکه از دکمه Start در ویندوز قابل دستیابی است
clicking
فشار دادن دکمه بالای دستگاه ماوس paste and cut
double
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
doubled up
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
doubled
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
to press the button
دکمه را فشار دادن در راه انداختن چیزی یا کاری پیش قدم شدن
click
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
clicked
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
clicks
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
contrasts
دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrast
دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrasted
دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrasting
دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
taskbar
میلهای که درپایین صفحه ویندوز اجرا میشود و دکمه + Start و پیش از سایر برنامه ها پنجرههای جاری را نشان میدهد
shift click
ضرب دکمه ماوس همراه بافشردن کلید Shift صفحه کلید
dial up
استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
pull down menu
فهرستی که میتواند توسط تیک کردن اشاره گر ماوس بر روی عنوان ان و یا توسط فشردن دکمه صفحه کلیدنمایش داده
tam o' shanter
کلاه منگوله دار یا دکمه دار
looped
سوراخ
columbarium
سوراخ
eyelets
سوراخ
eyelet
سوراخ
cribriform
سوراخ سوراخ
puncturing
سوراخ
loops
سوراخ
pecker
سوراخ کن
tapping
سوراخ
holes
سوراخ
holing
سوراخ
imperforate
بی سوراخ
edge perforated
لب سوراخ
drill hole
سوراخ
openings
سوراخ
opening
سوراخ
tap
سوراخ
finger hole
سوراخ
tapped
سوراخ
loop
سوراخ
punctures
سوراخ
orifice
سوراخ
meshing
سوراخ
meshes
سوراخ
mesh
سوراخ
broaching
سوراخ کن
broaches
سوراخ کن
broached
سوراخ کن
broach
سوراخ کن
laces
پر از سوراخ
orifices
سوراخ
punctured
سوراخ
broacher
سوراخ کن
puncture
سوراخ
leak
سوراخ
leaked
سوراخ
leaks
سوراخ
perforation
سوراخ
awl
سوراخ کن
boring
سوراخ
alveolar
سوراخ سوراخ
abroach
سوراخ
lace
پر از سوراخ
punches
سوراخ کن
perforator
سوراخ کن
pumiceous
سوراخ سوراخ
punctulate
سوراخ سوراخ
pertusion
سوراخ
slotting
سوراخ
slots
سوراخ
boreholes
سوراخ
thirl
سوراخ
foraminiferous
سوراخ سوراخ
punch
سوراخ کن
slot
سوراخ
pitting
سوراخ سوراخ
spy hole
سوراخ
peep hole
سوراخ
piercer
سوراخ کن
punched
سوراخ کن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com