Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English
Persian
deep hole boring
سوراخ عمیق
deep hole drilling
سوراخ عمیق
Search result with all words
deep hole boring machine
دستگاه مته سوراخ عمیق
deep hole drilling machine
دستگاه مته سوراخ عمیق
Other Matches
center
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centered
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centred
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centers
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie
[پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
dilly bag
کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
to pink out leather
چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
perforation
عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
fenestration
چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
float stone
سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
sight
سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
sights
سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
cancellate
سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
pink
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
thirl
سوراخ سوراخ کردن دریدن
pinkest
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
foraminate
ثقبه دار سوراخ سوراخ
pinker
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
gruyere cheese
پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
profound
عمیق
deep rooted
عمیق
deep
عمیق
deepest
عمیق
fathomless
عمیق
deeper
عمیق
channeling
قسمت عمیق اب
willie waught
جرعه عمیق
abyss
بسیار عمیق
abysses
بسیار عمیق
soaking pit
کوره عمیق
channelled
قسمت عمیق اب
heartstrings
احساسات عمیق
depth charge
خرج عمیق
recondite
عمیق پیچیده
depth adjustment
تنظیم عمیق
profoundly
بطور عمیق
inhalation
نفس عمیق
grand opera
اپرای عمیق
in-depth
دقیق و عمیق
channels
قسمت عمیق اب
channeled
قسمت عمیق اب
channel
قسمت عمیق اب
suspiration
نفس عمیق
deep fording
عبور از اب عمیق
deep drawing
کشش عمیق
depth charges
خرج عمیق
crevasses
شکاف عمیق
advance cracking
ترکهای عمیق
crevasse
شکاف عمیق
deep percolation
نفوذ عمیق
sopor
خواب عمیق
canyon
دره عمیق
midnight
دل شب تاریکی عمیق
deep well
چاه عمیق
pit type furnace
کوره عمیق
deep targets
هدفهای عمیق
abysm
بسیار عمیق
canyons
دره عمیق
pit furnace crane
جراثقال کوره عمیق
pit type furnace
کوره نوع عمیق
reconditely
بطور پوشیده یا عمیق
subsoil
شخم عمیق زدن
deep charge
خرج عمیق دریایی
subsoil ploughing
شخم گود یا عمیق
psychognosy
مطالعه عمیق روانی
suspire
نفس عمیق کشیدن
psychognosis
مطالعه عمیق روانی
heartstring
عمیق ترین احساسات دل
ebb tide
جریان جذر عمیق
diving well
قسمت عمیق استخر
deep fording
عبوراز پایاب عمیق
canons
دره عمیق وباریک
slow-wave sleep
[SWS]
خواب عمیق
[روانشناسی]
deep sleep
خواب عمیق
[روانشناسی]
to be dead asleep
در خواب عمیق بودن
canon
دره عمیق وباریک
deep supporting fire
اتش پشتیبانی عمیق
clunk
صدای عمیق و تو خالی
clunks
صدای عمیق و تو خالی
ravine
دره تنگ و عمیق
ravines
دره تنگ و عمیق
steep
دارای شیب عمیق
steepest
دارای شیب عمیق
bathyal
مربوط به دریای عمیق
To take a deep breath .
نفس عمیق کشیدن
in a world of one's own
<idiom>
مشکل عمیق داشتن
cancellate
سوراخ سوراخ اسفنجی
cancellous
سوراخ سوراخ اسفنجی
swage block
قالب سوراخ سوراخ
cancellated
سوراخ سوراخ اسفنجی
grids
دریچه سوراخ سوراخ
riddles
سوراخ سوراخ کردن
riddle
سوراخ سوراخ کردن
grid
دریچه سوراخ سوراخ
millepore
مرجان سوراخ سوراخ
deep minefield
میدان مین عمیق زیرابی
bore hole pump
تلمبه توربینی چاه عمیق
plunge
گودال عمیق سرازیری تند
plunged
گودال عمیق سرازیری تند
plunges
گودال عمیق سرازیری تند
depth-adjustment mechanism
طرز کار تنظیم عمیق
tarn
دریاچه عمیق وکوچک کوهستانی
total discharge
تخلیه الکتریکی عمیق
[در باتری]
breaches
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
heart strings
عمیق ترین احساسات دل رشته هایاریسمانهای دل
subcutis
عمیق ترین قسمت زیر پوست
ruts
جای چرخ عمیق روی شوسه
rut
جای چرخ عمیق روی شوسه
hungry
[تورفتگی طاقچه مانند در دیوار عمیق]
deep discharge
تخلیه الکتریکی عمیق
[مهندسی برق یا الکترونیک]
I have thought long and hard about it.
خیلی عمیق و دراز مدت درباره اش فکر کردم.
Sophrosyne
وضعیت سالم ذهن توصیف شده با خویشتنداری اعتدال و آگاهی عمیق از نفس حقیقی که به شادی واقعی منجر میشود
straddle trench
خندق یا نوعی سنگر عمیق خطی کوتاه که معمولا برای تهیه مستراح اردوگاهی مورد استفاده قرار می گیرد
broaches
سوراخ کن
opening
سوراخ
drill hole
سوراخ
alveolar
سوراخ سوراخ
holing
سوراخ
holed
سوراخ
abroach
سوراخ
openings
سوراخ
meshes
سوراخ
edge perforated
لب سوراخ
holes
سوراخ
boring
سوراخ
puncturing
سوراخ
awl
سوراخ کن
columbarium
سوراخ
pecker
سوراخ کن
leaks
سوراخ
leaked
سوراخ
meshing
سوراخ
mesh
سوراخ
laces
پر از سوراخ
lace
پر از سوراخ
leak
سوراخ
eyelets
سوراخ
eyelet
سوراخ
broach
سوراخ کن
punctures
سوراخ
punctured
سوراخ
tap
سوراخ
tapped
سوراخ
broached
سوراخ کن
tapping
سوراخ
puncture
سوراخ
punched
سوراخ کن
perforation
سوراخ
loop
سوراخ
looped
سوراخ
loops
سوراخ
broacher
سوراخ کن
cribriform
سوراخ سوراخ
taphole
سوراخ
pitting
سوراخ سوراخ
punch
سوراخ کن
outages
سوراخ
mure
سوراخ
pumiceous
سوراخ سوراخ
overtures
سوراخ
slot
سوراخ
overture
سوراخ
orifice
سوراخ
pigenhole
سوراخ
piercer
سوراخ کن
punches
سوراخ کن
outage
سوراخ
perforator
سوراخ کن
thirl
سوراخ
spy hole
سوراخ
peep hole
سوراخ
punctulate
سوراخ سوراخ
waterholes
سوراخ
foraminiferous
سوراخ سوراخ
pertusion
سوراخ
foraminated
سوراخ سوراخ
broaching
سوراخ کن
foramen
سوراخ
finger hole
سوراخ
hole
سوراخ
borehole
سوراخ
waterhole
سوراخ
fenestra
سوراخ
imperforate
بی سوراخ
slots
سوراخ
pinking
سوراخ
orifices
سوراخ
boreholes
سوراخ
slotting
سوراخ
plugs
سوراخ گیره
plug
سوراخ گیره
foxhole
سوراخ روباه
auger
زمین سوراخ کن
plugging
سوراخ گیره
blind hole
سوراخ کور
bores
قطر یک سوراخ
basic hole
سوراخ مقدماتی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com