Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English
Persian
hypodermic
سوزن مخصوص تزریق زیر جلد
hypodermics
سوزن مخصوص تزریق زیر جلد
Other Matches
needle
با سوزن تزریق کردن
needles
با سوزن تزریق کردن
needling
با سوزن تزریق کردن
needled
با سوزن تزریق کردن
hypo
سوزن تزریق زیر جلدی
hyodermic needle
سوزن امپول یا تزریق زیر جلدی
hypodermic injection
تزریق زیر جلدی تزریق پوستی
acupunctuate
با سوزن سوراخ کردن سوزن فروکردن
electrically
قطعه حافظه فقط خواندنی که مختوای آن با اعمال ولتاژ خاص به سوزن نوشتن فایل برنامه ریزی است و توسط نور یا ولتاژ مخصوص قابل پاک شدن است
needle point
سر سوزن سوزن دوزی
erasable
قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
lutes
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
write
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil
روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
typeface
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typefaces
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
graphics
کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
registering
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
mud injection
تزریق گل
transfusion
تزریق
transfusions
تزریق
spraying
تزریق
infusion
تزریق
infusions
تزریق
sprayed
تزریق
spray
تزریق
injection
تزریق
shots
تزریق
shot
تزریق
sprays
تزریق
injections
تزریق ها
jab
[British]
[colloquial]
تزریق
intinction
تزریق
low level injection
تزریق کم
jab
[colloquial]
تزریق
injective function
تزریق
mud grouting
تزریق گل
needling
سوزن
styli
سوزن
stylus
سوزن
styluses
سوزن
switch point
سوزن
needle
سوزن
bard
سوزن
bards
سوزن
needled
سوزن
needleful
یک سوزن نخ
needles
سوزن
stilus
سوزن
deleted
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
injector valve
سوپاپ تزریق
grouting galleries
مجاری تزریق
spraying
تزریق کردن
injector
تزریق کننده
perfuse
تزریق کردن
grout curtain
پرده تزریق
injection grid
شبکه تزریق
gas injection
تزریق بنزین
fule injection
تزریق سوخت
injection level
سطح تزریق
sprays
تزریق کردن
drilled grout hole
سوراخ تزریق
drilled grout hole
چاه تزریق
grout hole
سوراخ تزریق
metal spraying
تزریق فلزی
grout hole
چاه تزریق
grouting gallery
دالان تزریق
perfusion
تزریق وریدی
immit
تزریق کردن
inspirator
تزریق کننده
spray
تزریق کردن
cement grouting
تزریق سیمان
intake well
چاه تزریق
chemical consolidation
تزریق شیمیایی
injection capacity
فرفیت تزریق
chemical grouting
تزریق شیمیایی
chemical injection
تزریق شیمیایی
pilot injection
تزریق مقدماتی
injection efficiency
بازده تزریق
injection point
نقطه تزریق
injection of money
تزریق پول
clay grouting
تزریق خاک رس
injector
الت تزریق
sprayed
تزریق کردن
guns
دستگاه تزریق
gun
دستگاه تزریق
injected
تزریق کردن
inject
تزریق کردن
syringes
تزریق کردن
syringe
تزریق کردن
vaccinophobia
تزریق هراسی
injecting
تزریق کردن
blast injection engine
موتور تزریق دم
blanket grouting
تزریق سطحی
injects
تزریق کردن
spary gun
پیستوله تزریق
spartter
تزریق کننده
spary gun
تلمبه تزریق
spartter loss
تلف تزریق
the eye of the needle
سوراخ سوزن
pricking
خراش سوزن
belonephebia
سوزن هراسی
drilling pipe
سوزن حفاری
darning neddle
سوزن رفوگری
pricks
خراش سوزن
firing pin
سوزن اتش
firing pin
سوزن ماشه
staple
سوزن منگنه
packing needle
سوزن جوالدوزی
injected
سوزن زدن
injecting
سوزن زدن
injects
سوزن زدن
sew
سوزن کاری
pricked
خراش سوزن
prick
خراش سوزن
catwhisker
سوزن بلور
whisker
سوزن بلور
pinned
ورودی با سه سوزن
pin
ورودی با سه سوزن
needling
سوزن پیکاپ
touch needle
سوزن محک
housewives
سوزن دان
test point
سوزن ازمایشی
aciform
بشکل سوزن
needles
سوزن پیکاپ
acicular
سوزن وار
aciculate
سوزن وار
needle
سوزن پیکاپ
needled
سوزن پیکاپ
sailmaker's needle
سوزن چادردوزی
pinning
ورودی با سه سوزن
pointsman
سوزن بان
core nail
سوزن هسته
inject
سوزن زدن
darning needle
سوزن رفوگری
vga
- سوزن یا پورت
switch
سوزن دوراهی
housewife
سوزن دان
switched
سوزن دوراهی
work basket
سبد سوزن و نخ
needle point
نوک سوزن
switches
سوزن دوراهی
work baskets
سبد سوزن و نخ
hypodermics
تزریق زیر جلدی
airless solid injection
تزریق بدون کمپرسور
gas injection method
روش تزریق گاز
transfusion
رسوخ تزریق خون
concrete gun
دستگاه تزریق بتن
hypodermic
تزریق زیر جلدی
hypo
تزریق زیر جلدی
transfusions
رسوخ تزریق خون
flame spray
تزریق کردن شعلهای
grouting
تزریق دوغاب سیمان
fuel injection system
سیستم تزریق سوخت
grease injector
تزریق کننده گریس
grouted alluvium
ابرفت تزریق شده
jetting tube
لوله تزریق در حفاری
injection
داروی تزریق کردنی
metal spray gun
تلمبه تزریق فلز
iodize
یود تزریق کردن
petrol injection pump
پمپ تزریق بنزین
injector pump
پمپ تزریق سوخت
injection timing
تنظیم مقدار تزریق
petrol injection motor
موتور تزریق بنزینی
needlework
کار سوزن دوزی
eye
گوشوارهای سوراخ سوزن
eye
دهانه سوراخ سوزن
vaccine point
سوزن ابله کوبی
eyeing
گوشوارهای سوراخ سوزن
eyeing
دهانه سوراخ سوزن
firing pin
سوزن قفل اتش
needle book
سوزن دان کتابی
needle lace
کار سوزن دوزی
needled
سوزن دوزی کردن
needles
سوزن دوزی کردن
gates
سوزن اتصال به یک FET
gate
سوزن اتصال به یک FET
needling
سوزن دوزی کردن
dog spike
سوزن نوک گیر
needle test of vicat
ازمایش با سوزن ویکا
needle
سوزن دوزی کردن
eyes
دهانه سوراخ سوزن
eyes
گوشوارهای سوراخ سوزن
A sharp knife (pin , needle)
چاقو (سوزن ) تیر
gas inlet valve needle
سوزن شیرورودی بنزین
drop on
سوزن دوراهی خط اهن
eying
دهانه سوراخ سوزن
eying
گوشوارهای سوراخ سوزن
embedded code
کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
transfusable
قابل تزریق در جسم دیگری
throwin
در دنده انداختن تزریق کردن
transfuse
رسوخ یافتن در تزریق کردن در
transfusible
قابل تزریق در جسم دیگری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com