English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
c سومین حرف الفبای انگلیسی و غالب السنه غربی هرچیزی درمرتبه سوم
Other Matches
w بیست و سومین حرف الفبای انگلیسی
cee نام سومین حرف انگلیسی
o پانزدهمین حرف الفبای انگلیسی
n چهاردهمین حرف الفبای انگلیسی
H, h (H's, h's) حرف هشتم الفبای انگلیسی
I نهمین حرف الفبای انگلیسی
G, g (G's, g's) حرف هفتم الفبای انگلیسی
F, f (F's, f's) حرف ششم الفبای انگلیسی
l دوازدهمین حرف الفبای انگلیسی
Q, q (Q's, q's) حرف هفدهم الفبای انگلیسی
P, p (P's, p's) حرف شانزدهم الفبای انگلیسی
J, j (J's, j's) حرف دهم الفبای انگلیسی
S, s (S's, s's) حرف نوزدهم الفبای انگلیسی
M, m (M's, m's) حرف سیزدهم الفبای انگلیسی
q هفدهمین حرف الفبای انگلیسی
L, l (L's, l's) حرف دوازدهم الفبای انگلیسی
E, e (E's, e's) حرف پنجم الفبای انگلیسی
N, n (N's, n's) حرف چهاردهم الفبای انگلیسی
K, k (K's, k's) حرف یازدهم الفبای انگلیسی
O, o (O's, o's) حرف پانردهم الفبای انگلیسی
k یازدهمین حرف الفبای انگلیسی
j دهمین حرف الفبای انگلیسی
d حرف چهارم الفبای انگلیسی
m سیزدهمین حرف الفبای انگلیسی
e پنجمین حرف الفبای انگلیسی
I, i (I's, i's) حرف نهم الفبای انگلیسی
T, t (T's, t's) حرف بیستم الفبای انگلیسی
A, a (A's, a's) حرف اول الفبای انگلیسی
B, b (B's, b's) حرف دوم الفبای انگلیسی
f ششمین حرف الفبای انگلیسی
R, r (R's, r's) حرف هجدهم الفبای انگلیسی
g حرف هفتم الفبای انگلیسی
s نوزدهمین حرف الفبای انگلیسی
h هشتمین حرف الفبای انگلیسی
D, d (D's, d's) حرف چهارم الفبای انگلیسی
C, c (C's, c's) حرف سوم الفبای انگلیسی
W, w (W's, w's) حرف بیستو سوم الفبای انگلیسی
X, x (X's, x's) حرف بیستو چهارم الفبای انگلیسی
Y, y (Y's, y's) حرف بیستو پنجم الفبای انگلیسی
Z, z (Z's, z's) حرف بیستو ششم الفبای انگلیسی
U, u (U's, u's) حرف بیست و یکم الفبای انگلیسی
V, v (V's, v's) حرف بیستو دوم الفبای انگلیسی
u بیست و یکمین حرف الفبای انگلیسی
v حرف بیست و دوم الفبای انگلیسی
x حرف بیست و چهارم الفبای انگلیسی
p شانزدهمین حرف الفبای زبان انگلیسی
y بیست و پنجمین حرف الفبای انگلیسی
i , i حرف نهم الفبای انگلیسی برابر با
b دومین حرف الفبای انگلیسی که ازحروف بی صداست
z بیست و ششمین و اخرین حرف الفبای انگلیسی
tertiery پر سومین ردیف بال مرغ سومین دوره طبقات الارضی
ABC سه حرف اول الفبای انگلیسی که نماینده حروف الفبا است الفبا
kappa حرف دهم الفبای یونانی که معادل حرف >کاف < فارسی وK انگلیسی است
t بیستمین حرف الفبای انگلیسی هر چیزی شبیه حرف T
r حرف " ر" هیجدهمین حرف الفبای انگلیسی
linguistics علم السنه واشتقاق لغات وساختمان وترکیب کلمات وصرف ونحو لسانیات
anglicization انگلیسی منشی اتصاف بصفات و خصوصیات انگلیسی
anglicism اصطلاح زبان انگلیسی انگلیسی مابی
tertiary سومین
third-class سومین دسته
third class سومین دسته
ternary سومین گروه سه تایی
ternate سومین گروه سه تایی
tertiary consumers مصرف کنندگان سومین
daisy chain سومین را و... فراخوانی می کنند
tertial سومین ردیف شاهپر
forty سومین امتیاز در یک گیم تنیس
forties سومین امتیاز در یک گیم تنیس
lime juicer ملوان انگلیسی انگلیسی
tertial مربوط به سومین شاهپر بال پرندگان
autumns اخرین قسمت سومین دوره زندگی
mi سومین نوت گام دیاتونیک موسیقی
autumn اخرین قسمت سومین دوره زندگی
earned run کسب امتیاز پیش از سوزاندن سومین نفر
anglicize انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicised انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicises انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicizing انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicizes انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicising انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicized انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
mediant سومین گام واقع بین نت پنجم ومایه نما
overbearing غالب
predominant غالب
dominant غالب
dominant gene ژن غالب
conqueror غالب
prevail غالب
conquerors غالب
prevailed غالب
prevails غالب
prevailing غالب
violent presumption فن غالب
aught هرچیزی
to get the upper hand غالب شدن
to get the better of غالب امدن بر
dominant نافذ غالب
surmounted غالب امدن بر
surmounting غالب امدن بر
surmounts غالب امدن بر
prevailing wind باد غالب
prepotent reflex بازتاب غالب
ofttimes غالب اوقات
to gain the upper hand غالب شدن
ofentimes غالب اوقات
surmount غالب امدن بر
to win over to one's side غالب امدن بر
beat غالب شدن
regained غالب شدن بر
regaining غالب شدن بر
regains غالب شدن بر
inducing غالب امدن بر
To overpower. To overcome . To vanquish. To win. غالب آمدن
prevailing condition شرط غالب
induces غالب امدن بر
induced غالب امدن بر
beats غالب شدن
induce غالب امدن بر
The victor and the vanquished. غالب ومغلوب
dominant design طرح غالب
regain غالب شدن بر
often غالب اوقات
a lot of times <adv.> غالب اوقات
regularly [often] <adv.> غالب اوقات
frequently <adv.> غالب اوقات
many times <adv.> غالب اوقات
prevails غالب امدن
prevailed غالب امدن
prevail غالب امدن
oft [archaic, literary] <adv.> غالب اوقات
on any number of occasions <adv.> غالب اوقات
often <adv.> غالب اوقات
overruling نافذ غالب
palms کف هرچیزی پهنه
crown بالای هرچیزی
crowns بالای هرچیزی
loose ends انتهای شل هرچیزی
loose end انتهای شل هرچیزی
palm کف هرچیزی پهنه
triumphing غالب امدن پیروزشدن
prepotent نیرومندتر از دیگران غالب
To get the better of someone . To defeat someone . بر کسی غالب آمدن
triumph غالب امدن پیروزشدن
triumphed غالب امدن پیروزشدن
prevailingly بطور شایع یا غالب
to weigh down غالب امدن چربیدن
triumphs غالب امدن پیروزشدن
preponderantly بطور غالب یا افزون
top dog نژاد یا شخص غالب
petticoats هرچیزی شبیه شلیته
petticoat هرچیزی شبیه شلیته
knife edge لبه تیز هرچیزی
buttoned هرچیزی شبیه دکمه
knife-edge لبه تیز هرچیزی
steelyard هرچیزی شبیه قپان
knife-edges لبه تیز هرچیزی
shoulder هرچیزی شبیه شانه
broadside سطح پهن هرچیزی
shouldered هرچیزی شبیه شانه
broadsides سطح پهن هرچیزی
cores مغز ودرون هرچیزی
nates هرچیزی شبیه کفل
shouldering هرچیزی شبیه شانه
shoulders هرچیزی شبیه شانه
rattail هرچیزی شبیه دم موش
spools هرچیزی شبیه قرقره
w هرچیزی بشکل حرف w
spindles هرچیزی شبیه دوک
buttoning هرچیزی شبیه دکمه
rinds پوسته بیرونی هرچیزی
button هرچیزی شبیه دکمه
spindle هرچیزی شبیه دوک
sheeting هرچیزی بشکل ورقه
core مغز ودرون هرچیزی
rind پوسته بیرونی هرچیزی
blade هرچیزی شبیه تیغه
spool هرچیزی شبیه قرقره
telegraph alphabet الفبای تلگراف
futhorc الفبای فوتارک
Roman alphabet الفبای لاتین
telegraphic alphabet الفبای تلگراف
embossed alphabet الفبای برجسته
phonetic alphabet الفبای صوتی
deaf and dumb alphabet الفبای کروگنگ
manual alphabet الفبای انگشتی
phonetic alphabet الفبای مکالماتی
finger alphabet الفبای انگشتی
grandfather file سومین گونه معروف فایل پشتیبان پس از فایل پدر و فرزند
bonnets کلاهک دودکش سرپوش هرچیزی
backboard تخته یا صفحهء پشت هرچیزی
bonnet کلاهک دودکش سرپوش هرچیزی
bolus قطعه کوچک وگردی از هرچیزی
blinded هرچیزی که مانع عبورنور شود
blazing star هرچیزی که موردتوجه دیگران باشد
boats کرجی هرچیزی شبیه قایق
blinds هرچیزی که مانع عبورنور شود
facture عمل یا طریقه ساختن هرچیزی
blind هرچیزی که مانع عبورنور شود
boat کرجی هرچیزی شبیه قایق
crumb هرچیزی شبیه خرده نان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com