English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
tertial سومین ردیف شاهپر
Other Matches
tertiery پر سومین ردیف بال مرغ سومین دوره طبقات الارضی
tertial مربوط به سومین شاهپر بال پرندگان
Jaldar [نوعی طرح پاکستانی که در آن ردیف های لوزی شکل و هشت وجهی بصورت یک ردیف در میان بافته می شوند.]
quill feather شاهپر
beams شاهپر تیرعمارت
beam شاهپر تیرعمارت
sickle feather شاهپر دم خروس
terraced houses خانههای در یک ردیف ردیف خانه ها
tertiary سومین
third-class سومین دسته
third class سومین دسته
daisy chain سومین را و... فراخوانی می کنند
ternary سومین گروه سه تایی
tertiary consumers مصرف کنندگان سومین
ternate سومین گروه سه تایی
row marker دستک نشانه ردیف مین علامت ردیف مین
cee نام سومین حرف انگلیسی
forties سومین امتیاز در یک گیم تنیس
forty سومین امتیاز در یک گیم تنیس
autumn اخرین قسمت سومین دوره زندگی
w بیست و سومین حرف الفبای انگلیسی
autumns اخرین قسمت سومین دوره زندگی
mi سومین نوت گام دیاتونیک موسیقی
earned run کسب امتیاز پیش از سوزاندن سومین نفر
mediant سومین گام واقع بین نت پنجم ومایه نما
c سومین حرف الفبای انگلیسی و غالب السنه غربی هرچیزی درمرتبه سوم
grandfather file سومین گونه معروف فایل پشتیبان پس از فایل پدر و فرزند
cue ردیف
cues ردیف
sequence ردیف
sequences ردیف
octachord ردیف
column ردیف
columns ردیف
rack ردیف
ranged ردیف
ranks ردیف صف
ranks ردیف
ranked ردیف صف
ranked ردیف
rank ردیف صف
rank ردیف
runs ردیف
run ردیف
tiers ردیف
ranges ردیف
range ردیف
tier ردیف
deque ردیف
lines ردیف
row ردیف
rowed ردیف
rows ردیف
racked ردیف
racks ردیف
class ردیف
classed ردیف
classes ردیف
line ردیف
wracked ردیف
wracks ردیف
classing ردیف
tiers ردیف شدن
tiers ردیف کردن
single line ردیف تکی
tier ردیف کردن
tiers ردیف صندلی
tier ردیف شدن
tier ردیف افقی
single line ردیف مجزا
seriated ردیف شده
tiers ردیف افقی
colonnade ردیف ستون
tierced ردیف شده
tierced ردیف دار
in a row ردیف شده
item number شماره ردیف
lance corporal هم ردیف سرجوخه
spooler برنامه ردیف گر
single file یک ردیف ستون
serially بطور ردیف
shaw ردیف درختان
file number شماره ردیف
realign ردیف کردن
realigned ردیف کردن
colonnades ردیف ستون
aline ردیف شدن
clavier ردیف جا انگشتی
clavier ردیف مضراب
realigns ردیف کردن
realigning ردیف کردن
seriation ردیف کردن
tier ردیف صندلی
series سلسله ردیف
patterns ردیف بندی
pattern ردیف بندی
rowed ردیف کردن
rowed ردیف مین
rows ردیف سطر
align ردیف کردن
rowed ردیف سطر
rows ردیف کردن
rows ردیف مین
aligned ردیف کردن
aligning ردیف کردن
aligns ردیف کردن
string ردیف سلسله
range سلسله ردیف
row ردیف مین
filed ردیف صف به صف کردن
file ردیف صف به صف کردن
hedgerows ردیف خاربن
row ردیف سطر
ranges سلسله ردیف
successions ردیف جانشینی
succession ردیف جانشینی
hedgerow ردیف خاربن
ranged سلسله ردیف
row ردیف کردن
hedgerows ردیف بوتههای پرچین
hypen ladder ردیف خطوط تیره
dress circle صندلیهای ردیف جلوتماشاخانه
second defendant متهم ردیف دوم
hedgerow ردیف بوتههای پرچین
rowed ردیف چند خانه
row ردیف چند خانه
line up ردیف ایستادن تیم
rows ردیف چند خانه
eleven punch سوراخ ردیف یازدهم
line-up ردیف ایستادن تیم
line-ups ردیف ایستادن تیم
monopteral دارای یک ردیف ستون
stacks ردیف کردن وسایل و تجهیزات
stack ردیف کردن وسایل و تجهیزات
stacked ردیف کردن وسایل و تجهیزات
straight f. پنج برگ ردیف ویکرنگ
aligns دریک ردیف قرار گرفتن
aligning دریک ردیف قرار گرفتن
key-couse [بیش از یک ردیف سنگ سر طاق]
aligned دریک ردیف قرار گرفتن
align دریک ردیف قرار گرفتن
rivet gage فاصله بین دو ردیف پرچ
unclassified در ردیف بخصوصی قرار نگرفته
colonnades ردیف ستون ایوان ستوندار
corvette رزمناوی که یک ردیف توپ دارد
terraces ردیف خانههای بهم پیوسته
terrace ردیف خانههای بهم پیوسته
bat around توپ زدن به نوبت در یک ردیف
onside در ردیف یا پشت سر توپدار بودن
print spooling progarm برنامه ردیف کننده چاپ
colonnade ردیف ستون ایوان ستوندار
colonnades ستون بندی ردیف درخت
colonnade ستون بندی ردیف درخت
lagomorphic وابسته به پستانداران جونده دو ردیف دندانی
quart major ردیف تک خال وشاه وبی بی وسرباز
quinquereme یکجورکرجی که پنج ردیف پاروزن داشت
peristyle ردیف ستونهای اطراف ایوان یا حیاط
hypostyle دارای سقف مبتنی بر ردیف ستون
lagomorphous وابسته به پستانداران جونده دو ردیف دندانی
coffer-dam [مانع موقت آب بین دو ردیف شمعها]
corbel-table [ردیف هایی از قوس های پیشکرده]
variable stator توربین گازی با چند ردیف تیغه استاتور
beadings تزیینی مرکب از دانهیا گویچههای ردیف شده
square leg محل بازیگر در ردیف توپزن وکمی دور از او
hamatum استخوان چنگکی ردیف دوم مچ دست پستانداران
columns ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
peristome ردیف دندانههای کوچک درپیرامون دهانه خزه ها
column ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
footlights ردیف چراغهای جلو صحنه نمایش ومانند ان
beading تزیینی مرکب از دانهیا گویچههای ردیف شده
wing forward هریک از دومهاجم بیرون ردیف دوم یاسوم در تجمع
amphistylar دارای دو ردیف ستون درطرفین یا در جلو و عقب ساختمان
the taxis are on their rank اتومبیلهای کرایهای درایستگاه خود ردیف ایستاده اند
row [ردیف بافت در عرض فرش که گاه به آن رجشمار نیز می گویند.]
frequencies تعداد دفعاتی که اشعه تصویر ردیف افقی پیکس ها را اسکن میکند
Crinkle دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
crankle دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
crinkum دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
frequency تعداد دفعاتی که اشعه تصویر ردیف افقی پیکس ها را اسکن میکند
v engine موتور پیستونی که سیلندرهای ان در دو ردیف مایل بشکل 7 قرار گرفته اند
crankum دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
vee engine موتور پیستونی که سیلندرهای ان در یک ردیف و بصورت مایل به یکدیگرقرار گرفته اند
bookend تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
bookends تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
broad arrow engine موتور پیستونی با سه ردیف سیلندر که با زاویه کمتر از09 درجه نسبت به یکدیگرقرارگرفته اند
assembly lines دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
dual استاندار بستههای مدار مجتمع با استفاده از دو ردیف موازی از سوزنهای متصل در امتداد لبه
assembly line دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
x engine موتور پیستونی با چهار ردیف سیلندر که از نمای روبروبصورت ایکس قرار گرفته اند
h engine موتور پیستونی با دو ردیف سیلندر روبروی قائم دوتایی و با دو میل لنگ که به خروجی مرکزی متصل شده اند
DIL مشخصه استاندارد برای بستههای مدار پیچیده که از دو ردیف موازی سوزنهای متصل در هر طرف تشکیل شده است
DB connector اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
fraudulent weave [false] بافت تقلبی [بافته هایی با تعداد پود بیش از حد عرف در هر ردیف یعنی دو یا سه پود یا با استفاده از نخ های مصنوعی]
Dudley carpet فرش سفارشی ایرانی دادلی [مربوط به قرن هفدهم میلادی به همراه درختان شکوفه دار و زمینه گل و بته بصورت ردیف های عرضی و جلوه ای از طرح جوشقان]
Moghat مقات [نوعی واحد اندازه گیری در مشهد که مبنای آن تعداد هزار و دویست گره در یک ردیف طولی و عرضی بوده و جهت پرداخت دستمزد بافنده بکار می رود.]
scanners وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
scanner وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
swathe ردیف باریک راه باریک
mine row ردیف مین در میدان مین
swath ردیف باریک راه باریک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com