Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English
Persian
corporal oath
سوگندی که بادست زدن بکتاب یاد کنند
Other Matches
bibliophilism
عشق بکتاب
affirmance
افهارسخنی بقیدراستی وقطعیت بی انکه سوگندی بخورند
fundamentalist
کسیکه نسبت بکتاب مقدس واصول دین پروتستان طرفدارعقایدکهنه است
to provoke somebody until a row breaks out
<idiom>
کسی را اینقدر اذیت کنند که شروع کنند به دعوی و پرخاش
multiprocessor
تعداد واحدهای پردازش که با هم یا جداگانه کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
multiprocessing system
سیستمی که چندین واحد پردازنده به هم کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
noncompatibility
دو یا چند سخت افزار که نمیتوانند داده رد و بدل کنند یا از وسیله جانبی یکسان استفاده کنند
When brothers quarrel, only fools believe.
<proverb>
برادران جنگ کنند ابلهان باور کنند.
modes
حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
mode
حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
collision detection
پروتکل ارتباطات شبکهای که مانع ارسال همزمان از دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و سپس ارسال کنند
handwrite
بادست نوشتن
hand play
شوخی بادست
handles
احساس بادست
handle
احساس بادست
freehand
بادست باز
scrambles
بادست وپا بالارفتن
handier
بادست انجام شده
handiest
بادست انجام شده
headlong
بادست پاچگی تند
scrambled
بادست وپا بالارفتن
scramble
بادست وپا بالارفتن
handy
بادست انجام شده
scrambling
بادست وپا بالارفتن
paddled
بادست نوازش کردن
paddles
بادست نوازش کردن
clambering
بادست وپا بالارفتن
clambers
بادست وپا بالارفتن
clamber
بادست وپا بالارفتن
manipulated
بادست عمل کردن
manipulates
بادست عمل کردن
paddle
بادست نوازش کردن
clambered
بادست وپا بالارفتن
paddling
بادست نوازش کردن
manipulate
بادست عمل کردن
handwork
بادست انجام شده
manipulatory
بادست درست شده
kwon
ضربه زدن بادست و خرد کردن با پا
gesticulatory
متضمن اشارات وحرکات بادست وسر
MMU
مدارهای منط قی الکترونیکی که سیگنالهای تنظیم حافظه تولید می کنند و تط بیق آدرس حافظه مجازی به محلهای حافظه فیزیکی را کنترل می کنند. MMU در قطعه پردازنده مجتمع شده است
CSMA CD
پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود
bongo
یکنوع طبل دوطرفه که بادست نواخته میشود
backdrops
پرش و افتادن به پشت بادست و پا در هوا و ایستادن
bongos
یکنوع طبل دوطرفه که بادست نواخته میشود
backdrop
پرش و افتادن به پشت بادست و پا در هوا و ایستادن
outside pass
رد کردن چوب امدادی بادست چپ به دست راست یار
outside kick and front headlock
گرفتن دست راست بادست چپ و چرخاندن ازروی پشت
handing
کمک کردن بادست کاری را انجام دادن یک وجب
hand
کمک کردن بادست کاری را انجام دادن یک وجب
companding
دو فرآیندی که داده را پیش از ارسال یا ذخیره فشرده می کنند و سپس داده فشرده را به صورت اولیه ذخیره می کنند
PRI
پشتیبانی کنند
they mingle their tears
با هم گریه می کنند
he is well spoken of
از او تعریف می کنند
he warned them to obey
اطاعت کنند
i hear him complain
میشنوم که شکایت می کنند
compatible
با هم درست کار می کنند
had it trans ted
بدهید ترجمه کنند
My feet hurt.
پاهایم درد می کنند.
the trumpets blows
شیپورها صدا می کنند
they make much noise
زیاد شلوق می کنند
charnel house
مردگان راتوده می کنند
daisy chain
سومین را و... فراخوانی می کنند
they dispute about nothing
درسرهیچ نزاع می کنند
Murray code
- بیت استفاده می کنند
they make much noise
خیلی صدا می کنند
watch pocket
جا ساعتی که به رختخواب اویزان کنند
the iron interest
کسانی که در اهن کار می کنند
they went to r. themselves
رفتند که نامه نویسی کنند
fire support coordinator
هماهنگ کنند پشتیبانی اتش
screen coordinator
هماهنگ کنند پوشش دریایی
knife board
میزی که روی ان کاردهاراپاک می کنند
They act after their kind.
جنس خود رفتار می کنند.
they are in full retreat
سخت عقب نشینی می کنند
fillister
رندهای که با ان کنش کاودرست کنند
Those who agree,raise their hands.
موافقین دستهایشان رابلند کنند
Providence watches over him.
از عالم غیب اورا حفا ظت می کنند
tightrope
طنابی که آکروباتها روی آن حرکت می کنند.
The story goes that …
آورده اند که (چنین روایت کنند )…
They fight like cat and dog .
باهم مثل سگ وگربه دعوا می کنند
pontoon
کرجی ته پهن که ازروی ان عبور کنند
Birds of a feather flock together .
<proverb>
پرندگان مشابه با یکدیگر پرواز مى کنند .
pontoons
کرجی ته پهن که ازروی ان عبور کنند
tandems
وضعیتی که در آن دووسیله همزمان کار می کنند
She is the talk of the town .
همه راجع به او ( پشت او ) صحبت می کنند
meat safe
قفسه گوشت که باتورسیمی درست می کنند
mealing table
صفحهای که باروت را روی ان نرم می کنند
mouse
که شما حرکت می دهید تنظیم می کنند
mouses
که شما حرکت می دهید تنظیم می کنند
who are your reference?
چه اشخاصی را دارید که شمارا معرفی کنند
the police are on his track
مامورین شهربانی اورا دنبال می کنند
koumiss
قومیس نوشابهای که تاتارهاازشیرمادیان درست می کنند
tandem
وضعیتی که در آن دووسیله همزمان کار می کنند
saw doctor
ماشینی که با ان دندانههای اره رادرست می کنند
oast
کورهای که رازک را دران خشک می کنند
mountain dew
ویسکی اسکاتلندی که بطورقاچاق در کوهستانهادرست می کنند
tightropes
طنابی که آکروباتها روی آن حرکت می کنند.
company grade
پرسنلی که در رده گروهان کار می کنند
combatable
قابل اینکه باان نبردیاضدیت کنند
musette
اهنگی که برای نی انبان درست می کنند
mud sill
پایه تبر پی استوانهای که در گل فرو می کنند
oleomargarine
کره تقلیدی که از گوشت گاودرست می کنند
human machine interface
حدی که در ان افراد با ماشین ها محاوره می کنند
ccd
که دستیابی ترتیبی یا تصادفی را ممکن می کنند
collaret
یقه زنانه که ازتوریاخزیاچیزهای دیگردرست می کنند
combination
مجموعهای از اعداد که یک قفل را باز می کنند
fleas i. doges and cats
کیک هاسگ و گربه را اذیت می کنند
numerical
داده ذخیره شده کار می کنند
nogging
اجری که بان فواصلی را پرمی کنند
qualifying shares
سهامی که مدیران الزاما"باید خریداری کنند
rissoles
کوفته گوشت یا ماهی که باخمیرنان سرخ کنند
huck aback
حولهای پارچه نخ وکتان که گاهی گلداردرست می کنند
generation
کامپیوترهایی که از مدارهای مجتمع و نه ترانزیستور استفاده می کنند
live lining
ماهیگیری در رودخانه که نخ و قلاب با جریان اب حرکت می کنند
lachryma christi
باده سرخ و شیرینی که درجنوب درست می کنند
generations
کامپیوترهایی که از مدارهای مجتمع و نه ترانزیستور استفاده می کنند
departmental LAN
چاپگرها و سایر منابع اشتراکی استفاده کنند
mutton chop
دنده و نیمی از مهره که باهم سرخ کنند
hydrotherapeutic
بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
pulper
اسبابی که دانههای قهوه رابان مغز می کنند
priestcraft
دکانی که کشیش هاو ملاهادران بازی می کنند
process
که کاملاگ یک فرآیند را بررسی , مدیریت و مرتب می کنند
processes
که کاملاگ یک فرآیند را بررسی , مدیریت و مرتب می کنند
pond life
جانوران بی مهره
[که دراستخرها و حوض ها زیست می کنند.]
kago
تخت روان سبدی که از تیری اویزان کنند
pentarch
یکی از پنج تن مردمی که در جایی حکومت کنند
kirmess
جشن وعیدسالیانهای که ........وفریادهای شادی برپامی کنند
functional
مشخصاتی که نتایجی که تولید یک برنامه را معرفی می کنند
oatcake
کلوچه ور نیامده که ازارذجودوسردرست می کنند قرص جودوسر
hydropath establishment
بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
message
اندازه و سرعت ارسال پیام را بیان می کنند
column
ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
timed
سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
messages
اندازه و سرعت ارسال پیام را بیان می کنند
time
سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
The squirrels are storing up nuts for the winter.
سنجاب ها فندقی برای زمستان ذخیره می کنند .
The surely clean you out in this nightclub .
دراین کارباره آدم را لخت می کنند ( می چاپند )
These trees deprive the house of light .
این درختها منز ؟ را نور محروم می کنند
In a quarrel they do not distribute sweetmeat.
<proverb>
توى دعوا یلوا پخش نمى کنند.
carriage
کدهایی که حرکت کارتریج چاپگر را کنترل می کنند
manil hemp
کنف مانیلایی که از ان طناب وبوریا درست می کنند
Can you get it repaired?
آیا ممکن است آن را بدهید تعمیر کنند؟
carriages
کدهایی که حرکت کارتریج چاپگر را کنترل می کنند
columns
ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
This car is assembled in Iran.
این اتوموبیل رادرایران سوار می کنند (مونتاژ )
rissole
کوفته گوشت یا ماهی که باخمیرنان سرخ کنند
Refugees believe Germany is a land of milk and honey.
پناهندگان فکر می کنند در آلمان حلوا می دهند.
database
که یک سیستم مدیریت پایگاه داده ایجاد می کنند
water bed
تشک لاستیکی که درون انرا پراز اب می کنند
databases
که یک سیستم مدیریت پایگاه داده ایجاد می کنند
times
سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
boat people
پناهندگانی که با قایق از کشور خود فرار کنند
gates
قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند
analogue
خط وط ارتباطی که سیگنالهای آنالوگ مانند خط تلفن را منتقل می کنند
resurection pie
کلوچهای که از ریزههای خوراک مانده از پیش درست کنند
Olympic Games
مسابقههای قهرمانی که یونانیهای باستان هرچهارسال یک باربرپامی کنند
backplane
مدار و اعضای مکانیکی که بردهای یک سیستم را متصل می کنند
pneumatic
بافشار گاز وسایلی که با فشارگاز یا هوا کار می کنند
an out match
مسابقهای که بیرون از زمین بازی خانگی برپا کنند
analogues
خط وط ارتباطی که سیگنالهای آنالوگ مانند صوت را منتقل می کنند
picalilli
ترشی هندی که باسبزی وادویه تند درست می کنند
gate
قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند
Atari ST
و از پردازنده هایی استفاده می کنند که سازگار با IBM PC نیستند
candle ends
باقی مانده هرچیزکه مردم لئیم جمع می کنند
accross the slope system
شبکهای زیرزمینی که در ان زهکش ها خط بزرگترین شیب را قطع می کنند
protonotary apostoloc
یکی از 21 تن متران هایی که فرمان پاپ را ثبت می کنند
command sponsored dependent
بستگان نظامیانی که با خرج ارتش بخارج مسافرت می کنند
analogues
خط وط ارتباطی که سیگنالهای آنالوگ مانند خط تلفن را منتقل می کنند
fritter
کلوچه قیمه دار یا میوه دارکه سرخ کنند
They live abroad for the greater part of the year.
آنها بخش بیشتری از سال را در خارج زندگی می کنند.
jacamar
پرندگان منقار درازبرزیلی و مکزیکی که ازحشرات تغذیه می کنند
fritters
کلوچه قیمه دار یا میوه دارکه سرخ کنند
He was engrossed in conversation .
فوتبالیستها دارند قبل از بازی خودرا گرم می کنند
wysiwyg
You What Is See WhatYou کلمه پردازهایی که تصاویر صفحهای تولید می کنند
in house training
برنامهای برای اموزش افراددر سازمانی که در ان کارمی کنند
symmetry ink
مرکبی که اثران در روی کاغذتنهاوقتی نمودارمیشودکه ان کاغذراگرم کنند
transceiver
گیرنده و فرستنده که می توانند سیگنال را ارسال و دریافت کنند
initial
توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند
initialed
توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند
train headway
فاصله زمانی حرکت دو ترن که یک یکان را حمل می کنند
analogue
خط وط ارتباطی که سیگنالهای آنالوگ مانند صوت را منتقل می کنند
guild hall
عمارت شهرداری که اصناف یارسته هادران انجمن می کنند
initials
توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند
initialling
توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند
initialled
توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند
initialing
توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند
mail application programming interface
که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را بیان می کنند
ccitt
انجمن بین المللی که پروتکلهای ارتباطی و استانداردها را معرفی می کنند
indirect speech
گفته کسی که تغییرات دستوری دران داده نقل کنند
pos systems
فروشگاههای زنجیرهای وسوپرمارکتها که اخیرا " ازسیستمهای POS استفاده می کنند
lyuch law
مجازاتی که مردم بدون دادرسی و پیش خود معین می کنند
timed
زمانی که پیام ها باید پیش از پردازش یا ارسال صبر کنند
time
زمانی که پیام ها باید پیش از پردازش یا ارسال صبر کنند
In the nature of things, young people often rebel against their parents.
طبعا جوانان اغلب با پدر و مادر خود سرکشی می کنند. .
fetches
رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند.
concerted action
عمل مرسوم عملی که عدهای برای انجام ان توافق کنند
to lose track
[of]
فراموش کنند
[یا دیگر ندانند]
که شخصی
[چیزی]
کجا است
chalk troops
سری افراد یا یکانهایی که بایستی با یک سریال هوایی حرکت کنند
fetch
رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند.
tulip design
طرح گل لاله
[گاه اطراف ترنج مرکزی را با آن تزئین می کنند.]
times
زمانی که پیام ها باید پیش از پردازش یا ارسال صبر کنند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com