English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 129 (7 milliseconds)
English Persian
south westerly سوی جنوب غرب یا جنوب باختر
Search result with all words
south-west جنوب غربی سوی جنوب باختر
south west جنوب باختر جنوب غربی
south west سوی جنوب باختر
south west در جنوب باختر
Other Matches
south-east جنوب شرقی سوی جنوب شرق
south east جنوب خاوری جنوب شرقی
south <adj.> جنوب
south جنوب
notus باد جنوب
soiuth ward بسوی جنوب
soiuthern cross صلیب جنوب
south east جنوب شرق
lowlander اهل جنوب
south east در جنوب خاور
south easterly جنوب خاوری
southland سرزمین جنوب
south western جنوب باختری
south western جنوب غربی
south westerly جنوب باختری
south west جنوب غرب
south wards بسوی جنوب
southeast جنوب شرقی
southeast جنوب خاوری
south eastern جنوب شرقی
south eastern جنوب خاوری
azimuth نقطه جنوب
south-eastern جنوب شرقی
south-east جنوب شرق
the south pole قطب جنوب
South Pole قطب جنوب
southbound عازم جنوب
south-west جنوب غرب
southward سوی جنوب
southerners اهل جنوب
southerner اهل جنوب
south-western جنوب غربی
southern اهل جنوب
sou'westers جنوب غربی
Antarctic قطب جنوب
southernmost در اقصی نقطه جنوب
southeastward در جهت جنوب خاوری
southeastward بطرف جنوب شرقی
southeaster توفان جنوب شرقی
southeaster باد جنوب شرقی
southern جنوبا بطرف جنوب
souithernism رسوم واداب جنوب
south easterly سوی جنوب خاور
south east سوی جنوب خاور
southwest واقع در جنوب غربی
Antarctic مربوط به قطب جنوب
celestial body south pole قطب جنوب عالم
in a south easterly direction از جهت جنوب خاور
southwestward درجهت جنوب باختری
libecchio باد جنوب غربی
libeccio باد جنوب غربی
southwestwards درجهت جنوب باختری
southwestwards بسوی جنوب غربی
antarctic circle مدار قطب جنوب
southwesterner اهل جنوب غربی
southwestward بسوی جنوب غربی
southwestern واقع در جنوب غربی
southwester باد جنوب غربی
south wards بطرف جنوب متمایل بجنوب
southwester توفان یا تندباد جنوب غربی
southeasterner ساکن نواحی جنوب شرقی
their p was toward the south چشم اندازانهابسوی جنوب بود
south بسوی جنوب نیم روز
soiuth ward بطرف جنوب متمایل بجنوب
souithernism لغت و اصطلاحات مخصوص جنوب
soputheasternmost در دورترین نقطه جنوب شرقی
zulu اهل ناتال در جنوب افریقا ناتالی
water moccasin مار سمی ابزی جنوب امریکا
judea یهودیه که قسمتی از جنوب فلسطین بوده
aardwolf کفتار بومی جنوب و مشرق افریقا
Makri [Fethiye] شهر بندری فتیه در جنوب ترکیه
galleta چمن با دوام جنوب امریکا و مکزیکو
bahama islands جزایرباهاما واقع درهندغربی و جنوب فلوریدا
peafowl قوقاول بزرگ صحرایی جنوب اسیا
royal palm نخل بلند جنوب فلوریدا و کوبا
wilton نام شهری در جنوب " ویلت شایر" انگلستان
ASEAN مخفف همبستگی ملل جنوب شرقی آسیا
seato forces نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
Monaco ناحیه " موناکو" واقع در جنوب شرقی فرانسه
platypus پستاندار ابزی ومنقاردار و صدفخوار جنوب استرالیا
joshua tree درخت خنجری یا ابره ادم جنوب شرقی امریکا
razorback خوک نیمه وحشی دورگه جنوب شرقی اتازونی
arrdwolf [حیوانی شبیه کفتار بومی جنوب و شرق آفریقا]
shout song سرودهای مذهبی خیلی بلندسیاه پوستان جنوب امریکا
hottentot یکی از انواع بومیهای جنوب افریقا که اندامی کوتاه ورنگ قهوهای مایل به زرددارند
nautilus حلزونهای گرمسیری مارپیچی جنوب اقیانوس ساکن و اقیانوس هند
China denies militarizing South China Sea. چین را تکذیب نظامی جنوب دریای چین است.
colombo plan طرح ایجاد شده به وسیله وزیران خارجه ملتهای مشترک المنافع بریتانیا در سال 0591 که هدف ان تشریک مساعی درکمک به رشد اقتصادی کشورهای اسیایی جنوب وجنوب شرقی است
Murghi rugs فرش های مرغی [این طرح در فرش های جنوب ایران بیشتر دیده شده و نمادی از مرغ یا خروس را بصورت شکل هندسی نشان می دهد.]
Gabbeh گبه [با قالیچه های درشت باف و زبر که ریشه عشایری داشته و منسوب به خراسان و جنوب ایران می باشند. طرح های آن ساده و از رنگ های روشن با گره های فارسی و ترکی می باشد.]
karachoph design لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
khamseh خمسه [در جنوب غرب ایران و از پنج قبیله قدیمی ایران تشکیل شده که در گذشته با قبائل دیگر منطقه اتحادیه ای را در مقابل ایل قشقایی بوجود آورده بودند. امروز نقش خمسه بیشتر با طرح بهارلو شناخته می شود.]
Lori Pambak motif ترنج لری [پامبک، این نام از شهری به همین نام در جنوب شهر تفلیس قزاقستان گرفته شده است. طرح دارای دو بال هشت وجهی بزرگ و دو لوزی کوچک در جهت مخالف بوده و زمان آن را به قرن نوزدهم میلادی نسبت می دهند.]
Khotan rug فرش ختن [این شهر در جنوب ترکستان چین واقع می باشد و سابقه سیصد ساله در فرش بافی دارد. اکثر لچک های ترنجی را منسوب به این منطقه می دانند و از پودهای پشمی و گاه نخ های زربفت در طرح ها استفاده می شود.]
west باختر
bactria باختر
occident باختر
west <adj.> باختر
north-westerly در شمال باختر
occidentally سوی باختر
north west در حال باختر
north west شمال باختر
zephyrs باختر باد
zephyr باختر باد
Middle West باختر میانه
on the west of iran در باختر ایران
north westerly در شمال باختر
north-westerly وابسته بشمال باختر
north westerly وابسته بشمال باختر
occidentally در باختر بشیوه باختریان
north wester باد شمال باختر
wester بسوی باختر رفتن
westerns غربی وابسته به مغرب یا باختر
westerner غربی وابسته به مغرب یا باختر
westward بسوی باختر بطرف مغرب
westwards بسوی باختر بطرف مغرب
torna do یکجور گردباد که در باختر.....میوزد
westerners غربی وابسته به مغرب یا باختر
western غربی وابسته به مغرب یا باختر
Don't touch me!; Don't you touch me! به من خیلی نزدیک نشو ! [یک متر در فرهنگ باختر]
Don't touch me!; Don't you touch me! وارد منطقه شخصی من نشو ! [یک متر در فرهنگ باختر]
land's end دماغهای که در دورترین قسمت باختر انگلستان واقع است
ionian وابسته به مستعمره یونانی در کرانه باختر اسیای صغیر
occidentalist کسیکه فرهنگ و اداب باختریان را جستجو میکند باختر شناس
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com