Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
golden horde
سپاهیان مغول که در قرن سیزدهم اروپای شرقی رامورد تاخت و تاز قرار دادند
Other Matches
warsaw treaty
پیمانی که عنوان اصلی ان "پیمان کمک متقابل اروپای شرقی " است و به سال 5591 در ورشوپایتخت لهستان منعقد شد وهدف ان کمک متقابل کشورهای اروپای شرقی به یکدیگر است و بیشتر جنبه نظامی دارد
eastern european mutual assisstance trea
پیمان کمک متقابل اروپای شرقی treaty warsaw
drop dead halt
توقفی که نمیتوان ان رامورد پوشش قرار داد
I was tipped off .
به من رساندند (خصوصی خبر دادند ؟محرمانه اطلاع دادند )
Oriental rug
فرش شرقی
[از آنجا که امروزه فرش های شرقی در همه جا بافته می شوند، این لفظ به فرش دست باف که الهام گرفته از طرح های شرقی است اطلاق می شود.]
rhaeto romanic
زبان لاتین سوئیس شرقی وایتالیای شمال شرقی
the troops were scattered
سپاهیان متفرق شدند
thirteenth
یک سیزدهم
thirteenth
سیزدهم
mongoi
مغول
mogul
مغول
moguls
مغول
M, m (M's, m's)
حرف سیزدهم الفبای انگلیسی
mongolian
عقب مانده مغول واره
mongolism
عقب ماندگی مغول وارگی
saker
باز شکاری در اروپای قدیم
denier
نوعی مسکوک در فرانسه و اروپای غربی
Biedermeier
[سبک معماری، دکوراسیون و نقاشی اروپای میانی]
ling
ماهی روغنی اروپای شمالی وامریکا از خانواده gadidae
all folls day
روز دروغ وشوخی مثل روز سیزدهم نوروز
we were ordered to stay
دستور دادند بمانیم
We were admitted gratis .
مفتی راهمان دادند
tea was served round
به همه چای دادند
the wheat was scanted
گندم را کم کم بیرون دادند
The crowd was pressing against the gate .
جمعیت به درورودی فشار می دادند
They gave me permission by way of an exception ...
آنها به من استثنأ اجازه دادند ...
I heard it through the grapevine.
افرادی به طورغیر رسمی به من آگاهی دادند.
They shook hand and made up.
با یکدیگر دست دادند وآشتی کردند
The demonstrators were waving the flags.
تظاهر کنندگان پرچمها راتکان می دادند
almonry
[قسمتی از ساختمان که خیرات و صدقات را در آنجا می دادند.]
prestation
خدمتی که درزمان پیشین دربرابرمالیات انجام می دادند
The passenger was admitted into the USA.
به مسافر اجازه ورود به ایالات متحده آمریکا را دادند.
western european union
اتحادیه اروپای غربی اتحادیه متشکل از انگلستان بلژیک فرانسه
marshall plan
طرح کمک امریکابرای توسعه اقتصادی کشورهای اروپای غربی که پس از جنگ جهانی دوم برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم دراین کشورها اجراگردید
landwehr
بخشی از ارتش المان وکشورهای دیگر که خدمت زیرپرچم را انجام دادند
eastern
شرقی
levantine
شرقی
eastward
شرقی
levanter
شرقی
oriental
شرقی
attacked
تاخت
cantered
تاخت
attack
تاخت
canter
تاخت
cantering
تاخت
canters
تاخت
attacks
تاخت
galloped
تاخت
gallops
تاخت
gallop
تاخت
northeastward
شمال شرقی
northeastern
شمال شرقی
mongolian draw
کشیدن شرقی
greek church
کلیسای شرقی
north easterly
شمال شرقی
north-easterly
شمال شرقی
bagnio
زندان شرقی
eastern hemisphere
نیمکره شرقی
orientalizing style
سبک شرقی
orientally
بسبک شرقی ها
turkey bath
حمام شرقی
to lie east and west
شرقی غربی
south eastern
جنوب شرقی
turkish closet
مستراح شرقی
southeast
جنوب شرقی
south-eastern
جنوب شرقی
accent mark
علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
alignment
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
alignments
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
hand gallop
تاخت ملایم
raids
تاخت و تاز
gallop
تاخت کردن
galloped
تاخت کردن
brattle
تاخت چهارنعل
gallops
تاخت کردن
invasion
تاخت و تاز
inbreak
تاخت و تاز
inburst
تاخت وتاز
inruption
تاخت وتاز
raiding
تاخت و تاز
inroad
تاخت و تاز
raided
تاخت و تاز
irruptive
تاخت وتازکننده
raid
تاخت و تاز
to sweep down on
تاخت کردن
incursions
تاخت و تاز
to run across or against
بکسی تاخت
incursion
تاخت و تاز
invaders
تاخت و تازگر
invader
تاخت و تازگر
onset
تاخت و تاز
invasions
تاخت وتاز
invasions
تاخت و تاز
invasion
تاخت وتاز
posturing
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posture
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postured
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postures
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
southeastward
بطرف جنوب شرقی
northeastern
مربوط به شمال شرقی
southeaster
توفان جنوب شرقی
laura
صومعه کلیسای شرقی
southeaster
باد جنوب شرقی
tussore
کرم ابریشم شرقی
tussah
کرم ابریشم شرقی
northeaster
نسیم شمال شرقی
northeastward
بطرف شمال شرقی
easternmost
اقصی نقطهء شرقی
orientalism
عقاید یا سیاست شرقی
tusseh
کرم ابریشم شرقی
the old world
نیم کره شرقی
eastermost
اقصی نقطهء شرقی
byzantine
وابسته بروم شرقی
east end
قسمت شرقی لندن
eastermost
شرقی ترین نقطه
greek catholic
عضو کلیسای شرقی
Hindoo
سبک شرقی
[معماری]
easternmost
شرقی ترین نقطه
dinghy
قایق هند شرقی
dinghies
قایق هند شرقی
invaded
تاخت و تاز کردن در
foray
تاخت و تاز کردن
loping
تاخت حرکت خرامان
attacked
تاخت و تاز یورش
invading
تاخت و تاز کردن در
foray
تاخت وتاز کردن
forays
تاخت وتاز کردن
lopes
تاخت حرکت خرامان
attack
تاخت و تاز یورش
loped
تاخت حرکت خرامان
forays
تاخت و تاز کردن
invades
تاخت و تاز کردن در
lope
تاخت حرکت خرامان
invade
تاخت و تاز کردن در
attacks
تاخت و تاز یورش
ravage
تاخت و تاز ویرانی
ravage
تاخت وتاز کردن
ravages
تاخت وتاز کردن
raids
تک سریع تاخت و تاز
ravaged
تاخت و تاز ویرانی
incursive
تاخت و تاز امیز
raided
تک سریع تاخت و تاز
ravaging
تاخت و تاز ویرانی
invasive
تاخت وتاز کننده
overruns
تاخت و تاز کردن
overrunning
تاخت و تاز کردن
overrun
تاخت و تاز کردن
ravaging
تاخت وتاز کردن
ravages
تاخت و تاز ویرانی
ravaged
تاخت وتاز کردن
raid
تک سریع تاخت و تاز
raiding
تک سریع تاخت و تاز
breeze
بادشمال یاشمال شرقی بادملایم
archimandrite
رئیس دیر در کلیسای شرقی
euroclidon
بادطوفانی شمال شرقی درمدیترانه
breezing
بادشمال یاشمال شرقی بادملایم
breezes
بادشمال یاشمال شرقی بادملایم
breezed
بادشمال یاشمال شرقی بادملایم
soputheasternmost
در دورترین نقطه جنوب شرقی
southeasterner
ساکن نواحی جنوب شرقی
OCM
شرکت او سی ام تولیدکننده فرش شرقی
loped
شلنگ انداختن تاخت رفتن
loping
شلنگ انداختن تاخت رفتن
lope
شلنگ انداختن تاخت رفتن
raiding party
قسمت مامور دستبرد یا تاخت
lopes
شلنگ انداختن تاخت رفتن
automates
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automated
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automating
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automate
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
neo platonism
فلسفه افلاطونی امیخته با تصوف شرقی
ORIA
اتحادیه واردکنندگان فرش های شرقی
galloper
عراده توپ سبک تاخت کننده
the vessel was put a bout
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
ASEAN
مخفف همبستگی ملل جنوب شرقی آسیا
Eastern design
طرح های شرقی
[مربوط به شرق آسیا ]
Monaco
ناحیه " موناکو" واقع در جنوب شرقی فرانسه
fox grape
انگور ترش نواحی شمال شرقی امریکا
seato forces
نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
lascar
نظامی وملوان هند شرقی توپچی هندشرقی
to outflank an army
گرد سپاهی گشتن و از پهلوبدان تاخت کردن
razorback
خوک نیمه وحشی دورگه جنوب شرقی اتازونی
joshua tree
درخت خنجری یا ابره ادم جنوب شرقی امریکا
surface mount technology
روش ساخت تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح تخته قرار دارند به جای اینکه در سوراخها قرار بگیرد و در آن محل جا شوند
european unclear a energy agency
اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
writ of error
قرار یا حکم دادگاه که متضمن تصحیح اشتباه موجود در حکم یا قرار قبلی است
classify
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifies
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifying
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
Ivy League
نام گروهی از دانشگاههای قدیمی و نامور بخش شرقی ایالات متحده که با هماتحادیهی ورزشی و غیره دارند
countershaft
محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
cross-in-square
[کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
Persian rug
[فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.]
piezoelectric
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
orientalize
خاوری شدن شرقی ماب شدن
south-east
جنوب شرقی سوی جنوب شرق
north-east
شمال شرقی در شمال شرق
north east
شمال شرق شمال شرقی
south east
جنوب خاوری جنوب شرقی
north by cast
میان شمال و شمال شرقی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com