English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
Aborigines سکنه اولیه یک کشور جانوران و گیاهان بومی
Other Matches
colony گروهی از جانوران یا گیاهان یا جانوران تک سلولی هم نوع که با هم زندگی یا رشد می کنند [زیست شناسی]
to water [horses, cattle, etc.] آب دادن [به جانوران بومی]
aboriginal سکنه اولیه اهل یک آب و خاک
aboriginals سکنه اولیه اهل یک اب و خاک
aquarium نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
aquaria نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
aquariums نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
endemic بومی بیماری همه گیربومی مخصوص اب و هوای یک شهر یا یک کشور
republics حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republic حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
Ideal City [شهر موجود در نمونه اولیه و نقشه اولیه]
Burundi کشور بروندی در مرکز خاوری افریقا و شرق کشور زئیر
secession تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
basic communication گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
extradite مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradited مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradites مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extraditing مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
population سکنه
populations سکنه
dwellers سکنه
resident سکنه
residents سکنه
over peopled پر سکنه
populace سکنه
inhabitants سکنه
provincialism اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
desolate <adj.> خالی از سکنه
earth سکنه زمین
bleak <adj.> خالی از سکنه
earths سکنه زمین
deserted <adj.> خالی از سکنه
barren <adj.> خالی از سکنه
habitancy جمعیت سکنه
blasted [uninhabitable] <adj.> خالی از سکنه
habitance جمعیت سکنه
local national سکنه محلی
empty خالی از سکنه
lonely خالی از سکنه
the inhabitants of tehran سکنه تهران
desolate خالی از سکنه کردن
unpeople خالی از سکنه کردن
basic data دادههای اولیه عناصر اولیه
restoration احیا و مرمت فرش [برای بازگرداندن فرش به حالت اولیه آن باید علاوه بر استفاده از مواد اولیه، از تجربه کافی نیز برخوردار بود.]
innocent passage مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
basic issue list اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
letter of recall نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
dogmatic marxism مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند
indigenous بومی
natives بومی
domestic بومی
sympatry هم بومی
home born بومی
citizens بومی
native بومی
citizen بومی
indigene بومی
autochthon بومی
vernacular بومی
endemic بومی
vernaculars بومی
autochthonous بومی
aboriginal بومی
Aborigine بومی
aboriginals بومی
landsman بومی هم میهن
vernacular زبان بومی
nativism بومی پرستی
indigenous industries صنایع بومی
native language زبان بومی
autecology تک شناسی بومی
indigenousness بومی بودن
naturalises بومی شدن
naturalising بومی شدن
naturalize بومی شدن
plants indigenous to that soil بومی ان خاک
domestic رام بومی
Aborigine گیاه بومی
vernaculars زبان بومی
blackfellow بومی استرالیا
home made ساخت بومی
illyrian بومی ایلیریا
naturalizing بومی شدن
naturalizes بومی شدن
nonaligned کشور غیر متعهد از نظرسیاسی کشور غیر وابسته
Gaelic زبان بومی اسکاتلندی
indigenously بطور بومی یا ذاتی
secundine naturam بومی وار خودبخود
come from <idiom> بومی جایی بودن
endemic wildlife حیات وحش بومی
sabra اسرائیلی بومی فلسطین
vernacularism کلمه یا اصطلاح بومی ومحلی
romaic زبان بومی یونان امروز
Coptic Church کلیسای بومی مصر و اتیوپی
ancillary مستخدم بومی مربوط به کلفت
green mountain boy مرد بومی یا ساکن ورمونت
galicean بومی یا زبان گالیس ولایتی از اسپانیا
aardwolf کفتار بومی جنوب و مشرق افریقا
walkabout بازگشت بومی استرالیایی به زندگی صحرا گردی
walkabouts بازگشت بومی استرالیایی به زندگی صحرا گردی
phytobentos گیاهان ته زی
flora گیاهان
Analogical architecture [معماری بومی ایتالیا در سال هزار و نهصد و هفتاد]
arrdwolf [حیوانی شبیه کفتار بومی جنوب و شرق آفریقا]
faunology جانوران
herbaceous گیاهان علفی
halophytes گیاهان شورپسند
herbicidal کشنده گیاهان
phanerogamia گیاهان پیدازا
rugger گیاهان گل سرخ
luxuriant vegetation گیاهان انبوه
rampant vegetation گیاهان انبوه
luxuriant vegetation گیاهان فراوان
rampant vegetation گیاهان فراوان
phytology علم گیاهان
dicot گیاهان دو لپه
dicoty گیاهان دو لپه
dicotyledon گیاهان دو لپه
dicotyledones گیاهان دولپه
herbs گیاهان [در عطاری]
potentilla گیاهان پنجهای
cereals گیاهان گندمی
phytoplankton گیاهان شناور
cereal گیاهان گندمی
Italian Villa style [سبک التقاطی مورد استفاده در قرن نوزدهم بومی ایتالیا]
implacentalia جانوران بی جفت
herbivora جانوران علفخوار
zooplankton جانوران شناور
faunis الهه جانوران
bimana جانوران دودست
menageries نمایشگاه جانوران
faunae مربوط به جانوران
menagerie نمایشگاه جانوران
invertebrata جانوران بی مهره
arachnida جانوران عنکبوتی
animals kingdom جهان جانوران
animalist پیکرنمای جانوران
animal kingdom جهان جانوران
faunistic وابسته به جانوران
animality زندگی جانوران
kits بچه جانوران
zoodvnamics فیزیولوژی جانوران
halobiont جانوران اب شور
acephali جانوران بیسر
vermin جانوران موذی
kit بچه جانوران
lights ریه جانوران
canopy تاج پوشش گیاهان
canopies تاج پوشش گیاهان
chromogen دانههای رنگی گیاهان
trashes خاکروبه زوائد گیاهان
saltbush خانواده گیاهان قازایاغی
understory vegetation گیاهان زیر درختی
chromogen رنگ پذیری گیاهان
herbist فروشنده گیاهان طبی
magnolias ماگنولیاسه ها گیاهان ماگنولیا
gypso halophytes گیاهان شوراگچی شوراگچیان
magnolia ماگنولیاسه ها گیاهان ماگنولیا
herborist فروشنده گیاهان طبی
trashed خاکروبه زوائد گیاهان
fleabane گیاهان پیر بهاروبرنجاسف
nurseryman پرورنده گیاهان زارع
indigofera گیاهان نیل دارsnake
herbalist فروشنده گیاهان طبی
herb شاخ وبرگ گیاهان
trashing خاکروبه زوائد گیاهان
herbs شاخ وبرگ گیاهان
mold قارچ انگلی گیاهان
dead hedge پرچین گیاهان خشک
loggerhead گیاهان جنس قنطوریون
greenery گیاهان سبز گلخانه
lobelia خانواده گیاهان لوبلیا
antiplant agent عامل ضد رویش گیاهان
herbalists فروشنده گیاهان طبی
halophytes گیاهان شوری پذیر
trash خاکروبه زوائد گیاهان
country cover diagram دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
wild beasts جانوران وحشی وحوش
zooid جانورسان شبیه جانوران
terrarium نمایشگاه جانوران خشکی
zootaxy طبقه بندی جانوران
underbody پایین تنه جانوران
verminous پر از حشرات یا جانوران موذی
claws سرپنجه جانوران ناخن
king of beasts پادشان جانوران :شیر
instincts هوش طبیعی جانوران
oestrum شهوت ومستی جانوران
instinct هوش طبیعی جانوران
pachyder mata جانوران پوست کلفت
neontology بررسی جانوران مانده
arthropoda جانوران مفصل دار
clawing سرپنجه جانوران ناخن
clawed سرپنجه جانوران ناخن
biosystematic رده بندی جانوران
claw سرپنجه جانوران ناخن
articulata جانوران حلقه دار
animal husband پرورش جانوران اهلی
pincer عضو گازانبری جانوران
gerbera گیاهان سر بره وکلب جهنم
grubbing ریشه کنی گیاهان در زمین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com