English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
poke سکه زدن فضولی در کار دیگران
poked سکه زدن فضولی در کار دیگران
pokes سکه زدن فضولی در کار دیگران
poking سکه زدن فضولی در کار دیگران
Search result with all words
To put ones nose into other peoples affairs . درکار دیگران فضولی کردن
Other Matches
encroachments تخطی به حقوق دیگران یا سرزمین دیگران
encroachment تخطی به حقوق دیگران یا سرزمین دیگران
interference فضولی
unauthorized فضولی
gallimaufry فضولی
officiousness فضولی
impertinence or nency فضولی
inquisitiveness فضولی
meddling فضولی
naughtiness فضولی
meddlesomeness فضولی
intrusiveness فضولی
blabs فضولی کردن
Shut up ! dont inter fere . فضولی موقوف !
presume فضولی کردن
pried کنجکاوی فضولی
blab فضولی کردن
unauthorized transaction معاملات فضولی
blabbing فضولی کردن
blabbed فضولی کردن
unauthorized transaction معامله فضولی
pries کنجکاوی فضولی
mell فضولی کردن
impertinence جسارت فضولی
interlope فضولی کردن
unauthorized contract عقد فضولی
obtrusiveness مزاحمت فضولی
(have one's) nose in something <idiom> فضولی کردن
impertinency جسارت فضولی
pry کنجکاوی فضولی
meddles فضولی کردن
meddled فضولی کردن
meddle فضولی کردن
presumes فضولی کردن
presumed فضولی کردن
Dont meddle in my affairs . درکارهای من فضولی نکن
to pry into a person affairs در کارهای کسی فضولی کردن
curiosity killed the cat <idiom> فضولی هم موجب دردسرمی شود
What have you been up to this time? حالا دیگر چه کار کردی ؟ [کاری خطا یا فضولی]
kibitzer پشت دست نشین [و پند ناخواسته می دهد یا فضولی می کند] [مثال در ورق بازی]
nosy parker پشت دست نشین [و پند ناخواسته می دهد یا فضولی می کند] [مثال در ورق بازی]
rests دیگران
rest دیگران
regard for others رعایت دیگران
regard for others ملاحظه دیگران
asides جدااز دیگران
aside جدااز دیگران
regard for others واهمه از دیگران
What do the others say? دیگران چه می گویند؟
regrad for others ملاحظه دیگران
et al مخفف و دیگران
vicarious saccifice خودش به جای دیگران
dummy الت دست دیگران
an outrage upon justice پایمال سازی حق دیگران
spoiler محل عیش دیگران
under one's belt <idiom> استفاده از تجارب دیگران
as a warning to others برای عبرت دیگران
dummies الت دست دیگران
prevenance توجه باحتیاجات دیگران
to live at the expense of society بار دیگران شدن
mind reading کشف افکار دیگران
infringer متخطی به حقوق دیگران
infringement on others rights تخطی به حقوق دیگران
prepotent نیرومندتر از دیگران غالب
draw away دیگران را پست سرگذاشتن
breaches تجاوز به حقوق دیگران
breached تجاوز به حقوق دیگران
to pull the strings دیگران را الت قراردادن
individualizing از دیگران جدا کردن
individualizes از دیگران جدا کردن
individualized از دیگران جدا کردن
individualize از دیگران جدا کردن
individualising از دیگران جدا کردن
individualises از دیگران جدا کردن
individualised از دیگران جدا کردن
one-upmanship <idiom> توانایی سر بودن از دیگران
breach تجاوز به حقوق دیگران
mind readers کاشف افکار دیگران
steal one's thunder <idiom> قاپیدن کلام دیگران
spoilsman محل عیش دیگران
mind reader کاشف افکار دیگران
take after <idiom> مثل دیگران رفتارکردن
proportion اندازه چیزی در برابر با دیگران
to act independently of others کاری به کار دیگران نداشتن
Pry not into the affair of others. <proverb> در کار دیگران مداخله مکن .
To pick other peoples brains. از افکار دیگران استفاده کردن
run away with <idiom> سربودن ،بهتراز دیگران بودن
to mack i. about a person در باره کسی از دیگران جویاشدن
to trespass بحقوق دیگران تجاوز کردن
to be the odd one out <idiom> نامشابه [دیگران در گروهی] بودن
to i. upo other's rights بحقوق دیگران تجاوز کردن
to break the ice دیگران شکل ابتدائی رانداشتن
scapegoats کسی راقربانی دیگران کردن
ghost-writers کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
scapegoats کسیکه قربانی دیگران شود
scapegoat کسی را قربانی دیگران کردن
scapegoat کسی که قربانی دیگران شود
splurging ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
splurges ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
splurged ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
splurge ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
blazing star هرچیزی که موردتوجه دیگران باشد
competition clause شرط ممانعت از دخول دیگران
john aleay jones جان که نام دیگران جوتراست
interlope پادرمیان کار دیگران گذاردن
i do not know;try the others من نمیدانم ببینید دیگران میمانند یا نه
ghost writer کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
draw away جلوتر از دیگران حرکت کردن
ghost-writer کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
plagiarizes اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
cool one's heels <idiom> به علت بی ادبی دیگران منتظر ماندن
To lay one self open to ridicule . خودراآلت دست ومسخره دیگران قراردادن
copier مقلد شیوه دیگران درخط وانشاء
upstages توجه دیگران را به خود جلب کردن
spoilsport کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
sadist کسیکه از زجر دیگران لذت میبرد
claptrap سخنی که برای ستایش دیگران بگویند
go (someone) one better <idiom> کاری را بهتراز دیگران انجام دادن
have a way with <idiom> تحت نفوذ قرار دادن دیگران
swim against the tide/current <idiom> کاری متفاوت از دیگران انجام دادن
spoilsport کسی که عیش دیگران را منغص میکند
spoilsports کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
you said it/you can say that again <idiom> نشان دادن موفقیت با نظریه دیگران
peeping Tom <idiom> کسی که به پنجره دیگران نگاه میکند
copiers مقلد شیوه دیگران درخط وانشاء
spoilsports کسی که عیش دیگران را منغص میکند
oddball <idiom> کسی که رفتارش با دیگران فرق میکند
upstaged توجه دیگران را به خود جلب کردن
plagiarised اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarizing اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
upstaging توجه دیگران را به خود جلب کردن
to interject a remark سخنی را در میان سخن دیگران گفتن
rain on someone's parade <idiom> برنامه های دیگران را مختل کردن
sadistic کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
sadistically کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
plagiarist اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
Be quiet so as not to wake the others. ساکت باشید تا دیگران را بیدار نکنید.
plagiary سارق اثار ادبی و هنری دیگران
to put in a piece of work بخشی از کار دیگران را انجام دادن
plagiarized اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarize اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarises اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarising اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
to throw one's lot با بخت یا سهم دیگران شریک شدن
kibitz درکاردیگری مداخله کردن فضولی کردن
She is more culpable than the others. او [زن] بیشتر از دیگران گناه کار [مقصر] است.
His happiness consists in helping others. خوشبختی او در این است که به دیگران کمک کند.
Schadenfreude لذتی که شخصی از رنج کشیدن دیگران میبرد
to herd with other people با مردم دیگر پیوستن درگروه دیگران درامدن
bohemian که درزندگی یاکارخودبرسم وقانون دیگران کاری ندارد
bohemians که درزندگی یاکارخودبرسم وقانون دیگران کاری ندارد
exclucivism بیمیلی بداخل کردن دیگران درحلقه خود
parrotry بازگویی سخن دیگران مانندطوطی یا ازراه چاپلوسی
cats paw الت دست دیگران گره پنجه گربهای
self enforcing دارای قدرت تحمیل اراده خودبر دیگران
sports پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
ignores تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند
pestiferously چنانکه برای اخلاق دیگران زیان اور باشد
noctule یکجور شب کور در انگلستان که از همه شبکورهای دیگران کشوربزرگتراست
sported پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
sport پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
ignore تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند
totaquine داروی ضد مالاریا مرکب ازگنه گنه وترکیبات دیگران
ignored تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند
ignoring تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند
totaquina داروی ضد مالاریا مرکب ازگنه گنه وترکیبات دیگران
echolalia تکرار و تقلید سخنان دیگران که گاهی نوعی مرض میشود
I wanted to go camping but the others quickly ruled out that idea. من می خواستم به کمپینگ بروم اما دیگران سریع ردش کردند.
interlopers کسیکه در کار دیگران مداخله میکندوایشان را ازسودبردن بازمی دارد
interloper کسیکه در کار دیگران مداخله میکندوایشان را ازسودبردن بازمی دارد
These pants do not look any different than the others. به نظر نمی آید که این شلوار از دیگران متفاوت باشد.
Eavesdrop فالگوش ایستادن، استراق سمع کردن، یواشکی حرفهای دیگران را شنیدن
livery stable اصطبل مخصوص کرایه دادن اسب یا نگاهداری اسبهای دیگران
misprision گناه فرو گذاری از فاش کردن تبه کاری دیگران
fast talker <idiom> گوینده خوب کسی است که بتواند دیگران متقاعد کند
intermeddle مداخله کردن فضولی کردن
rubberneck فضولی کردن سیاحت کردن
building block واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
to pound the filed غیر قابل عبور کردن ازحصاری که برای دیگران غیرقابل عبوراست
to bring somebody into line زور کردن کسی که خودش را [به دیگران] وفق بدهد یا هم معیار بشود
Wise men learn by other mens mistakes;fools by the. <proverb> مردم عاقل از اشتباهات دیگران درس مى گیرند جاهلان از خطاهاى خود .
building blocks واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
filter مدار الکترونیکی که فرکانسهای خاص اجازه عبور میدهد و دیگران باید متوقف باشند
lifemanship متشخص وبرجسته شدن یاتظاهر به تشخص کردن بوسیله تحت تاثیر گذاردن دیگران
filters مدار الکترونیکی که فرکانسهای خاص اجازه عبور میدهد و دیگران باید متوقف باشند
how about <idiom> برای ارائه پشنهاد یا جویا شدن نظر دیگران در مورد چیزی یا کاری استفاده می شود
to put in one's oar بعنوان کمک فضولی کردن کمک ناخواسته کردن
conspicuious consumption مصرف افراطی مصرفی که هدفش خودنمائی به دیگران است این اصطلاح اولین بار بوسیله تورستین وبلن اقتصاددان امریکائی
caveator کسیکه درضمن تقاضای ثبت اختراع تقاضامیکند به تقاضای دیگران تر
Baldenfreude [حس ارضایی که از کچل بودن یا کچل شدن دیگران به دست میاید]
to thrust oneself کردن فضولی کردن
people who live in glass houses should not throw stones <idiom> هرچه را برای خود میپسندی برای دیگران هم ب"سند
link برنامههای بررسی کامپیوتری برای بررسی اینکه هر قطعه در ارتباط با دیگران خوب کار میکند یا نه
joint tenants در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد
collective goods کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
pareto criterion ضابطه پاراتو بر اساس این معیار که دراقتصاد رفاه بکار برده میشودان تغییر و وضعیتی نسبت به قبل بهتر خواهد بود که بتوان حداقل وضعیت یک فرد رابهبود بخشید بدون اینکه به دیگران صدمهای وارد اید
to scramble for something هجوم کردن با عجله برای چیزی [با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
tontine تاسیس خاصی که به موجب ان عدهای مشترکا" پول قرض می دهند با این شرط که بهره ان مرتبا" و بااقساط معین بین ان ها تقسیم شود و با مرگ هر یک ازایشان سهم دیگران از بهره بیشتر شود تا انجا که اخرین فرد زنده کل بهره را دریافت کند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com