English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
airdrop platform سکوی بارریزی هوایی
Search result with all words
aerial platform سکوی مخصوص بارریزی هوایی
Other Matches
controlled pattern بارریزی کنترل شده هوایی بارریزی با استفاده ازگسترش معین چترها
airdrop بارریزی هوایی
air delivery platform پالت مخصوص بارریزی هوایی
airdrop container جعبه مخصوص بارریزی هوایی
platform load بار اماده برای بارریزی هوایی
air dispatcher متصدی بارریزی هوایی متصدی پرتاب بار از هواپیما
fire unit یکان تیراندازی کننده قبضه پدافند هوایی سکوی اتش توپخانه
static employment کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
impact point نقطه بارریزی
high velocity drop بارریزی سریع
heavy drop بارریزی سنگین
drop altitude ارتفاع بارریزی
airlift service سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
extraction parchute چتر بارریزی از هواپیما
paradrop بارریزی باچتر نجات
high velocity drop بارریزی با سرعت سقوط زیاد
computed air release point نقطه بارریزی پیش بینی شده
drop zone control center مرکز کنترل منطقه بارریزی یا فرود
target approach point اخرین نقطه بازرسی درمنطقه فرود یا بارریزی
gravity drop پرتاب بار یا بارریزی ازهواپیما با استفاده از نیروی سقوط ازاد
ramp سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
ramps سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
holidays تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
telling مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
holiday تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
air policing عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
antiair warfare جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
restrictive fire plan طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
pounce در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pouncing در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
line chief افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
i stay در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
pounces در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
broadcast controlled air interception نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air delivery container جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
air sentinel گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
steer در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steers در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeon در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeons در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
sleeve target هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
air scoop چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
flak گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
fly through عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
air suprmacy برتری کامل هوایی سیادت هوایی
air superiority برتری موقت هوایی رجحان هوایی
air pilots خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
aviation pay معاش هوایی سختی خدمت هوایی
air interdiction عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
drop height ارتفاع عمودی هواپیما تامنطقه پرش ارتفاع هواپیمادر نقطه بارریزی
back berm سکوی پایه خارجی خاکریز سکوی شیببر پایه خارجی خاکریز
carrier air group دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
air material ماتریل هوایی وسایل هوایی
air branch قسمت هوایی رسته هوایی
airs هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
notice to airmen اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
air هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
aired هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
tropopause منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
code panel رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
splashing ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
air station ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
splashes ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splash ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
air picket هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
call mission درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
air photographic شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
tactical air controler افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
air scout هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
airlift command فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
board سکوی شیرجه
central reserve سکوی وسط
platform سکوی شیرجه
median سکوی میانی
pallets سکوی بار
starting block سکوی شروع
starting platform سکوی شروع
median سکوی وسط
quays سکوی بارگیری
quay سکوی بارگیری
platforms سکوی شیرجه
soft missile base سکوی بی حفاظ
boarded سکوی شیرجه
testing stand سکوی ازمایش
bema سکوی خطابه
berm سکوی شیب بر
artillery mount سکوی توپخانه
projectile flat سکوی گلوله
channelising island سکوی جداساز
central reserve سکوی میانی
pallet سکوی بار
stanchion سکوی استقرار
military platform سکوی نظامی
entablement سکوی مجسمه
seats سکوی استقرار
seated سکوی استقرار
seat سکوی استقرار
pedestal سکوی تیر
pedestal سکوی اتش
pedestals سکوی تیر
benches سکوی کوهستانی
flight platform سکوی پرواز
deck سکوی موتور
back berm سکوی پایه
cavalier سکوی نگهبانی
decked سکوی موتور
bench سکوی کوهستانی
decks سکوی موتور
jumping hill سکوی پرش
staging سکوی کار
loading rack سکوی بارگیری
shelf سکوی کوهستانی
launcher سکوی پرتاب
loading site سکوی بارگیری
artillery mount سکوی نصب
pedestals سکوی اتش
platform 3 سکوی شماره 3
decked سکوی جلوی تانک
decks سکوی جلوی تانک
pads سکوی پرتاب رسانگر
hard base سکوی پرتاب مستحکم
high board سکوی شیرجه 3 متری
deck سکوی جلوی تانک
helipad سکوی فرود هلیکوپتر
blast برخاستن از سکوی پرتاب
blasts برخاستن از سکوی پرتاب
torpedo tube سکوی پرتاب اژدر
bema سکوی وعظ درکلیسا
gate operating deck سکوی مانور دریچه ها
gate operating platform سکوی مانور دریچه ها
ambon میز [سکوی] خطابه
railway end پل سکوی راه اهن
rocket launchers سکوی پرتاب موشک
where is the platform 3? سکوی شماره 3 کجاست؟
launching site سکوی پرتاب موشک
rocket launcher سکوی پرتاب موشک
launching pads سکوی پرتاب موشک
air defense artillery fire unit سکوی توپخانه پدافندهوایی
launching pad سکوی پرتاب موشک
thwarts سکوی نشیمن قایق
ambo میز [سکوی] خطابه
low board سکوی یک متری شیرجه
inside berm سکوی شیببر درونی
channelising island سکوی هدایت کننده
pad سکوی پرتاب رسانگر
railhead سکوی راه اهن
photogrammetry علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
airlift capacity مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی
air search attack unit تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
air defense commander فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
emergency scramble درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
airspace prohibited area منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
track [American E] سکوی ایستگاه راه آهن
hearths سکوی اجاق کوره کشتی
platform سکوی ایستگاه راه آهن
height of site ارتفاع سکوی موشک یاموضع
bridge plate پل بین سکوی بارگیری وخودرو
hearth سکوی اجاق کوره کشتی
railway end پل سکوی بارگیری راه اهن
battery گهواره یا سکوی استقرارلوله توپ
counter berm سکوی پایه خارجی خاکریز
k gun سکوی پرتاب بمب زیرابی
batteries گهواره یا سکوی استقرارلوله توپ
aerial platform سکوی مخصوص پرتاب بار با چتر
truck head سکوی نظامی یا بارانداز کنارایستگاه خودروها
plane of site سطح قائم مار بر سکوی تیر
bearing یاطاقان سکوی اتصال سرسره ریل
sponson سکوی استقرار توپ روی برجک
launching pads سکوی پرتاب موشک یا جنگ افزار
hard base سکوی پرتاب موشک ضد ترکش اتمی
hard missile base سکوی پرتاب مستحکم ضد ترکش اتمی
wishbone پایه سکوی پله تشریفاتی ناو
soft missile base سکوی بدون حفاظ پرتاب موشک
launching pad سکوی پرتاب موشک یا جنگ افزار
wishbones پایه سکوی پله تشریفاتی ناو
channel airlift سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
ready missile موشک حاضر به پرتاب روی سکوی اتش
gunrack مقر گلولههای توپ سکوی جای گلوله
safety island سکوی وسط خیابان برای ایستادن پیاده رو
Is this the right platform for the train to London? آیا این سکوی قطار لندن است؟
x site سکوی روبازموقت برای انبار کردن مهمات
pallet سکوی چوبی یا پلاستیکی برای حمل کالا
railhead depot بارانداز یا سکوی نظامی درایستگاه راه اهن
Your train will leave from platform 8. قطار شما از سکوی شماره 8 حرکت خواهد کرد.
dispersal airfield فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
trimetrogon عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
air survey photography عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
drop zone منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
blockhouse ساختمان محکمی نزدیک سکوی پرتاب برای محافظت پرسنل
transfer berth دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
abat-voix [قبه یا سایبان که صدا را در پشت و بالای سکوی خطابه منعکس می کند.]
trunkair route مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
airhead operations عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
combat airlift support پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
airlift control element عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
country cover diagram دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
chalk commander فرمانده سریال حرکت هوایی فرمانده سریال بار هوایی
tactical air control center مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com