English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
starting block سکوی شروع
starting platform سکوی شروع
Other Matches
set up مدت زمان بین سیگنال شروع یک برنامه و شروع آن
ramp سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
ramps سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
start off شروع کردن شروع شدن
back berm سکوی پایه خارجی خاکریز سکوی شیببر پایه خارجی خاکریز
launching area منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
initiation شروع کار شروع
military platform سکوی نظامی
platforms سکوی شیرجه
projectile flat سکوی گلوله
loading site سکوی بارگیری
loading rack سکوی بارگیری
channelising island سکوی جداساز
staging سکوی کار
soft missile base سکوی بی حفاظ
stanchion سکوی استقرار
testing stand سکوی ازمایش
decks سکوی موتور
decked سکوی موتور
platform 3 سکوی شماره 3
launcher سکوی پرتاب
jumping hill سکوی پرش
quays سکوی بارگیری
bema سکوی خطابه
artillery mount سکوی نصب
artillery mount سکوی توپخانه
median سکوی وسط
median سکوی میانی
seats سکوی استقرار
seated سکوی استقرار
seat سکوی استقرار
quay سکوی بارگیری
pallets سکوی بار
board سکوی شیرجه
boarded سکوی شیرجه
bench سکوی کوهستانی
flight platform سکوی پرواز
entablement سکوی مجسمه
central reserve سکوی میانی
central reserve سکوی وسط
berm سکوی شیب بر
pallet سکوی بار
benches سکوی کوهستانی
back berm سکوی پایه
pedestal سکوی اتش
shelf سکوی کوهستانی
pedestals سکوی تیر
pedestals سکوی اتش
deck سکوی موتور
pedestal سکوی تیر
cavalier سکوی نگهبانی
platform سکوی شیرجه
inside berm سکوی شیببر درونی
launching pad سکوی پرتاب موشک
launching pads سکوی پرتاب موشک
where is the platform 3? سکوی شماره 3 کجاست؟
rocket launcher سکوی پرتاب موشک
channelising island سکوی هدایت کننده
rocket launchers سکوی پرتاب موشک
decks سکوی جلوی تانک
deck سکوی جلوی تانک
torpedo tube سکوی پرتاب اژدر
gate operating platform سکوی مانور دریچه ها
bema سکوی وعظ درکلیسا
blast برخاستن از سکوی پرتاب
low board سکوی یک متری شیرجه
helipad سکوی فرود هلیکوپتر
gate operating deck سکوی مانور دریچه ها
high board سکوی شیرجه 3 متری
blasts برخاستن از سکوی پرتاب
pads سکوی پرتاب رسانگر
pad سکوی پرتاب رسانگر
hard base سکوی پرتاب مستحکم
ambo میز [سکوی] خطابه
ambon میز [سکوی] خطابه
airdrop platform سکوی بارریزی هوایی
launching site سکوی پرتاب موشک
railhead سکوی راه اهن
air defense artillery fire unit سکوی توپخانه پدافندهوایی
decked سکوی جلوی تانک
railway end پل سکوی راه اهن
thwarts سکوی نشیمن قایق
aerial platform سکوی مخصوص بارریزی هوایی
railway end پل سکوی بارگیری راه اهن
bridge plate پل بین سکوی بارگیری وخودرو
hearth سکوی اجاق کوره کشتی
height of site ارتفاع سکوی موشک یاموضع
k gun سکوی پرتاب بمب زیرابی
counter berm سکوی پایه خارجی خاکریز
track [American E] سکوی ایستگاه راه آهن
platform سکوی ایستگاه راه آهن
batteries گهواره یا سکوی استقرارلوله توپ
hearths سکوی اجاق کوره کشتی
battery گهواره یا سکوی استقرارلوله توپ
truck head سکوی نظامی یا بارانداز کنارایستگاه خودروها
aerial platform سکوی مخصوص پرتاب بار با چتر
wishbones پایه سکوی پله تشریفاتی ناو
wishbone پایه سکوی پله تشریفاتی ناو
launching pads سکوی پرتاب موشک یا جنگ افزار
sponson سکوی استقرار توپ روی برجک
launching pad سکوی پرتاب موشک یا جنگ افزار
bearing یاطاقان سکوی اتصال سرسره ریل
hard missile base سکوی پرتاب مستحکم ضد ترکش اتمی
hard base سکوی پرتاب موشک ضد ترکش اتمی
plane of site سطح قائم مار بر سکوی تیر
soft missile base سکوی بدون حفاظ پرتاب موشک
pallet سکوی چوبی یا پلاستیکی برای حمل کالا
gunrack مقر گلولههای توپ سکوی جای گلوله
x site سکوی روبازموقت برای انبار کردن مهمات
Is this the right platform for the train to London? آیا این سکوی قطار لندن است؟
ready missile موشک حاضر به پرتاب روی سکوی اتش
safety island سکوی وسط خیابان برای ایستادن پیاده رو
railhead depot بارانداز یا سکوی نظامی درایستگاه راه اهن
Your train will leave from platform 8. قطار شما از سکوی شماره 8 حرکت خواهد کرد.
blockhouse ساختمان محکمی نزدیک سکوی پرتاب برای محافظت پرسنل
transfer berth دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
abat-voix [قبه یا سایبان که صدا را در پشت و بالای سکوی خطابه منعکس می کند.]
fire unit یکان تیراندازی کننده قبضه پدافند هوایی سکوی اتش توپخانه
static employment کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
terminal command فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
terminal سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
terminals سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
beginnings شروع
beginning شروع
right of begin حق شروع
kick off شروع
incipience or ency شروع
inchoation شروع
Redo it. Do it over again. از سر شروع کن
get-go <idiom> شروع
openings شروع
opening شروع
inception شروع
kick-off <idiom> شروع
onset شروع
open fire شروع
line of departure خط شروع حمله
initialling نقط ه شروع
headstart امتیاز در شروع
jump off شروع حمله
embarking شروع کردن
commence شروع کردن
embarked شروع کردن
commenced شروع کردن
commences شروع کردن
burgeon شروع برشدکردن
embarks شروع کردن
sortie شروع حرکت
dozy شروع به فسادکرده
lis mota شروع دعوی
launch an attack شروع حمله
kick off شروع حمله
valuing نقط ه شروع
doziest شروع به فسادکرده
dozier شروع به فسادکرده
value نقط ه شروع
attempted theft شروع به سرقت
sorties شروع حرکت
values نقط ه شروع
initial نقط ه شروع
germinated شروع به رشدکردن
germinates شروع به رشدکردن
germinating شروع به رشدکردن
outbreaks شروع حادثه
outbreak شروع حادثه
firing line خط شروع تیراندازی
hash mark خط شروع مسابقه
initials نقط ه شروع
commencer شروع کننده
initialled نقط ه شروع
initialing نقط ه شروع
germinate شروع به رشدکردن
began شروع کرده
cold start شروع سرد
resumption تجدید شروع
alphas اغاز شروع
commencing شروع کردن
jump off شروع بحمله
origins نقطه شروع
initial point نقطه شروع
origin نقطه شروع
burgeoned شروع برشدکردن
burgeoning شروع برشدکردن
burgeons شروع برشدکردن
incipit شروع و اغاز
initialed نقط ه شروع
embark شروع کردن
zero محل شروع
start signal علامت شروع
start of taxt شروع متن
start of heading شروع عنوان
start key کلید شروع
start element عنصر شروع
start bit بیت شروع
take up <idiom> شروع کردن
splash line خط شروع غواصی
take up <idiom> شروع یک سرگرمی
streek شروع کردن
beginning of message شروع پیغام
take on <idiom> شروع به همکاری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com