English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
hard base سکوی پرتاب مستحکم
Search result with all words
hard missile base سکوی پرتاب مستحکم ضد ترکش اتمی
Other Matches
launcher سکوی پرتاب
refire time زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
pad سکوی پرتاب رسانگر
pads سکوی پرتاب رسانگر
launching pads سکوی پرتاب موشک
blast برخاستن از سکوی پرتاب
launching site سکوی پرتاب موشک
rocket launcher سکوی پرتاب موشک
torpedo tube سکوی پرتاب اژدر
blasts برخاستن از سکوی پرتاب
rocket launchers سکوی پرتاب موشک
launching pad سکوی پرتاب موشک
k gun سکوی پرتاب بمب زیرابی
hard base سکوی پرتاب موشک ضد ترکش اتمی
aerial platform سکوی مخصوص پرتاب بار با چتر
launching pads سکوی پرتاب موشک یا جنگ افزار
launching pad سکوی پرتاب موشک یا جنگ افزار
soft missile base سکوی بدون حفاظ پرتاب موشک
ready missile موشک حاضر به پرتاب روی سکوی اتش
blockhouse ساختمان محکمی نزدیک سکوی پرتاب برای محافظت پرسنل
one plus one جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
free drop پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
delivery groups مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
one and one جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
pentathlons مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlon مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
throw ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throws ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throwing ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
ballistics مبحث پرتاب گلوله واجسام پرتاب شونده
crenellated مستحکم
crenelated مستحکم
well found مستحکم
well founded مستحکم
walled مستحکم
tenacious مستحکم
reinforced مستحکم
fortified مستحکم
bastel خانه مستحکم
redoubtable مستحکم سهمناک
bastle خانه مستحکم
bastille قلعه مستحکم
crenellate مستحکم کردن
crenelate مستحکم کردن
pillboxes سنگر مستحکم
fortifying مستحکم کردن
pillbox سنگر مستحکم
retrenchment مستحکم سازی
strong point نقطه مستحکم
fortress سنگر مستحکم
hard beach ساحل مستحکم
fortresses سنگر مستحکم
fortifier مستحکم کننده
fortification مستحکم کردن
retrench مستحکم کردن
block house موضع مستحکم
fortifies مستحکم کردن
fortify مستحکم کردن
fortifications مستحکم کردن
ramps سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
ramp سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
citadels پایگاه مستحکم ارگ
citadel پایگاه مستحکم ارگ
hard missile base پایگاه مستحکم موشک
command ejection پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
tower house قلعه مستحکم قرون وسطی خانه بالای برج
provisional ball گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
back berm سکوی پایه خارجی خاکریز سکوی شیببر پایه خارجی خاکریز
testing stand سکوی ازمایش
pedestals سکوی تیر
projectile flat سکوی گلوله
central reserve سکوی میانی
central reserve سکوی وسط
platform سکوی شیرجه
platforms سکوی شیرجه
decks سکوی موتور
shelf سکوی کوهستانی
flight platform سکوی پرواز
military platform سکوی نظامی
pallets سکوی بار
quay سکوی بارگیری
quays سکوی بارگیری
jumping hill سکوی پرش
seat سکوی استقرار
pallet سکوی بار
loading rack سکوی بارگیری
entablement سکوی مجسمه
channelising island سکوی جداساز
loading site سکوی بارگیری
berm سکوی شیب بر
decked سکوی موتور
board سکوی شیرجه
pedestal سکوی اتش
median سکوی میانی
seated سکوی استقرار
cavalier سکوی نگهبانی
seats سکوی استقرار
staging سکوی کار
artillery mount سکوی نصب
artillery mount سکوی توپخانه
back berm سکوی پایه
platform 3 سکوی شماره 3
deck سکوی موتور
boarded سکوی شیرجه
bema سکوی خطابه
pedestal سکوی تیر
median سکوی وسط
soft missile base سکوی بی حفاظ
pedestals سکوی اتش
stanchion سکوی استقرار
bench سکوی کوهستانی
benches سکوی کوهستانی
starting platform سکوی شروع
starting block سکوی شروع
decked سکوی جلوی تانک
helipad سکوی فرود هلیکوپتر
deck سکوی جلوی تانک
where is the platform 3? سکوی شماره 3 کجاست؟
inside berm سکوی شیببر درونی
ambon میز [سکوی] خطابه
gate operating deck سکوی مانور دریچه ها
gate operating platform سکوی مانور دریچه ها
thwarts سکوی نشیمن قایق
high board سکوی شیرجه 3 متری
railway end پل سکوی راه اهن
decks سکوی جلوی تانک
channelising island سکوی هدایت کننده
bema سکوی وعظ درکلیسا
ambo میز [سکوی] خطابه
air defense artillery fire unit سکوی توپخانه پدافندهوایی
railhead سکوی راه اهن
low board سکوی یک متری شیرجه
airdrop platform سکوی بارریزی هوایی
deathlon مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
castellation تهیه استحکامات تدافعی سنگربندی کردن مستحکم کردن
hard beach قسمت مستحکم ساحل یا اسکله اسکله روسازی شده
height of site ارتفاع سکوی موشک یاموضع
railway end پل سکوی بارگیری راه اهن
bridge plate پل بین سکوی بارگیری وخودرو
hearths سکوی اجاق کوره کشتی
hearth سکوی اجاق کوره کشتی
battery گهواره یا سکوی استقرارلوله توپ
batteries گهواره یا سکوی استقرارلوله توپ
aerial platform سکوی مخصوص بارریزی هوایی
counter berm سکوی پایه خارجی خاکریز
track [American E] سکوی ایستگاه راه آهن
platform سکوی ایستگاه راه آهن
sponson سکوی استقرار توپ روی برجک
wishbones پایه سکوی پله تشریفاتی ناو
wishbone پایه سکوی پله تشریفاتی ناو
truck head سکوی نظامی یا بارانداز کنارایستگاه خودروها
plane of site سطح قائم مار بر سکوی تیر
bearing یاطاقان سکوی اتصال سرسره ریل
pallet سکوی چوبی یا پلاستیکی برای حمل کالا
railhead depot بارانداز یا سکوی نظامی درایستگاه راه اهن
x site سکوی روبازموقت برای انبار کردن مهمات
gunrack مقر گلولههای توپ سکوی جای گلوله
Is this the right platform for the train to London? آیا این سکوی قطار لندن است؟
safety island سکوی وسط خیابان برای ایستادن پیاده رو
strong point پایگاه دفاعی سنگر مستحکم دفاعی
delivery error اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
Your train will leave from platform 8. قطار شما از سکوی شماره 8 حرکت خواهد کرد.
transfer berth دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
fire unit یکان تیراندازی کننده قبضه پدافند هوایی سکوی اتش توپخانه
abat-voix [قبه یا سایبان که صدا را در پشت و بالای سکوی خطابه منعکس می کند.]
reinforces مستحکم کردن محکم کردن
reinforce مستحکم کردن محکم کردن
automatic toss روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
weapon delivery پرتاب جنگ افزار یا وسیله پرتاب جنگ افزار
static employment کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
terminal command فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
terminals سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
terminal سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
shying پرتاب
shyest پرتاب
shyer پرتاب
shy پرتاب
shoved پرتاب
shied پرتاب
shoving پرتاب
shies پرتاب
shoves پرتاب
throw پرتاب
put پرتاب
jetting پرتاب
jetted پرتاب
jets پرتاب
jet پرتاب
tossing پرتاب
toss پرتاب
puts پرتاب
putting پرتاب
launch پرتاب
throwing پرتاب
launching پرتاب
throws پرتاب
pitches پرتاب
pitch پرتاب
launches پرتاب
launched پرتاب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com