Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 167 (9 milliseconds)
English
Persian
shelf
سکوی کوهستانی
bench
سکوی کوهستانی
benches
سکوی کوهستانی
Other Matches
ramp
سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
ramps
سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
mountaineer
کوهستانی
montane
کوهستانی
mountainous
کوهستانی
orestes
کوهستانی
highland
کوهستانی
hilariously
کوهستانی
rangy
کوهستانی
rangey
کوهستانی
mountaineers
کوهستانی
mountains
کوهستانی
mountain
کوهستانی
upper terminal
ایستگاه کوهستانی
high land
زمین کوهستانی
uplands
زمین کوهستانی
upland
زمین کوهستانی
transmountain
ماوراء کوهستانی
mountain troops
یکانهای کوهستانی
glen
دره کوهستانی
glens
دره کوهستانی
mountain climate
اقلیم کوهستانی
oread
حوری کوهستانی
tarn
دریاچه کوهستانی
transmontane
ماوراء کوهستانی
ghillie
نوکریکی از روسای کوهستانی
mountaineer
یکان کوهستانی کوهنورد
clachan
دهکده کوچک کوهستانی
mountaineers
یکان کوهستانی کوهنورد
greenwood
درخت راج کوهستانی
gilly
نوکر یکی ازروسای کوهستانی
gillie
نوکر یکی ازروسای کوهستانی
tarn
دریاچه عمیق وکوچک کوهستانی
gael
مردم کوهستانی اسکاتلند سلتهای اسکاتلندی
Sea
[mountain]
air makes you hungry.
هوای دریایی
[کوهستانی]
گشنگی می آورد.
back berm
سکوی پایه خارجی خاکریز سکوی شیببر پایه خارجی خاکریز
sporran
چنته یاکیسه چرمی جلو دامن اسکاتلندیهای کوهستانی
williwa
وزش ناگهانی باد یا هوای سرد در مناطق کوهستانی
platform 3
سکوی شماره 3
channelising island
سکوی جداساز
military platform
سکوی نظامی
central reserve
سکوی میانی
back berm
سکوی پایه
cavalier
سکوی نگهبانی
central reserve
سکوی وسط
berm
سکوی شیب بر
bema
سکوی خطابه
entablement
سکوی مجسمه
flight platform
سکوی پرواز
loading site
سکوی بارگیری
loading rack
سکوی بارگیری
launcher
سکوی پرتاب
jumping hill
سکوی پرش
projectile flat
سکوی گلوله
soft missile base
سکوی بی حفاظ
stanchion
سکوی استقرار
starting platform
سکوی شروع
testing stand
سکوی ازمایش
starting block
سکوی شروع
artillery mount
سکوی نصب
decks
سکوی موتور
quays
سکوی بارگیری
quay
سکوی بارگیری
pallets
سکوی بار
pedestal
سکوی تیر
pedestal
سکوی اتش
pallet
سکوی بار
pedestals
سکوی تیر
board
سکوی شیرجه
boarded
سکوی شیرجه
pedestals
سکوی اتش
platforms
سکوی شیرجه
platform
سکوی شیرجه
staging
سکوی کار
decked
سکوی موتور
deck
سکوی موتور
median
سکوی وسط
seated
سکوی استقرار
seat
سکوی استقرار
artillery mount
سکوی توپخانه
seats
سکوی استقرار
median
سکوی میانی
blast
برخاستن از سکوی پرتاب
ambon
میز
[سکوی]
خطابه
launching pad
سکوی پرتاب موشک
decked
سکوی جلوی تانک
launching site
سکوی پرتاب موشک
ambo
میز
[سکوی]
خطابه
helipad
سکوی فرود هلیکوپتر
air defense artillery fire unit
سکوی توپخانه پدافندهوایی
railhead
سکوی راه اهن
launching pads
سکوی پرتاب موشک
airdrop platform
سکوی بارریزی هوایی
bema
سکوی وعظ درکلیسا
rocket launcher
سکوی پرتاب موشک
rocket launchers
سکوی پرتاب موشک
low board
سکوی یک متری شیرجه
blasts
برخاستن از سکوی پرتاب
deck
سکوی جلوی تانک
gate operating deck
سکوی مانور دریچه ها
torpedo tube
سکوی پرتاب اژدر
pads
سکوی پرتاب رسانگر
pad
سکوی پرتاب رسانگر
thwarts
سکوی نشیمن قایق
decks
سکوی جلوی تانک
where is the platform 3?
سکوی شماره 3 کجاست؟
hard base
سکوی پرتاب مستحکم
high board
سکوی شیرجه 3 متری
channelising island
سکوی هدایت کننده
inside berm
سکوی شیببر درونی
gate operating platform
سکوی مانور دریچه ها
railway end
پل سکوی راه اهن
counter berm
سکوی پایه خارجی خاکریز
railway end
پل سکوی بارگیری راه اهن
battery
گهواره یا سکوی استقرارلوله توپ
batteries
گهواره یا سکوی استقرارلوله توپ
track
[American E]
سکوی ایستگاه راه آهن
height of site
ارتفاع سکوی موشک یاموضع
aerial platform
سکوی مخصوص بارریزی هوایی
k gun
سکوی پرتاب بمب زیرابی
hearth
سکوی اجاق کوره کشتی
platform
سکوی ایستگاه راه آهن
bridge plate
پل بین سکوی بارگیری وخودرو
hearths
سکوی اجاق کوره کشتی
bearing
یاطاقان سکوی اتصال سرسره ریل
truck head
سکوی نظامی یا بارانداز کنارایستگاه خودروها
launching pads
سکوی پرتاب موشک یا جنگ افزار
sponson
سکوی استقرار توپ روی برجک
wishbones
پایه سکوی پله تشریفاتی ناو
soft missile base
سکوی بدون حفاظ پرتاب موشک
hard base
سکوی پرتاب موشک ضد ترکش اتمی
hard missile base
سکوی پرتاب مستحکم ضد ترکش اتمی
launching pad
سکوی پرتاب موشک یا جنگ افزار
aerial platform
سکوی مخصوص پرتاب بار با چتر
plane of site
سطح قائم مار بر سکوی تیر
wishbone
پایه سکوی پله تشریفاتی ناو
gunrack
مقر گلولههای توپ سکوی جای گلوله
safety island
سکوی وسط خیابان برای ایستادن پیاده رو
ready missile
موشک حاضر به پرتاب روی سکوی اتش
pallet
سکوی چوبی یا پلاستیکی برای حمل کالا
railhead depot
بارانداز یا سکوی نظامی درایستگاه راه اهن
Is this the right platform for the train to London?
آیا این سکوی قطار لندن است؟
x site
سکوی روبازموقت برای انبار کردن مهمات
Your train will leave from platform 8.
قطار شما از سکوی شماره 8 حرکت خواهد کرد.
yodeled
صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodel
صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodelled
صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodelling
صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodels
صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodeling
صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
transfer berth
دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
blockhouse
ساختمان محکمی نزدیک سکوی پرتاب برای محافظت پرسنل
abat-voix
[قبه یا سایبان که صدا را در پشت و بالای سکوی خطابه منعکس می کند.]
fire unit
یکان تیراندازی کننده قبضه پدافند هوایی سکوی اتش توپخانه
static employment
کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
terminal command
فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
terminal
سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
terminals
سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
cargo transporter
جعبه حمل بار درهواپیما یا ناو سکوی حمل بار
ramp alert
اماده باش در سکوی در جا زدن اماده باش 51 دقیقهای
pallet
چرخ دستی حمل بار مقر حمل مهمات سکوی حمل بار
pallets
چرخ دستی حمل بار مقر حمل مهمات سکوی حمل بار
refire time
زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
pack artillery
توپخانه محمول با دواب توپخانه محمول توپخانه کوهستانی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com