English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
policy of contianment سیاست بازدارندگی اعمال سیاستی که باعث تحدید و توقف اقدامات سیاسی کشور دیگری بشود
Other Matches
geopolitics درمشی سیاسی و سیاست خارجی کشور
policy dilemma تناقض سیاست ها مشکل سیاستی
policy maker سیاست ساز و سیاست افرین تعیین کننده خط مشی سیاسی
brain washing مغزشویی روشی که به وسیله ان و ازطریق اعمال تدابیر و اعمال مختلف افکار و اعتقادات فردرا زایل و اعتقادات دیگری راجایگزین ان می کنند
immunity مصونیت سیاسی مصونیت دیپلماسی عدم تبعیت مامور سیاسی خارجی ازمقررات قانونی کشور مرسل الیه است
res inter alios debet non actaalterinocere تعهدات دو جانبه باعث اضرار شخص ثالث نمیتواند بشود
begger my neighbour policy سیاستی است که هدفش انتقال مشکل بیکاری به کشور دیگر است مانندافزایش تعرفه گمرکی
to open a can of worms <idiom> چیزی که باعث وخیم تر شدن موقعیت و ایجاد دردسر حل نشدنی بشود [اصطلاح مجازی]
to stir up a hornet's nest <idiom> چیزی که باعث وخیم تر شدن موقعیت و ایجاد دردسر حل نشدنی بشود [اصطلاح مجازی]
to poke one's head into a hornets' nest <idiom> چیزی که باعث وخیم تر شدن موقعیت و ایجاد دردسر حل نشدنی بشود [اصطلاح مجازی]
innocent passage مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
politics علم سیاست امور سیاسی
give pause to <idiom> باعث توقف وفکر شدن
politicize سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicized سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicising سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicises سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicization سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicizing سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicised سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicizes سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
mercantilism سیاست موازنه بازرگانی کشور
state of the realm طبقات اجتماعی یا سیاسی کشور
corporate model نمایش یا شبیه سازی ریاضی اعمال حسابداری و خطوط راهنمای سیاست مالی یک شرکت
mysticism در عرصه سیاست به استفاده ازروشهای پیچیده و اسرارامیزدر تاسیسات سیاسی اطلاق میشود
persona grata نماینده سیاسی مورد قبول کشور دیگر
new deal روش سیاسی جدیدی که از دوران روزولت اعمال ان از طرف دولت ایالات متحده امریکا شروع شد
dead دستوربرنامه کار یا خطایی که باعث توقف برنامه بدون بهبود میشود
strategy خط مشی نظامی و سیاسی و اقتصادی واجتماعی یا ملی کشور
strategies خط مشی نظامی و سیاسی و اقتصادی واجتماعی یا ملی کشور
satellites ماهواره اقمار یک کشور یا کشورهای وابسته سیاسی و نظامی
satellite ماهواره اقمار یک کشور یا کشورهای وابسته سیاسی و نظامی
imperialism سیاست مبتنی بر استفاده از وسایل سیاسی برای بسط قدرت اقتصادی درخارج از محدوده کشورامپریالیستی
halted دستور برنامهای که باعث توقف CPU میشود. تا وقتی که مجددا تنظیم شود
halt دستور برنامهای که باعث توقف CPU میشود. تا وقتی که مجددا تنظیم شود
halts دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
halted دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
halts دستور برنامهای که باعث توقف CPU میشود. تا وقتی که مجددا تنظیم شود
halt دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
freedom of seas ازادی رفت وامد کشتی ها در خارج ازابهای ساحلی کشور مجاوردر زمان صلح بدون اینکه کسی بتواند به نحوی از انحامعترض انها بشود
condominiums اعمال حاکمیت مشترک دو یا چند کشور بریک سرزمین را به نحو اشاعه گویند
condominium اعمال حاکمیت مشترک دو یا چند کشور بریک سرزمین را به نحو اشاعه گویند
isolationism سیاست مبتنی برکناره گیری و دوری جستن ازجریانات سیاسی جهان و نیزقطع رابطه اقتصادی با سایرکشورها
one country or another این یا یک کشور دیگری
bagger my neihbour trade palicy سیاست فقیر ساختن کشورهمسایه به منظور ابادساختن کشور خود با استثماران
provcation در CL هرگاه برهیات منصفه ثابت شود که متهم در اثر فعل یا سخن یاهر دو تحریک شده باشدممکن است این موضوع باعث برائت متهم یا تجویز تخفیف بشود
strategic استراتژیکی مربوط به خط مشیهای سیاسی واقتصادی و نظامی و روانی وجغرافیایی یا ملی کشور
expandsionism اعتقاد به لزوم بسط اراضی کشور از طریق اعمال قدرت نظامی یااقتصادی یا هر وسیله دیگر
tabbing حرکت نشانه گر در برنامه کلمه پرداز از یک محل توقف tab به دیگری
resonances وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
resonance وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
imperialism استعمار طلبی سیاست مبتنی بر توسعه یک کشور تا حد یک امپراطوری ویا حفظ چنین قلمرویی درصورت وجود
processor ارسال سیگنال ورودی به پردازنده , بررسی درخواست توجه که باعث توقف آنچه در حال اجرا است میشود و به رسانه فراخوان پاسخ میدهد
competetive inhibition بازدارندگی رقابتی
halt دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود
halted دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود
halts دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود
currency depreciation race تخفیف قیمت پول رایج کشور نسبت به پول سایرممالک که باعث افزایش صادرات میشود
demarkation line خط تقسیم نیروهای متخاصم خط مرز نیروهای متخاصم خط تحدید خط تحدید حدودنظامی طرفین
intervention هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
interventions هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
powers که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
powering که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
powered که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
power که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
expotriate به کشور دیگری تبعید کردن تبعید از وطن
bolshevism مکتبی متفرع از مارکسیسم که مبدع ان لنین بوده است و مبتنی است بر تاکید این مسئله که طبقه پرولتاریا باید با جنبش و اعمال قوه و بدون اینکه منتظر فرسودگی خودبخودی سیستم کاپیتالیستی باشد قدرت سیاسی را به دست گیرد.
constructive notice ابلاغ اختیاری در CL ابلاغی که به وکیل شخص بشود قانونی یااعتباری نامیده میشود و درمقابل ان " ابلاغ رسمی یاواقعی " قرار دارد و ان ابلاغی است که به خود شخص بشود
agents مجموعهای از دستورات یا اعمال که خودکار روی یک داده یا فایل مشخص اعمال می شوند
agent مجموعهای از دستورات یا اعمال که خودکار روی یک داده یا فایل مشخص اعمال می شوند
We are firm believers that party politics has no place in foreign policy. ما کاملا متقاعد هستیم که سیاست حزب جایی در سیاست خارجی ندارد .
monetrarist keynesian debate اینکه ایا سیاست پولی موثر است یا سیاست مالی
republic حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republics حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
apolitical دارای شخصیت غیر سیاسی بی علاقه بامور سیاسی
policy objectives اهداف سیاستی
policy implication کابرد سیاستی
policy dilemma معمای سیاستی
policy options انتخابهای سیاستی
self determination استقلال سیاسی یک ملت و عدم تاثیرنیروهای خارجی درتصمیمات و روشهای سیاسی و اقتصادی و نظامی واجتماعی ان
contructive larcency مقصودسرقتی است که از مجموعه اعمال یک عده یا یک فرد ناشی شود در حالتی که این اعمال به تنهایی فاقد هر نوع وصف جنایی باشد
political ties هم بستگیهای سیاسی وابستگیهای سیاسی اتحادسیاسی
He sought, if without much success, a social policy. او به دنبال، اگر بدون کامیابی، سیاستی اجتماعی بود.
politics علم سیاسی امور سیاسی
political circles محافل سیاسی دوایر سیاسی
Burundi کشور بروندی در مرکز خاوری افریقا و شرق کشور زئیر
secession تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
extradite مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradited مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradites مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extraditing مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
restriction تحدید
confinement تحدید
gabel تحدید
restraints تحدید
restraint تحدید
gabelle تحدید
restrictions تحدید
limitation تحدید
limitations تحدید
provincialism اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
delimitation تحدید حدود
confinable قابل تحدید
limitation of armament تحدید تسلیحات
delimitate تحدید حدودکردن
confinement تحدید حدود
limitations تحدید محدودسازی
limitation تحدید محدودسازی
subrogate بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن
letter نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
letters نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
recode کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند
to pass one's word for another از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
delimiting تحدید حدود کردن
mark out a ground تحدید حدود زمین
sumptuary law قانون تحدید مخارج
birth control تحدید زاد وولد
delimit تحدید حدود کردن
delimits تحدید حدود کردن
delimited تحدید حدود کردن
piracy چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
reestablishment of diplomatic relations برقراری مجدد روابط سیاسی اعاده روابط سیاسی
erasable قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
politic سیاسی نماینده سیاسی
proceeding اقدامات
proceedings اقدامات
undertakings اقدامات
doings اقدامات
goings-on اقدامات
demarkation تحدید حدودکردن تعیین مرز قوای متخاصم
follow up اقدامات بعدی
security countermeasures اقدامات تامینی
control measures اقدامات کنترلی
radar countermeasures اقدامات ضد رادار
hostile acts اقدامات دشمنانه
legal proceedings اقدامات قانونی
Precautionary measures. اقدامات احتیاطی
precautionary measures اقدامات احتیاطی
preventive action اقدامات تامینی
preventive action اقدامات احتیاطی
security measures اقدامات تامینیه
countermeasures اقدامات متقابل
hostile acts اقدامات خصمانه
electronic counter counter measures اقدامات ضد ضد الکترونیکی
electronic countermea sures اقدامات ضد الکترونیکی
civil proceedings اقدامات حقوقی
to intensify one's actions اقدامات خودراسخت
letter of recall نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
monetarists طرفداران مکتب پولی گروهی که معتقدند که سیاست پولی در رابطه باایجاد ثبات اقتصادی و تثبیت اشتغال و درامد نقش موثرتری نسبت به سیاست مالی دارد . همچنین این عده اعتقاد دارند که اقتصاد بخودی خود تثبیت خواهد شد
take steps اقدامات بعمل امده
to take measures اقدامات بعمل اوردن
preassault اقدامات قبل از هجوم
to take steps اقدامات بعمل اوردن
Provocative acts. اقدامات تحریک آمیز گ
logistics اقدامات مربوط به تهیه و توزیع
to lead on وادار به اقدامات بیشتری کردن
suppression measures اقدامات برای جلو گیری
to intensify one's actions برشدت اقدامات خود افزودن
on request وقتی که درخواست بشود
interlook dormant period زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
countermeasures پیش گیریهای متقابل اقدامات کنترلی
decision tree اقدامات لازم جهت تصمیم گیری
municipalist طرفدار نظارت یا اقدامات شهر داری
countermeasures اقدامات ضد عملیات دشمن عمل متقابل
What must be must be . <proverb> آنچه باید بشود خواهد شد .
if he wishes to be a اگرمی خواهد کسی بشود
He promised to behave ( mend his ways) قول داد آدم بشود
where work is concerned اگر مربوط به کار بشود ...
I wI'll come as late as I possibly can . تا آنجائیکه بشود دیر می آیم
Talk a lot without saying much خیلی صحبت بشود ولی کم معنی
That's out of the question. این غیرممکن است که عملی بشود.
Let the car cool off. بگذار اتوموبیل یکقدری خنک بشود
pabulum [هر چیزی که بشود به عنوان غذا خورد]
nonaligned کشور غیر متعهد از نظرسیاسی کشور غیر وابسته
No way! این غیرممکن است که عملی بشود. [اصطلاح روزمره]
isonomy برابری در حقوق سیاسی برابری سیاسی
pseudo random رشته تولید شده تصادفی که در مدت طولانی تکرار بشود
He was barred from the casino. او [مرد] اجازه نداشت داخل این کازینو [قمارخانه] بشود.
rhetorical question مسئله مربوط بمعانی بیان سوالی که برای تسجیل موضوعی بشود
I didn't tell anyone beforehand, as I didn't want to jinx it [anything] . من قبل از آن به هیچکس نگفتم چونکه نخواستم [هیچ چیزی] جادو بشود.
to bring somebody into line زور کردن کسی که خودش را [به دیگران] وفق بدهد یا هم معیار بشود
It appears questionable whether he will manage to do that. بحث برانگیز به نظر می رسد که آیا او موفق به انجام این کار بشود.
stand fast فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان بایست به جای خود
country cover diagram دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
countersignature امضای پس ازامضای دیگری تصدیق امضای دیگری
preventive justice قسمتی ازحقوق که به بررسی اقدامات مختلفی که برای جلوگیری ازارتکاب جرم از ناحیه تبهکاران احتمالی لازم است اختصاص دارد
radio countermeasures اقدامات ضد فرستندههای دشمن پیشگیریهای ضد پخش رادیویی دشمن
preventive detention تمدید مدت حبس مجرم به عادت که تقریبا" به سیستم اجرای نظرتشدید مجازات و یا مواردپیش بینی شده در قانون اقدامات تامینی شباهت دارد
hire purchase کرایه چیزی به این ترتیب که کرایه کننده با پرداخت یک عده اقساط مالک ان شی بشود
exertion اعمال
exercise اعمال
exercising a right اعمال حق
application اعمال
doings اعمال
applications اعمال
exertions اعمال
undertakings اعمال
exercising اعمال
acts اعمال
exercised اعمال
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com