Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
dumping
سیاست تبعیض قیمت در تجارت بین الملل
Other Matches
international commercial terms (incoterm
قراردادهای تجارت بین الملل که بوسیله اتاق بازرگانی بین الملل تهیه شده است
international trade
تجارت بین الملل
International politics.
سیاست بین الملل
price discrimination
تبعیض قیمت
price discriminating monopoly
انحصار تبعیض قیمت
perfect price discrimination
تبعیض قیمت کامل
anti dumping
مخالفت تبعیض قیمت بین بازار داخل و خارج از کشور
pricing policy
سیاست قیمت گذاری
agricultural price policy
سیاست تعیین قیمت محصولات کشاورزی
fair trade laws
قوانین تجارت منصفانه قرارداد بین تولیدکننده وفروشنده برای تثبیت یا تعیین حداقل قیمت
kinked demand curve
و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
We are firm believers that party politics has no place in foreign policy.
ما کاملا متقاعد هستیم که سیاست حزب جایی در سیاست خارجی ندارد .
policy maker
سیاست ساز و سیاست افرین تعیین کننده خط مشی سیاسی
monetrarist keynesian debate
اینکه ایا سیاست پولی موثر است یا سیاست مالی
lawmerchant
حقوق تجارت قدیم دادگاه تجارت
custom of a trade
عادت یک تجارت اصول متداول تجارت
reserve price
قیمت پنهانی
[در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
law of nations
حقوق بین الملل
international economics
اقتصاد بین الملل
international
بین الملل انترناسیونال
internationals
بین الملل انترناسیونال
comintern
بین الملل کمونیست
international finance
مالیه بین الملل
international law
حقوق بین الملل
law of nations
قانون بین الملل
current standard cost
مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
cost plus pricing
تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
private international law
حقوق بین الملل خصوصی
international law of the sea
حقوق بین الملل دریاها
international criminal law
حقوق جزای بین الملل
subjects of international law
اشخاص حقوق بین الملل
public international law
حقوق بین الملل عمومی
unbundled software
نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
underprice
قیمت پایین تراز قیمت بازار
publicist
نویسنده مقالات سیاسی یامقالات راجع به حقوق بین الملل
publicists
نویسنده مقالات سیاسی یامقالات راجع به حقوق بین الملل
monetarists
طرفداران مکتب پولی گروهی که معتقدند که سیاست پولی در رابطه باایجاد ثبات اقتصادی و تثبیت اشتغال و درامد نقش موثرتری نسبت به سیاست مالی دارد . همچنین این عده اعتقاد دارند که اقتصاد بخودی خود تثبیت خواهد شد
value added
قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
stock watering
سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
list price
فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
paasche price index
یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
normal price
قیمت عادی قیمت معمولی
last price
اخرین قیمت حداقل قیمت
shadow price
شبه قیمت قیمت ضمنی
quantum valebat
در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
prejudice
تبعیض
unjust discrimination
تبعیض
discrimination
تبعیض
prejudices
تبعیض
prejudices
تبعیض کردن
rate discrimination
تبعیض نرخ
discrimination
تبعیض کردن
indiscrimination
عدم تبعیض
racial discrimination
تبعیض نژادی
segregation
تبعیض نژادی
prejudice
تبعیض کردن
sexism
تبعیض جنسی
discriminator
قائل به تبعیض
racism
تبعیض نژادی
unbiased
بدون تبعیض
sex discrimination
تبعیض جنسی
discriminatory
تبعیض امیز
unjust discrimination
تبعیض کردن
discriminating monopoly
انحصار تبعیض امیز
indiscriminate
ناشی از عدم تبعیض
discriminate
تبعیض قائل شدن
unprejudiced
بدون تبعیض یا طرفداری
discriminated
تبعیض قائل شدن
discriminative
وابسته به تبعیض یا تمیز
forjudge
تبعیض قائل شدن
option of contract invalid in part
خیار تبعیض صفقه
forejudge
تبعیض قائل شدن
discriminates
تبعیض قائل شدن
segregate
تبعیض نژادی قائل شدن
prejudicial
زیان رسان تبعیض امیز
preferences
تبعیض متقلبانه بین غرماء
segregates
تبعیض نژادی قائل شدن
discriminate against someone
نسبت به کسی تبعیض کردن
segregating
تبعیض نژادی قائل شدن
prejudicious
زیان رسان تبعیض امیز
preference
تبعیض متقلبانه بین غرماء
without distinction of sex
بدون تبعیض جنسی اززن ومرد
to tread on somebody's foot
<idiom>
برای کسی تبعیض قائل شدن
biases
تحت تاثیر قراردادن تبعیض کردن
bias
تحت تاثیر قراردادن تبعیض کردن
prejudices
قضاوت تبعیض امیز خسارت وضرر
prejudice
قضاوت تبعیض امیز خسارت وضرر
spiral of wages and prices
حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
public international law
حقوق بین الملل عمومی حقوق عام ملل
double standard
قواعد تبعیض امیز وسخت گیرمخصوصا نسبت بجنس زن
conflict of lows
در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
tacit collusion
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
prepossess
تحت تاثیرعقیده یامسلکی قرار دادن قبلا تبعیض فکری داشتن
marginal cost pricing
قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
trover
دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
socialist international
بین الملل سوسیالیست انجمن جهانی احزاب سوسیال دمکرات در لندن که به سال 1591 تاسیس یافته است واعضا ان را احزاب سوسیالیست معتدل تشکیل می دهند
trade
تجارت
commerce
تجارت
mystery
تجارت
mysteries
تجارت
traffics
تجارت
traded
تجارت
furriery
تجارت خز
business
تجارت
traffic
تجارت
trafficking
تجارت
trafficked
تجارت
businesses
تجارت
graphics, business
تجارت
enterprise
تعهد تجارت
carring trade
تجارت داخله
counter trade
تجارت متقابل
unfavorable trade
تجارت نامطلوب
commercial law
حقوق تجارت
commercial law
قانون تجارت
bilateral trade
تجارت دوجانبه
commercial code
قانون تجارت
chamber of trade
اتاق تجارت
chamber of commerce
اطاق تجارت
cabotage
تجارت ساحلی
business law
حقوق تجارت
commercialism
تجارت گرائی
traditional trade
تجارت سنتی
enterprises
تعهد تجارت
trade barrier
مانع تجارت
unfavorable trade
تجارت نامساعد
commercial
مربوط به تجارت
chamber of commerce
اتاق تجارت
fair trade
تجارت منصفانه
fair trade
تجارت مشروع
regional trade
تجارت منطقهای
restraint of trade
محدودیت تجارت
trade deficit
کسری تجارت
open trade
تجارت ازاد
internal trade
تجارت داخلی
internal commerce
تجارت داخلی
business
موضوع تجارت
businesses
موضوع تجارت
home trade
تجارت داخلی
merchandise
تجارت کردن
freedom of trade
ازادی تجارت
free trade
تجارت ازاد
joint adventure
تجارت مشترک
mercantile law
قانون تجارت
maritime trade
تجارت دریایی
law of the staple
حقوق تجارت
law merchant
قانون تجارت
law merchant
حقوق تجارت
merchandies
تجارت کردن
laissez-faire
ازادی تجارت
traffic
تجارت غیرقانونی
trafficked
تجارت غیرقانونی
trafficking
تجارت غیرقانونی
traffics
تجارت غیرقانونی
free trader
تجارت ازاد
fair trade
تجارت عادلانه
freedom of enterprise
ازادی تجارت
floating trade
تجارت دریایی
foreign trade
تجارت خارجی
free in trade
تجارت ازاد
flax trade
تجارت کتان
refinanced
از نو تجارت کردن
refinancing
از نو تجارت کردن
refinance
از نو تجارت کردن
refinances
از نو تجارت کردن
politic
سیاست
policy
سیاست
politics
سیاست
policies
سیاست
kingcraft
سیاست
king craft
سیاست
diplomacy
فن سیاست
politcs
سیاست
shipping trade
تجارت حمل و نقل
transport trade
تجارت حمل و نقل
invisible trade
تجارت غیرقابل رویت
trade magazine
مجله تخصصی تجارت
international trade
تجارت بین المللی
downtown
مرکز تجارت شهر
gains from trade
منافع حاصل از تجارت
transport business
تجارت حمل و نقل
visibles
اقلام مرئی تجارت
adventure
تجارت مخاطره آمیز
free trade area
حوزه تجارت ازاد
commerce
معاشرت تجارت کردن
automobile trade
صنعت یا تجارت اتومبیل
balance of foreign trade
تراز تجارت خارجی
It is both pilgrimage and commerce.
<proverb>
هم زیارت است هم تجارت .
transport industry
تجارت حمل و نقل
adventures
تجارت مخاطره امیز
multilateral trade
تجارت چند جانبه
invisible items of trade
اقلام نامرئی تجارت
traded
تجارت داد و ستد
traded
تجارت داد وستد
trade
تجارت داد وستد
contraband
تجارت قاچاق یاممنوع
mentoring
مرشدی
[تجارت و بازرگانی]
free trade area
منطقه تجارت ازاد
trade
تجارت داد و ستد
carrying business
تجارت حمل و نقل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com