Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (21 milliseconds)
English
Persian
hydraulic fluid
سیال ترکم ناپذیری برای انتقال و توزیع نیرو درسیستم
Other Matches
mortmain
انتقال ناپذیری
signaled
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signal
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signalled
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
IrDA
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
fields
محل توزیع نیرو و انرژی مغناطیسی یا الکتریکی
field
محل توزیع نیرو و انرژی مغناطیسی یا الکتریکی
fielded
محل توزیع نیرو و انرژی مغناطیسی یا الکتریکی
cold test
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
cold thrust
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
transfer case
جعبه انتقال نیرو
rammed
بازوی انتقال نیرو سگدست
ram
بازوی انتقال نیرو سگدست
shaft
محور انتقال دهنده نیرو
rams
بازوی انتقال نیرو سگدست
shafts
محور انتقال دهنده نیرو
propeller shaft
میل گردان محور انتقال نیرو
work
انتقال انرژی برابرحاصلضرب نیرو در جابجایی نقطه اثر ان
worked
انتقال انرژی برابرحاصلضرب نیرو در جابجایی نقطه اثر ان
poisson distribution
این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
baseband transmission
روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
compression ratio
ضریب ترکم
coanda effect
گرایش سیال برای چسبیدن به سطح جامد
transfer processing
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
xmodem
یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
fluidal
مانندجسم سیال یامایع وابسته به جسم سیال
reserved character
حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
inexpiably
بطور کفاره ناپذیری بطورجبران ناپذیری
EtherTalk
درسیستم Apple Macintosh گونههای مختلف شبکه اترنت استاندارد برای اتصال دستگاهها بهم و تغییری در Apple Talk کندتر است
coffin
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
coffins
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
negative acknowledgement
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
compressor pressure ratio
نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
venturi
کانال یامجرایی برای جریان سیال که در گلوگاه کمترین سطح مقطع را داشته و سپس مجدداافزایش می یابد
finished product
محصولات اماده برای توزیع ومصرف
off the shelf
تدارکات اماده برای توزیع و تحویل
torque
کارایی یک نیرو برای به گردش دراوردن جسم
infra red link
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
load call
وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
zahn cup
محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
routing identifier
نوعی رمز سه کلمهای که برای شناسایی سیستمهای توزیع و تدارکات به کار می رود
functional distribution
توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع
service peculiar
امور اختصاصی یک قسمت یایک نیرو مخصوص یک نیرو
electronics
استانداردی که سیگنالهای واسط رامعرفی میکند. نرخ ارسال و نیرو برای اتصال ترمینال ها به مودم ها
facsimile transceiver
واحدی برای انتقال و دریافت الکترونیکی
loads
برای انتقال برنامه به حافظه با گنجایش بالا
load
برای انتقال برنامه به حافظه با گنجایش بالا
data movement time
زمان صرف شده برای انتقال داده به دیسک
electronic
استفاده ازکامپیوتر برای انتقال پول از بانک و برعکس
poma lift
تله اسکی میلهای برای انتقال نفر بنفر
dump
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
increment
انتقال متن یا کارت به محل روبروی آن برای چاپ یا خواندن
transfer limit
حدود صحت تصحیحات برای انتقال به دستگاه سمت توپ
relocation
کمیت افزوده شد به یک آدرس برای انتقال به محل دیگری ازحافظه
bridge
استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
bridged
استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
bridges
استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
increments
انتقال متن یا کارت به محل روبروی آن برای چاپ یا خواندن
ActiveX
سیستمی که توسط ماکروسافت ایجاد شده برای ایجاد و توزیع برنامههای کوچک
carried
زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
carries
زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
carry
زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
carrying
زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
gini coefficient
شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
hypoid
چرخدنده هایی برای انتقال حرکت و قدرت بین شفت ها یامحورهای متنافر
MediaServer
سیستم سافت Netscape برای تامین انتقال صوت و تصویر روی اینترنت
appropriation
بودجه مصوبه برای هزینه اعتبارات پیش بینی شده در بودجه توزیع درامد خالص به حسابهای مختلف
copyright
حق چاپ و انتشار انحصاری برای مولف اثر یا کسی که این حق را از او به انتقال گرفته است
ranges
جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ
range
جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ
strobe
سیگنالی که برای اغاز انتقال داده میان یک دستگاه جانبی وکامپیوتر بکار می رود
ranged
جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ
copyrights
حق چاپ و انتشار انحصاری برای مولف اثر یا کسی که این حق را از او به انتقال گرفته است
i/o
محل حافظه که توسط پورت ورودی / خروجی برای انتقال داده با CPU استفاده میشود
nit
واحد غیرمتداول روشنایی درسیستم متریک
ohm
واحد مقاومت الکتریکی درسیستم متریک
nits
واحد غیرمتداول روشنایی درسیستم متریک
weber
واحد شار مغناطیسی درسیستم متریک
lumen
واحد فلوی روشنایی درسیستم متریک
ohms
واحد مقاومت الکتریکی درسیستم متریک
maxwell
واحد شار مغناطیسی درسیستم غیرمتریک
free enterprise
رقابت ازاد درسیستم سرمایه داری
transducer
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
frequency shift keying
روشی برای انتقال اطلاعات که در ان وضعیت بیت ارسال شده توسط یک لهجه شنیدنی مشخص میشود
poise
واحد ویسکوزیته دینامیکی درسیستم غیر متریک
delivery forecast
پیش بینی اشکالات موجود درسیستم تولید
thermie
واحد کار یا انژی الکتریکی درسیستم متریک
redundancy check
تستی متکی بر انتقال بیت ها وکاراکترهایی که بیش ازحداقل تعداد لازم برای بیان خود پیام هستند
at
استاندارد باس IBM که برای انتقال بیتهای داده و اطلاعات آدرس از لبه متصل شونده استفاده میکند
carring over
تعویق تصفیه حساب در خریدو فروش سهام برای انتقال مال یا تسلیم مبیع مهلت تعیین کردن
bell gear
چرخدنده ثابت بزرگی درسیستم کاهش دور سیارهای
functional distribution of income
توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
indeterminate change of station
انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
defaulted
درایو دیسکی که پیش از همه درسیستم چند دیسک دستیابی میشود.
default
درایو دیسکی که پیش از همه درسیستم چند دیسک دستیابی میشود.
defaulting
درایو دیسکی که پیش از همه درسیستم چند دیسک دستیابی میشود.
defaults
درایو دیسکی که پیش از همه درسیستم چند دیسک دستیابی میشود.
piggybacking
استفاده از پیام ارسالی برای انتقال تصدیق از یک پیام که زودتر دریافت شده است
electronic funds transfer
انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
wife's equity
عبارت است از مقدار مناسب و معقولی ازاثاث البیت و ..... که زن میتواند برای خود و اطفالش نگهدارد و شوهر حق تصرف در ان یا انتقال دادنش راندارد
drivers
یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
driver
یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
common
پروتکلی که به صورت رسمی توسط ISO تنظیم شده برای انتقال اطلاعات مدیریتی شبکه در شبکه
commoners
پروتکلی که به صورت رسمی توسط ISO تنظیم شده برای انتقال اطلاعات مدیریتی شبکه در شبکه
commonest
پروتکلی که به صورت رسمی توسط ISO تنظیم شده برای انتقال اطلاعات مدیریتی شبکه در شبکه
cards
کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
card
کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
CMIP
پروتکلی که به طور رسمی توسط IOS پذیرفته شده است برای انتقال افلاعات مدیریت شبکه در شبکه
transferring
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfers
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer
انتقال دادن نقل کردن انتقال
IRQ
سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
statitizing
فرایند انتقال یک دستورالعمل از حافظه کامپیوتر به ثباتهای دستورالعمل و نگهداری ان ان در انجا بگونهای که برای اجرا شدن اماده باشد
pages
عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات
paged
عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات
FTP
استاندارد TCP/IP برای انتقال داده بین کامپیوترها. یک پروتکل اشتراک فایل است در سط وح مختلف و مدلی از شبکه OSI است
page
عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات
replication
1-قطعه یدکی درسیستم درصورت بروزخطا یا خرابی . 2-کپی کردن دکورد یا داده درمحل دیگری
transport stream
ستون سیال خودروهای حمل و نقل خط سیال خودروهای حمل و نقل
DNS
پایگاه داده توزیع شده در سیستم اینترنت که نام ها را با آدرس مط ابق میکند مثلاگ می توانید از نام www.PCP.CO.UK برای رسیدن وب سایت Peter Collin Publishing استفاده کنید و نیاز به به آدرس پیچیده شبکهای
upload
انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
transfer ladle
کفچه انتقال چمچمه انتقال
transfer rate
نسبت انتقال سرعت انتقال
serfs
درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
serf
درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
crossfiring
اتصال کوتاه بین دو سیم درسیستم احتراق که باعث احتراق نابهنگام میشود
constant
سرویس انتقال داده که بخشی از ATM است و برای تضمین نرخهای مشخص ارسال داده روی شبکه حتی شبکههای شلوغ است
constants
سرویس انتقال داده که بخشی از ATM است و برای تضمین نرخهای مشخص ارسال داده روی شبکه حتی شبکههای شلوغ است
fluid
سیال
unthickened
سیال
fluids
سیال
fulidal
سیال
illimitableness
حد ناپذیری
indissolubility
حل ناپذیری
imperviousness
نم ناپذیری
illimitability
حد ناپذیری
midi
واسط سری که قط عات الکترونیکی را بهم وصل میکند. واسط MIDI سیگنالهای را از کنترولر یا کامپیوتر که دستورات مختلفی برای قط عات می نویسد انتقال میدهد
Internet
شبکه گسترده بین المللی که انتقال داده و فایل را به همراه توابع پست الکترونیکی برای میلیونهای کاربر در جهان فراهم میکند. هر کسی میتواند از اینترنت استفاده کند. و نیز مراجعه شود به HTTP
superfluid
ابر سیال
influent
سیال ورودی
effluents
سیال خروجی
effluent
سیال خروجی
perfect fluid
سیال کامل
fluid capital
سرمایه سیال
working fluid
سیال متحرک
fluids
جسم سیال
electric fluid
سیال برقی
fluid centre
مرکز سیال
fluid intelligence
هوش سیال
fluid resistance
مقاومت سیال
real fluid
سیال واقعی
mobile
روان سیال
mobiles
سیال تغییرپذیر
mobiles
روان سیال
mobile
سیال تغییرپذیر
working fluid
سیال عامل
floating
سیال مواج
intransit stock
اماد سیال
floating reserve
احتیاط سیال
ideal fluid
سیال ایده ال
fluid
جسم سیال
intransit strenth
پرسنل سیال
imperviousness
نفوذ ناپذیری
incommutability
تخفیف ناپذیری
invulnerability
اسیب ناپذیری
incorrigibility
اصلاح ناپذیری
imperviousness
سرایت ناپذیری
indestructibility
فنا ناپذیری
indiscerptibility
تجزیه ناپذیری
inelasticity
کشش ناپذیری
indescribability
وصف ناپذیری
inerrability
لغزش ناپذیری
indefensibility
تصدیق ناپذیری
indefensibility
دفاع ناپذیری
incommutability
تبدیل ناپذیری
incomparability
مقایسه ناپذیری
incompressibility
تراکم ناپذیری
incondensability
انقباض ناپذیری
incurability
علاج ناپذیری
incorruption
فساد ناپذیری
indefatigability
خستگی ناپذیری
irreconcilableness
وفق ناپذیری
irreconcilability
وفق ناپذیری
inalterability
تغییر ناپذیری
ineffability
وصف ناپذیری
acoria
سیری ناپذیری
insuperability
شکست ناپذیری
intangibility
لمس ناپذیری
intolerability
تحمل ناپذیری
permeability
نفود ناپذیری
invariance
تغییر ناپذیری
invincibility
شکست ناپذیری
inseparability
تجزیه ناپذیری
insatiability
تسکین ناپذیری
irreconcilability
اصلاح ناپذیری
immobility
تحرک ناپذیری
inflexibility
انعطاف ناپذیری
inaccessibility
دسترسی ناپذیری
inaccessibility
ارتباط ناپذیری
achromatisation
رنگ ناپذیری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com