Total search result: 108 (11 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
mobile |
سیال تغییرپذیر |
mobiles |
سیال تغییرپذیر |
|
|
Other Matches |
|
fluidal |
مانندجسم سیال یامایع وابسته به جسم سیال |
compressor pressure ratio |
نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان |
mobile |
تغییرپذیر |
mobiles |
تغییرپذیر |
modifiable |
تغییرپذیر |
varier |
تغییرپذیر |
variable |
تغییرپذیر |
variables |
تغییرپذیر |
variative |
تغییرپذیر |
alternate routing |
مسیریابی تغییرپذیر |
alternate track |
شیار تغییرپذیر |
alterable memory |
حافظه تغییرپذیر |
labile complex |
کمپلکس تغییرپذیر |
inconstantly |
ازروی تلون مزاج بطور تغییرپذیر |
transport stream |
ستون سیال خودروهای حمل و نقل خط سیال خودروهای حمل و نقل |
fulidal |
سیال |
unthickened |
سیال |
fluid |
سیال |
fluids |
سیال |
working fluid |
سیال عامل |
real fluid |
سیال واقعی |
floating reserve |
احتیاط سیال |
influent |
سیال ورودی |
working fluid |
سیال متحرک |
electric fluid |
سیال برقی |
fluid capital |
سرمایه سیال |
fluid centre |
مرکز سیال |
fluid intelligence |
هوش سیال |
superfluid |
ابر سیال |
perfect fluid |
سیال کامل |
ideal fluid |
سیال ایده ال |
intransit strenth |
پرسنل سیال |
intransit stock |
اماد سیال |
fluid resistance |
مقاومت سیال |
effluent |
سیال خروجی |
mobile |
روان سیال |
fluid |
جسم سیال |
floating |
سیال مواج |
fluids |
جسم سیال |
effluents |
سیال خروجی |
mobiles |
روان سیال |
bleeds |
فرار کردن یک سیال |
fluor |
قاعدگی زنان سیال |
bleed |
فرار کردن یک سیال |
maintenance float |
شارژ انبار سیال |
fluid bed vulcanization |
وولکانش در بستر سیال |
fluidic |
وابسته بجسم سیال |
fluid bed polymerization |
بسپارش در بستر سیال |
working lead fluid |
سیال متحرک یا عامل |
brain storming |
سیال سازی ذهن |
visualization |
مرئی ساختن سیال |
viscous stress |
تنش برش سیال |
baffle |
منحرف کننده جریان سیال |
baffled |
منحرف کننده جریان سیال |
baffles |
منحرف کننده جریان سیال |
supercritical fluid chromatography |
کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی |
whirls |
چرخش یا دوران جریان سیال |
fluid adjustment screw |
پیچگوشتی قابل تنظیم سیال |
whirled |
چرخش یا دوران جریان سیال |
whirl |
چرخش یا دوران جریان سیال |
vapor lock |
قطع کامل جریان سیال |
baffling |
منحرف کننده جریان سیال |
whirling |
چرخش یا دوران جریان سیال |
vorticity |
میزان برداری دوران موضعی سیال |
floatation |
اضافی بودن سطح سیال اماد |
fluidic |
مایع مانند جسم سیال یامایع |
vortex flow |
جریان سیال با حرکت ترتیبی دورانی و انتقالی |
circulation |
حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه |
circulations |
حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه |
coanda effect |
گرایش سیال برای چسبیدن به سطح جامد |
s.f.c |
chromatography supercriticalfluid کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی |
underway |
در جریان در راه عملیات لجستیکی سیال دریایی |
prill |
بصورت کپسول دراوردن سیال وجاری ساختن |
reynolds stress |
تنش برشی در لایه مرزی خطی در سیال نارون |
vortex sheet |
لایه نازک نامحدود سیال باحرکت حلقوی بینهایت |
notch |
بریدگیهایی در امتداد جریان سیال روی دماغه یا نوک یک ایرفویل |
supercritical fluid chromatography/mass |
spectrometry کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی / طیف بینی جرمی |
head pessure |
فشار اعمال شده توسط یک سیال به سبب ارتفاع ستون ان |
reynolds number |
مهمترین ضریب بدون دیمانسیون در نمایش اشل جریان سیال |
velocity gradiant |
میزان تغییر سرعت سیال درواحد مسافت عمود بر خط جریان |
hydraulic fluid |
سیال ترکم ناپذیری برای انتقال و توزیع نیرو درسیستم |
notches |
بریدگیهایی در امتداد جریان سیال روی دماغه یا نوک یک ایرفویل |
viscosity valve |
شیر کنترل در سیستم مایعات که توسط ویسکوزیته سیال فعال میشود |
s.f.c/m.s |
mass/fluidchromatography spectrometrysupercritical کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی / طیف بینی جرمی |
pitot tube |
لولهای در مسیر جریان سیال که فشار داخل ان بافشار کل محیط برابر است |
coffin |
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود |
reed valve |
شیری متشکل از ورقه فولادی نازکی که جریان یکطرفه سیال را سبب میشود |
coffins |
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود |
polar motion |
وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی |
cross flow |
دو سیال که بصورت عمود برهم جریان دارند و توسط ورقه نازکی از هم عایق شده اند |
real stagnation point |
نقطهای که در ان سیال روی سطح جسم بحالت سکون درامده وازانجا جریان خطی شروع میشود |
venturi |
کانال یامجرایی برای جریان سیال که در گلوگاه کمترین سطح مقطع را داشته و سپس مجدداافزایش می یابد |
mobile warfare |
جنگ سیال جنگی که در ان طرفین بامبادله اتش و کاربرد مانورو استفاده از زمین ابتکارعملیات را به دست گرفته وحفظ می نمایند |
vortex tube |
وسیلهای فاقد هرگونه قطعه متحرک که دران اختلاف فشارسبب ورود جریان سیال ازطریق شکافهای مماسی میگردد |
load call |
وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد |
antiset |
ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده |
cold thrust |
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال |
zahn cup |
محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال |
cold test |
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال |
vortex separation |
جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی |
fluidify |
تبدیل به جسم سیال کردن مایع کردن |
orifice meter |
روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ |
constrictor |
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد |
constant displacement pump |
پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد |
compensating port |
مدخلی در سیلندر اصلی ترمزکه در مواقعی که از ترمزاستفاده نمیشود سیلندر چرخ را به تانک روغن متصل کرده و از انبساط سیال در اثرگرما و نهایتا در گیر شدن ترمزها جلوگیری میکند |
transonic |
سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت |